استفتاءات كتاب استفتاءات مرجع عاليقدر تشيّع حضرت آية الله العضمى شاهرودى (دام ظله)

مشخصات كتاب

إسرشناسه : حسینی شاهرودی ، محمد، 1310

عنوان و نام پديدآور : استفتائات / از محمد حسینی شاهرودی

مشخصات نشر : قم : موسسه اسماعیلیان ، 1416ق . = 1374.

مشخصات ظاهری : ص 264

شابک : بها:4000ریال ؛ بها:4000ریال

موضوع : فتواهای شیعه قرن 14

موضوع : فقه جعفری رساله عملیه

رده بندی کنگره : ‫ ‮ BP183/9 /ح 48‮الف 5 1374

رده بندی دیویی : ‫ ‮ 297/3422

شماره کتابشناسی ملی : م 756888

معناى اعلم

سؤال 1 : مقصود از اعلم چيست ؟

جواب : بهتر و با دقت نظر بيشتر بودن در استنباط حكم شرعى است .

تشخيص اعلم

سؤال 2 : اگر دو نفر عالم به اعلم بودن يا اجتهاد كسى شهادت بدهند ، آيا لازم است از دو نفر عالم عادل ديگر تحقيق و جستجو كند كه آيا با گفته آنها مخالفت مى كنند ؟

جواب : در مفروض سؤال لازم نيست تحقيق و جستجو كند .

سؤال 3 : شخصى به گفته دو نفر عادل كه خبره بودن آنها معلوم نيست به مجتهدى رجوع كرده ، آيا به نظر حضرتعالى اين رجوع تحقق پيدا كرده ؟

جواب : شهادت غير اهل خبره كافى نيست .

سؤال 4 : در چه صورتى شخص خبره حق دارد شهادت به اعلميت يك مرجع تقليد بدهد ؟

جواب : اگر اهل خبره از طريق صحبت نمودن با خود علما يا مطالعه نمودن كتب آنها قطع به اعلميت يكى از علما پيدا نمود ، مى تواند شهادت بدهد و الاّ نبايد شهادت بدهد .

سؤال 5 : آيا اعلميت به خبر عدل واحد ثابت مى شود ؟

جواب : اگر از خبر عدل واحد اهل خبره ، اعتماد و وثوق حاصل شود عمل به آن مانعى ندارد و الاّ جايز نيست و حجيت شرعى فى حد نفسه ندارد و عدل واحد بايد عالم و اهل خبره باشد .

سؤال 6 : آيا ظن ، در ثبوت اعلميت حجت است ؟ ( چه از ظنون خاصه باشد يا ظن مطلق ) .

جواب : ظن در ثبوت اعلميت حجت نيست ، رجوع شود به مسئله 4 توضيح المسائل .

ع_ق_ل

سؤال 7 : اگر مرجع تقليد انسان در اثر عارضه اى عقلش زايل شود ، آيا بايد بر تقليد او باقى بماند يا به مرجع ديگر رجوع

كند ؟ در صورتى كه بهبودى پيدا كند آيا بايد به تقليد او برگردد ؟

جواب : احتياط به جمع بين فتواى او و فتواى فالاعلم ترك نشود و اگر خوب شد و اعلم از بقيه بود بايد از او تقليد كند .

ابتلا به فراموشى براى مرجع

سؤال 8 : اگر مرجع تقليد و مجتهد مدت كمى مبتلا به فراموشى و ديوانگى شود ، آيا جايز است از او تقليد كنند يا اين حالت مانع تقليد است ؟

جواب : بعد از رفع فراموشى و ديوانگى تقليد از او جايز است بلكه در صورت اعلميت تقليد از او واجب است .

عدالت

سؤال 9 : چگونه ممكن است حد و مرز عدالت را مشخص نمود ؟

جواب : عدالت عبارت است از ترك معاصى كبيره كه براى آنها وعده آتش داده شده و بر گناهان صغيره اصرار نداشته باشد و به حسن ظاهر شناخته شود كه اگر از نزديكان و معاشرين وى سؤال شود بگويند ما به خير و خوبى او را مى شناسيم .

حلال زاده بودن

سؤال 10 : در مرجع تقليد شرط است كه حلال زاده باشد اين شرط را چگونه بايد احراز نمود ؟

جواب : در صورت شك در حلال زاده بودن به قول معصوم (عليه السلام) : « الولد للفراش » تمسك مى كنيم و تا وقتى زنا ثابت نشود حكم به حلال زاده بودن مى شود .

لزوم فحص از مجتهد اعلم

سؤال 11 : اگر كسى براى شناخت مجتهد اعلم از اهل خبره تحقيق و جستجو كند ولى اعلم يا محتمل الاعلميه برايش ثابت نشود و از يكى از مجتهدين موجود تقليد كند ، اما اكنون احتمال مى دهد يا اطمينان دارد كه اهل خبره اعلم را شناخته اند ، آيا تحقيق دوباره براى شناخت اعلم لازم است ؟

جواب : اگر از اول تساوى مجتهدين براى او ثابت شده و بعد شك كند كه تغيير حاصل شده يا نه لازم نيست دوباره تحقيق نمايد ، اما اگر يقين داشته باشد كه اعلم در ميان آنان موجود است تحقيق لازم مى باشد يا بايد احتياط كند كه وظيفه ، در فرض مزبور كه نمى توانسته اعلم را بشناسد ولى يقين به وجود اعلم داشته احتياط بوده است نه تقليد هر مجتهد .

وظيفه نوجوانان

سؤال 12 : وظيفه نوجوانانى كه آغاز تكليف آنهاست در مسئله تقليد چيست ؟ آيا در بقاء بر تقليد ميت نيز ، رجوع به حى اعلم لازم است ؟

جواب : بايد از مجتهد عادل اعلم تقليد نمايد و يا احتياط كند يعنى جمع بين فتاواى علما بنمايد و شناختن اعلم از طريق اهل خبره مى باشد و در بقاء بر تقليد ميت رجوع به حى اعلم لازم است و فقط در مسائلى كه اخذ كرده مى تواند باقى بماند .

رجوع از تقليد

سؤال 13 : رجوع از غير اعلم به اعلم چه حكمى دارد ؟

جواب : بعد از تفحص و تحقيق در مسائل اختلافى بايد به اعلم رجوع نمايد .

سؤال 14 : آيا براى كسى كه به جهت عدم تمكن از اعلم ( به جهتى از جهات ) از غير اعلم تقليد مى كرده بعد از تمكن از اعلم رجوع به اعلم واجب است ؟

جواب : بلى ، بعد از تمكن و مشخص شدن اعلم رجوع به او واجب است .

سؤال 15 : آيا انسان مى تواند از مجتهد زنده اى كه تا به حال از او تقليد مى كرده رجوع كند و از مجتهد زنده ديگر تقليد كند ؟

جواب : اگر مجتهد دوم اعلم از مجتهد اول است به او رجوع كند و اگر مجتهد

اول اعلم است نمى تواند از اعلم به غير اعلم رجوع نمايد .

تقليد از دو مرجع

سؤال 16 : آيا مى شود از دو مرجع در احكام شرعى تقليد كرد ؟

جواب : در صورتى كه مساوى باشند مانعى ندارد .

تبعيض در تقليد

سؤال 17 : آيا تبعيض در تقليد جايز است ؟

جواب : چنانچه در علم و در فتوايى كه در مسئله داده اند مساوى باشند تبعيض جايز است و در صورت مساوات در فتوى و اختلاف درجه در علم ، احوط تقليد اعلم است و در صورتى كه هم در علم و هم در فتوا مختلف باشند تقليد اعلم واجب است .

سؤال 18 : آيا مى توان از دو مجتهد در دو موضوع متفاوت تقليد كرد ؟

جواب : در صورت تساوى در اعلميت مى توان از هر دو تقليد نمود .

مسئله اى كه در رساله نباشد

سؤال 19 : اگر مقلد مسئله اى برايش پيش آيد و جواب فورى بخواهد كه در رساله عمليه نباشد و نماينده مرجع نيز آن را نداند ، آيا جايز است در اين مسئله از مجتهد ديگرى تقليد كند ؟

جواب : اولاً بايد در آن مسئله احتياط كند و چنانچه احتياط ممكن نيست مراجعه به مجتهد اعلم فالاعلم كند .

بقاء بر تقليد ميت

سؤال 20 : آيا بقاء بر تقليد ميت جايز است ؟

جواب : در مسايلى كه ياد گرفته ولو عمل ننموده باشد بقاء نسبت به آنها جايز است و در غير آنها بايد از مجتهد حى اعلم تقليد نمايد .

سؤال 21 : ما از مقلدين يكى از مراجع كه از دنيا رفته است بوده ايم . آيا مى توانيم بر تقليد ايشان باقى بمانيم ؟

جواب : چنانچه ايشان را اعلم مى دانسته و مى دانيد در مسايلى كه از ايشان اخذ نموده ايد و ياد گرفته ايد باقى بمانيد .

سؤال 22 : شخصى مقلّد كسى بوده ، مدت 5 سال هيچ به فتوايش عمل نكرده ، بعد از فوتش آيا بقا بر تقليد وى جايز است ؟

جواب : در مسايلى كه از او ياد نگرفته ، نمى تواند باقى بماند .

ولايت فقيه

حدود ولايت فقيه

سؤال 23 : آيا رهبر سياسى جامعه مى تواند به صورت مطلق ، حاكم بر اموال و انفس مسلمين باشد ؟

جواب : اگر حاكم شرع مجتهد مطلق جامع الشرائط حكم فرمود اطاعت و انفاذ حكم او واجب است .

دادن ماليات

سؤال 24 : آيا دادن ماليات يا جريمه كه معروف است واجب مى باشد و اخذ آن چه حكمى دارد ؟

جواب : حكم مجتهد جامع الشرائط نافذ است .

انكار ولايت فقيه

سؤال 25 : شخصى اصل ولايت فقيه را چه مطلقه و چه مقيده قبول ندارد ، البته مراجع را قبول دارد آيا يكى از ضروريات دين را انكار كرده است ؟

جواب : در ضروريات دين شخص منكر بايد بداند كه اين از ضروريات دين است تا انكار او انكار رسالت باشد ، لكن چون مراجع را قبول دارد و تمام مراجع وقت ، ولايت فقيه را ولو فى الجمله قبول دارند ، فعلى هذا اين هم چون قول مجتهدين را قبول دارد پس ولايت فقيه را فى الجمله قبول دارد ولو بالمعنى الاخص .

امور حسبيه

معناى امور حسبيه

سؤال 26 : امور حسبيه چه امورى است ؟

جواب : امورى است كه لايرضى الشارع بتركها و تعطيلها .

متصدى امور حسبيه

سؤال 27 : در تصدى امور حسبيه يعنى مواردى كه شارع راضى به اهمال آن نيست مثل پرداخت رد مظالم ، ظاهراً مراجع عظام اجازه مجتهد را شرط مى دانند آيا لازم است اجازه از مرجع خود شخص باشد يا از هر مرجعى مى شود اجازه گرفت ؟

جواب : از مجتهد مطلق جامع الشرائط مى شود اجازه گرفت ولو مرجع تقليد خود شخص نباشد .

سؤال 28 : شخصى مقلّد مرجعى است كه فتواى او را نمى داند يا مى داند كه انسان مى تواند رد مظالم را به پسرش بدهد كه زن بگيرد ، اين شخص رفته و از مجتهد ديگرى كه شبهه اعلميت در او هست اجازه گرفته كه رد مظالم را به پسرش براى زن گرفتن بپردازد ، آيا در جواز و عدم جواز رد مظالم به پسرش بايد فتواى مرجع خود را جويا شود ؟ در صورت عدم جواز آيا اجازه مجتهد و مرجع ديگر ، اثرى دارد ؟

جواب : به اجازه مجتهد مطلق جامع الشرائط مى تواند عمل نمايد مگر در صورتى كه مرجع او به عدم جواز دادن مظالم به فرزند خود فتوا بدهد .

حاكم شرع

سؤال 29 : حاكم شرع كيست ؟

جواب : مجتهد جامع الشرائط است .

سؤال 30 : شخصى كه از طرف مجتهدى مأذون به تصدى امور حسبيه مى باشد آيا حاكم شرع مى شود ؟

جواب : در خصوص امور حسبيه ، اعمالش نافذ است .

اصطلاحات شرعى

معيار اصول دين و فروع دين

سؤال 31 : معيار اصول دين و فروع دين چيست ؟ آيا اين تقسيم اتخاذ از شرع است يا اصطلاح علما ؟ آيا فروع دين ده تا است يا بيشتر ؟ يا غير از اصول دين تمام احكام ، فروع دين است ؟

جواب : اصول دين از امور اعتقادى است كه اسلام بلكه ايمان متوقف بر آن است و بقيه ، فروع دين است .

امور حسبيه

سؤال 32 : امور حسبيه چه امورى است ؟

جواب : امورى است كه خداوند راضى به ترك يا تعطيل شدن آنها نيست .

واژه هاى فقهى در رساله

سؤال 33 : مقصود از واژه ها و اصطلاحات فقهى ذيل كه بعضاً در رساله عمليه درج گرديده چيست ؟

جواب : واجب : چيزى است كه شارع مقدس به آن امر كرده و ترك آن مجازات دارد .

واجب نفسى : واجبى است كه وجوب آن از وجوب شىء ديگر ناشى نشده باشد مانند نماز .

واجب غيرى : واجبى است كه وجوب آن از وجوب شىء ديگر ناشى شده باشد مانند وضو .

واجب اصلى : واجبى است كه متعلق اراده و طلب شارع باشد تفصيلاً و مورد التفات مولى باشد تفصيلاً .

واجب تبعى : به اصطلاح واجبى است كه متعلق اراده و طلب باشد ارتكازاً و به نحو تفصيلى مورد التفات مولى نباشد . البته هر واجب نفسى ، اصلى هم مى باشد لكن واجب غيرى ممكن است اصلى نباشد . به اين معنى كه وجوبش ناشى از وجوب شىء ديگر باشد اما مورد التفات تفصيلى مولى باشد مانند وضو (اذا دخل الوقت فقد وجب الصلاة والطهور ) وممكن است تبعى باشد يعنى نه فقط وجوبش ناشى از وجوب واجب ديگرى است بلكه در مقام اراده هم تفصيلاً به آن التفات پيدا نشده است ، بلكه ارتكازاً مورد التفات قرار گرفته مثل دخول سوق براى شراء لحم (1) . اصطلاح ديگرى نيز در واجب اصلى وتبعى هست رجوع شود به كفاية الاصول .

واجب تعبدى : واجبى است كه در انجام آن قصد قربت لازم است مانند روزه ماه رمضان .

واجب توصلى

: واجبى است كه در انجام آن قصد قربت لازم نيست مانند اداء دين ، جواب سلام دادن ، كفن و دفن ميت .

واجب تعيينى : واجبى است كه وجوب به شخص آن تعلق گرفته است مانند نماز ، روزه ، حج .

واجب تخييرى : واجبى است كه بدلى هم عرض خود دارد و مكلف بايد يكى از آنها را بجاى آورد . مانند شصت روز روزه گرفتن براى كفاره افطار عمدى

1 ) وارد شدن به بازار براى خريدن گوشت .

ماه رمضان كه عدل آن شصت مسكين را طعام دادن يا بنده اى را آزاد كردن است و مكلف بايد يكى از آنها را انجام دهد .

واجب عينى : واجبى است كه هر مكلفى شخصا بايد آن را انجام دهد و با اقدام ديگران از عهده او ساقط نمى شود مانند روزه ماه رمضان .

واجب كفايى : واجبى است كه هر مكلفى بايد آن را انجام دهد ولى با انجام ديگران از عهده او ساقط مى شود ، مانند جهاد در راه خدا كه وقتى عده اى در حد كفايت اقدام كنند از ديگران ساقط مى شود .

واجب مطلق و واجب مشروط : چون اطلاق و اشتراط دو امر اضافى هستند و در احكام شرعى واجب مطلق از جميع جهات نداريم پس بايد چنين تعريف كرد : اگر واجبى را نسبت به شىء ملاحظه كرديم يا وجوبش به آن شىء بستگى دارد و مشروط به آن است و يا ندارد ، اولى نسبت به آن شىء مشروط است و دومى مطلق ، مثلاً خود نماز نسبت به وضو وجوبش مطلق است ولى نسبت

به زوال وجوبش مشروط است و حج وجوبش نسبت به استطاعت مشروط است ولى نسبت به طى مسافت مطلق است . و همه واجبات نسبت به شرايط عامه مشروط هستند ( قدرت ، عقل ، بلوغ و . . . ) .

واجب موسع : واجبى است كه وقت انجام آن وسيع تر از خود آن است مانند نماز ظهر و عصر كه از ظهر تا غروب آفتاب وقت دارد .

واجب مضيق : واجبى است كه وقت انجام آن به اندازه خود آن است مانند روزه ماه رمضان .

احتياط واجب : احتياطى است كه رعايت آن واجب است ولى مقلد مى تواند به جاى آن به فتواى مجتهد ديگرى كه در رتبه بعد قرار دارد عمل كند .

احتياط لازم : همان احتياط واجب است .

احتياط مستحب : احتياطى است كه رعايت آن خوب است ولى واجب نيست .

احتياط را ترك نكند : اين عبارت در هر موردى كه همراه فتوى آمده باشد به معنى تأكيد بر حسن احتياط است و در هر موردى كه همراه فتوى نباشد به معنى احتياط واجب است .

احوط : اين عبارت اگر مسبوق و يا ملحوق به فتوى باشد احتياط مستحب است و اگر نباشد احتياط واجب است .

اشكال دارد : يعنى چنين كارى موجب اسقاط تكليف نيست و نمى شود به آن اكتفا كرد ولى در اين مورد مى توان از مجتهدى كه در رتبه بعد است تبعيت نمود .

اظهر : غالباً حقير معنى لغوى آن را قصد مى نمايم .

اقرب : نزديكتر ( فتوى است مگر قرينه بر خلاف آن باشد ) .

اقوى : قويتر ( فتوى است )

.

بعيد است : از ادله دور است ( بر طبق آن فتوى نيست ) .

بعيد نيست : فتوى است ( مگر اينكه قرينه اى بر خلاف آن باشد ) .

حرام : ممنوع ، چيزى است كه شارع مقدس آن را به طورى ممنوع كرده كه تمرد از آن مجازات دارد .

جاهل قاصر : كسى است كه در جهل خود معذور است چه استعداد فهميدن را نداشته باشد و چه امكان آن را پيدا نكرده باشد و چه در راه وصول به نتيجه خطا رفته باشد .

جاهل مقصر : كسى كه در جهل خود معذور نيست زيرا استعداد و امكان آموختن مسئله مورد ابتلاى خود را داشته ولى عمداً در فراگيرى آن كوتاهى كرده است .

خالى از قوت نيست : فتوى است ( مگر قرينه اى بر خلاف آن باشد ) .

خالى از وجه نيست : در صورتى كه عمل مخالف احتياط باشد و اصل

معذّرى جارى نشود اكتفا به آن نمى شود كرد ، بلكه احتياط مراعات شود مثلاً اگر گفته شود مجزى بودن صلاة تمام در كلّ مدينه منوره خالى از وجه نيست اينجا مكلف لازم است احتياط نمايد و احتياط آن به خواندن قصر است در صورت عدم قصد اقامه .

عمل به احتياط : رعايت همه جوانب احتمالى تكليف است به طورى كه يقين پيدا شود به وظيفه واقعى عمل شده است .

فتوى : اظهار نظر قطعى مجتهد در مسائل شرعيه .

قوى : نيرومند ( كنايه از فتوى است ) .

لازم الوفا است : بايد به آن عمل كرد .

مباح : هر فعل يا تركى كه از نظر شرعى رجحان نداشته باشد (

در برابر واجب ، حرام ، مكروه و مستحب ) . و گاهى هم استعمال مى شود در مقابل خصوص حرام كه شامل مستحب و مكروه و واجب مى شود .

مجزى است : كافى است ( ساقط كننده تكليف است ) .

محل تأمل و اشكال است : اگر خلاف احتياط باشد نمى توان به آن اكتفا كرد مثلاً اگر بگويد طهارت عصير عنبى بعد الغليان و قبل از ذهاب ثلثين محل

اشكال است ، نمى توان بر اساس اين عبارت حكم به طهارت كرد ولى اگر وجوب

يا حرمت شىء محل اشكال باشد مى توان بر اساس اين عبارت اولى را ترك كرد و دومى را انجام داد .

مخير است : فتوى به تخيير است يعنى مقلد بايد يكى از كارهاى مذكور را اختيار كند .

مستحب : كارى كه شارع مقدس به آن امر كرده ولى ترك آن مجازات ندارد .

مكروه : ناپسند ، كارى كه شارع مقدس از آن نهى كرده ولى براى ارتكاب

آن مجازات قرار نداده است .

قصد اقامه : تصميم مسافر به ماندن ده روز يا بيشتر در يك محل .

قصد انشاء : تصميم به ايجاد يك امر اعتبارى مانند خريد و فروش .

قصد قربت : قصد تقرب به خداوند متعال و نزديك شدن به او .

قصد وجه: قصد واجب در انجام واجبات و قصد مستحب در انجام مستحبات.

يقين و اطمينان

سؤال 34 : مراد از يقين و اطمينان در رساله عمليه چيست ؟ و آيا اطمينان در حكم يقين است ؟

جواب : مراد از يقين و اطمينان همان علم عادى است كه اگر تشكيك كند زايل مى گردد .

اجنبى

سؤال 35 : اجنبى كيست ؟ آيا مى توان ساير مسلمانان را در صورت اختلاف در نژاد يا كشور اجنبى خواند ؟

جواب :كلمه اجنبى در موارد مختلف معناى مختلفى دارد مثل مرد اجنبى در مقابل زن اجنبيه و همين طور اگر غير آشنا در ميان رفقاى خاص باشد مى گويند اجنبى در ميان ما هست . و همچنين است افراد ممالك ديگر و كلمه اجنبى در لسان روايات نيست .

اح_كام طه_ارت

آب كر و جارى

شك در كريت

سؤال 36 : اگر مقدارى از آب كر برداشته شود و در كر بودن آن شك شود چه حكمى دارد ؟

جواب : كريت و مطهريت آن استصحاب مى شود .

تعيين مقدار كر

سؤال 37 : با توجه به اين كه وزنها ارتباط مستقيم با جاذبه دارند و به لحاظ اين كه جاذبه سياره ها و كرات منظومه شمسى و اقمار آن با زمين ، تفاوت شدت و ضعف دارد ،مثلا جاذبه ماه از زمين به مراتب ضعيف تر است ، حال در امر مقدار كر در منطقه قمر مساحت ملاك است يا وزن ؟

جواب : در فرض سؤال مقدار كر با مساحت سنجيده شود .

شستن بوسيله ماشين لباسشويى

سؤال 38 : اگر در ماشين لباسشويى به لباسى كه در حال چرخيدن است آب جارى متصل شود ، آيا آن لباس پاك مى شود ؟

جواب : اگر آب جارى كه متصل به لباس است به همه اجزاء لباس برسد پاك مى شود .

غساله آب كر

سؤال 39 : اگر روى ديوار خون چكيده باشد و عين آن را ازاله كنيم و با شيلنگ متصل به كر روى آن آب بگيريم آيا غساله اى كه روى قالى مى ريزد نجس است ؟

جواب : پاك است .

سؤال 40 : اگر كودكى روى قالى بول كند آيا مى شود به اين طريق آن را

تطهير كنيم كه حصارى دور نجاست قرار داده و شيلنگ آب را روى آن

بگيريم و محل نجاست را دست بكشيم و غساله در همانجا مستهلك شود ؟ آيا

با توجه به اين كه غساله از محل منتقل نشده ، آب موجود بعد از بستن شير

آب پاك است ؟

جواب : در فرض سؤال غساله پاك است چون هنگام اتصال به آب كر مستهلك شده بنابر اين پاك مى شود .

آب چاه

پمپاژ آب چاه

سؤال 41 : آيا آب چاه كه بوسيله موتور از چاه كشيده مى شود در حال روشن بودن موتور حكم آب جارى را دارد ؟

جواب : در صورتى كه آبهاى جذب شده توسط موتور شيئاً فشيئاً و متصلاً بيرون مى آيد و منقطع نمى شود حكم جارى را دارد .

زمين

سيمان ، آجر و اسفالت

سؤال 42 : آيا ته كفش و كف پا در اثر راه رفتن بر روى سيمان و آجر و اسفالتى كه سنگهاى آن ظاهر شده است پاك مى شود ؟

جواب : نسبت به سيمان و آجر محل اشكال است و اسفالتى كه سنگهايش ظاهر شده چنانچه مقدارى راه برود كه يقين نمايد محل تنجس به راه رفتن روى سنگها زايل شده طاهر است .

احكام طهارت

شستن لباس بدون فشار

سؤال 43 : اگر شخصى لباس نجسى را آب بكشد و بدون فشار بر طناب آويزان كند تا آب آن تبخير شود آيا از فشار دادن لباس كفايت مى كند ؟

جواب : بلى در كر و جارى كفايت مى كند و در آب قليل بايد غساله به نحو متعارف جدا شود نه به تبخير .

آب كشيدن پنير مايه

سؤال 44 : پنير مايه اى كه در شير دان است روان مى باشد و آب كشيدن آن ممكن نيست ، براى تطهير آن ، پوست آن را آب بكشند يا خود پنير مايه را ؟

جواب : پوست آن را آب بكشند .

آب كشيدن موكت چسبان

سؤال 45 : كيفيت تطهير موكت نجسى كه به زمين چسبيده است چگونه مى باشد ؟

جواب : اگر آب با شيلنگ روى آن ريخته شود به نحوى كه علم پيدا شود كه آب به عمق محل متنجس رسيده پاك مى شود و احوط در ملاقى بول، تعدد است.

آب كشيدن گوشت و دنبه

سؤال 46 : گوشت و دنبه اى كه چرب است و نجس شده چگونه با آب كشيدن پاك مى شود ؟

جواب : در مفروض سؤال چون ظاهر گوشت و دنبه و چربى نجس مى شود ظاهرش با آب كشيدن پاك مى شود ، مگر آن كه علم داشته باشد كه نجاست به باطن رسيده كه در اين صورت بايد علم پيدا كند كه آب به باطن رسيده است .

تصفيه فاضلاب

سؤال 47: حكم آب آلوده ونجسى را كه براى آشاميدن تصفيه ميكنند چيست؟

جواب : بعد از تصفيه بايد متصل به كر يا جارى شود تا طاهر شود .

سؤال 48 : در بعضى كشورها فاضلاب را تصفيه و پالايش مى كنند و از آن آب شيرين و بهداشتى به دست مى آورند و به اين ترتيب آب مصرفى و خوردن خود را تأمين مى كنند ، غسل كردن و وضو گرفتن با اين آب ونوشيدن آن چه حكمى دارد ؟

جواب: چنانچه فاضلاب كم كم وبا نجاست جمع شود، اگر مضاف باشد باقى به نجاست است ، و اگر اضافات و نجاسات را از آن خارج كنند و آب مطلق به

دست آيد و متصل به كر و جارى شود طاهر است و وضو و غسل با آن اشكال ندارد .

تطهير تنور گلى نجس

سؤال 49 : تنور گلى كه كافر با دست خود براى پختن نان و غيره درست كرده كيفيت طهارت آن چگونه است ؟

جواب : بايد آب جارى يا شيلنگ متصل به كر را بر آن مسلط نمايد ، به هر مقدارى كه آب در آن نفوذ كند طاهر مى شود .

احكام تخلى

كيفيت تطهير مخرج بول وغائط

سؤال 50 : مخرج بول و غائط انسان با چند مرتبه شستن پاك مى شود ؟

جواب : بعد از زوال عين نجاست ، يك مرتبه شستن كافى است ، اما مخرج بول در صورتى كه با آب قليل شسته شود بايد دو مرتبه شسته شود .

تطهير مخرج غائط به خرقه

سؤال 51 : آيا تطهير مخرج غائط با موزاييك و آجرى كه در زمين فرش مى شود صحيح است در حاليكه ته كفش و كف پا به واسطه راه رفتن روى آنها پاك نمى شود ؟

جواب : مخرج غائط به هر چيزى كه ازاله شود پاك مى شود ولو به خرقه و

امثالها ، به خلاف ته كفش كه بايد مشى على الارض شود و ازاله به خرقه و قير و امثال اينها موجب طهارت نمى شود .

تطهير مخرج در خزينه حمام

سؤال 52 : اگر شخصى مخرج غائط را در آب خزينه حمام عمومى تطهير كند ، علاوه بر كسب رضايت حمامى كسب رضايت ديگران نيز كه از خزينه استفاده مى كنند لازم است ؟

جواب : رضايت ديگران لازم نيست .

استبراء

يقين به برائت مجراى بول بدون استبراء :

سؤال 53 : اگر شخصى استبرا نكند ولى براى او اطمينان حاصل شود كه در مجراى بول چيزى نمانده و بعد رطوبتى از او خارج شود و در آن شك كند حكم او چيست ؟

جواب : كسى كه استبرا نكرده ، اگر به واسطه آن كه مدتى از بول كردن او گذشته يقين كند بول در مجرى نمانده ، اگر بعداً رطوبتى ببيند و شك كند پاك است يا نه آن رطوبت پاك مى باشد و وضو را هم باطل نمى كند .

تعريف مذى و وذى و ودى :

سؤال 54 : مذى و وذى و ودى چيست ؟ صفات و رنگ آن را بيان كنيد ؟

جواب : مذى بعد از ملاعبه و وذى بعد از منى و ودى بعد از بول بيرون

مى آيد ، و چنانچه استبراء كرده باشد تمام اينها پاك است ، و هر سه ماده لزج هستند كه امتيازى در لون ندارند .

كسى كه مى داند استبراء نكرده

سؤال 55 : كسى كه شك دارد استبرا كرده يا نه ، اگر رطوبتى ببيند هم نجس است و هم وضوى او باطل مى شود . حال اگر كسى مى داند كه استبرا نكرده است و رطوبتى ببيند ، تكليف او چيست ؟

جواب : در صورت دوم هم قطعاً نجس و وضو باطل مى شود .

مايع بعد از بول

سؤال 56 : اگر بعد از بول مايع سفيدى از انسان خارج شود و يقين داشته باشد كه منى نيست ، حكم نماز و روزه او چيست ؟

جواب : نسبت به روزه صحيح است و نسبت به نماز وضو بگيرد .

اح_كام نجاسات

خون

پلاسما

سؤال 57 : خون از سه بخش تشكيل مى شود گلبولهاى قرمز ، گلبولهاى سفيد و پلاسما ، اگر خون را جدا كرده و اين سه بخش را درون يك لوله از همديگر تفكيك بنمائيم ، آيا پلاسما پاك است يا خير ؟ ( لازم به ذكر است كه جراحتى كه از زخم خارج مى شود همان پلاسما است . )

جواب : چنانچه بر پلاسما خون و دم صادق است عرفاً نجس العين است و چنانچه دم و خون صادق نيست متنجس است .

خون در شير گوسفندان

سؤال 58 : در فصل بهار شير گوسفندان طغيان مى كند و سرخ مى شود آيا پاك است ؟

جواب : چنانچه اهل خبره محل بگويند اين سرخى در شير خون است نجس و خوردن آن حرام است ، و الاّ نه نجس و نه حرام است .

سؤال 59 : در فصل بهار ، شير بعضى از گوسفندان طغيان مى كند ، ابتدا كه مى دوشند مانند خون است كه رنگ شير در ظرف تغيير مى كند ، بعد كه مقدارى دوشيدند صاف مى شود ، آيا اين شير كه داخل ظرف است و آنچه داخل پستان گوسفند است محكوم به طهارت است ؟

جواب : از مقدار شيرى كه عرفاً خون صدق مى كند اجتناب كنيد ، و همچنين در صورتى كه مخلوط به خون باشد و دست وظرف را بشويند و بقيه شير طاهر است .

كافر

اهل كتاب

سؤال 60 : اهل كتاب ( يهود ،نصارى ) كه پيامبرى حضرت محمّد (صلى الله عليه وآله وسلم) را قبول ندارند نجس هستند يا پاك ؟

جواب : اقوى نجاست آنهاست .

سؤال 61 : نظر حضرتعالى درباره طهارت و نجاست اهل كتاب چيست ؟

جواب : اخبار درباره طهارت و نجاست اهل كتاب مختلف است و ترجيح با اخبار نجاست آنهاست كه مطابق مشهور و مخالف عامه است .

كافر كتابى معاهد

سؤال 62 : آيا اموال و اعراض و خون كفار كتابى براى مسلمانان مباح است ؟ و آيا براى مرد مسلمان جايز است كه با زنان كشورهاى غربى رابطه جنسى برقرار كند كما اينكه بين خود آنها معمول و متداول است ؟

جواب : كفار كتابى كه جزيه مى دهند يا با دولت اسلامى قرارداد دارند ، مال و دم و عرض آنها محترم است ، اما زنان كشورهاى غربى چنانچه دولت آنها با دولت اسلامى معاهده دارد رابطه بايد با ازدواج صحيح باشد و بدون نكاح جائز نيست اگر چه متداول باشد .

كافر حربى

سؤال 63 : كافر حربى به چه كسى گفته مى شود ؟

جواب : كفارى كه نه در ذمه اسلام هستند و نه با مسلمين معاهده و قرارداد بسته اند ، حكم كافر حربى را دارند .

نيكى به كافر

سؤال 64 : نيكى به كفار هرگاه به جهت كفر آنها نباشد چه حالتى دارد ؟

جواب : مانعى ندارد ، خصوصاً اگر به جهت تأليف قلوب باشد .

طلب آمرزش براى كافر

سؤال 65 : طلب آمرزش و يا هدايت براى كفار چه حالتى دارد ؟

جواب : طلب هدايت جايز است ، ولى طلب آمرزش بعد از مردن جايز نيست ، و در زمان حيات اگر به معنى اين باشد كه خداوند اول او را هدايت كند و سپس بيامرزد اشكال ندارد .

اعمال خيريه براى ارحام كافر

سؤال 66 : حكم انجام اعمال خيريه براى ارحامى كه كافر هستند چيست ؟

جواب : رجاءاً اشكال ندارد و محتمل است موجب تخفيف شود خصوصاً نسبت به پدر .

منافق

سؤال 67: آيا دشمنى با منافق كه در ظاهر مسلمان و در باطن كافر است واجب است ؟ در چه حدى ؟

جواب :اگر واقعاً يقين داشته باشد كه در باطن كافراست ، احكام معاشرت با كافر را بايد انجام دهد ، ولى اگر شك يا ترديدى در كفر واقعى يا مرتد شدن او را داشته باشد ، بايد احكام و رفتار و معاشرت يك مسلمان ظاهرى را رعايت نمايد .

مسكرات

الكل

سؤال 68 : آيا الكل نجس است يا طاهر ؟

جواب : الكل و هر نوع مايع ديگرى كه اگر انسان آنرا بخورد او را مست مى كند نجس است .

ادكلن

سؤال 69 : استفاده از ادكلنى كه مى گويند در آن الكل به كار رفته است چه حكمى دارد ؟

جواب : از آن اجتناب نماييد .

سركه شدن شراب

سؤال 70 : آيا شراب كه نجس است به سركه شدن پاك ميشود و خوردن آن حلال است يا نه ؟

جواب : شراب بعد از سركه شدن پاك و حلال است .

عطرهاى وارداتى

سؤال 71 : عطرهايى كه از كشورهاى غربى وارد مى شود و ممكن است در تركبيات آنها از مسكرات استفاده شده باشد ، استعمال آنها و نماز خواندن با آنها چه حكمى دارد ؟

جواب : مادامى كه در بازار مسلمين است و نجاست و مواد تركيبى آن معلوم نيست ، استعمال و نماز خواندن با آن اشكال ندارد . اما اگر علم بر نجاست داشته باشد با آن نماز نخواند .

بيره

سؤال 72 : شرابى به نام « بيره » مشهور است در صورتى كه مسكر نباشد آيا طاهر است يا نجس ؟

جواب : اگر همان فقاع است كه از جو گرفته مى شود و امام (عليه السلام) مى فرمايد : « اين خمرى است كه مردم آن را كوچك شمرده اند » و مستى كمى دارد كه محسوس مردم نيست ، هم حرام و هم نجس است .

ماء الشعير حلال

سؤال 73 : آب جو حلال كه به آن ماء الشعير مى گويند چيست و چگونه تهيه مى شود ؟

جواب : ماء الشعير كه حلال است عبارت از آن است كه جو را در آب بجوشانند و بعد از مقدارى جوشيدن و سرد شدن ، آشاميدن آن حلال است .

مردار

سؤال 74 : به چه دليل پنير مايه اى كه در شيردان گوسفند مرده مى باشد با آب كشيدن پاك مى شود ؟

جواب : چون روايات صحيحه داريم بر پاك شدن آن .

حيوان نجاست خوار

سؤال 75 : حيوان حلال و نجاستخوار مرغ خون خوار و لاشه خوار مرغى كه خون خوار و لاشه خوار شده آيا حكم جلاّل و حيوان نجاستخوار را دارد ؟

يا نجاستخوار مخصوص اكل عذره انسان است ؟

جواب : نجاستخوار ( جلاّل ) مخصوص اكل عذره انسان است على الاظهر .

اح_كام وض_و

شرايط وضو

كمك كردن در وضو

سؤال 76 : در وضو اگر شخصى دست كسى را كه در حال وضو گرفتن است براى مسح سر و پاها حركت دهد چه حكمى دارد ؟

جواب : اختياراً نبايد ديگرى دست او را حركت دهد و در صورت اضطرار مانعى ندارد .

برطرف كردن چرك و گچ زيرناخن

سؤال 77 : حكم چرك يا گچ و امثال آن كه زير ناخن جمع مى شود براى وضو گرفتن چيست ؟

جواب : ازاله چرك زير ناخن واجب نيست ، مگر آن كه از ظاهر حساب شود به اين كه ناخن را به حدى كوتاه كند كه زير آن ظاهر شود در اين صورت بايد چرك وگچ را برطرف كرد و سپس شست ، مگر آن كه قطع داشته باشيم كه جرم ندارد ومانع نيست .

وضو گرفتن با وجود نامحرم

سؤال 78 : وضو گرفتن زن در جايى كه نامحرم او را مى بيند چگونه است ؟

جواب : وضوى او صحيح است ، ولى كار حرامى انجام داده است .

نبودن مانع روى بدن

سؤال 79 : رنگهاى غليظ از قبيل رنگ پوست گردو و . . . كه دست را سياه مى كند آيا مانع محسوب مى شود ؟

جواب : صرف رنگ مانع نيست مگر آن كه جِرم داشته باشد .

اجزاء وضو

شستن صورت و دستها

رساندن آب به تمام عضو

سؤال 80 : مراد از شستن صورت و دستها در وضو رساندن آب به صورت و دستها است همراه با دست كشيدن يا بدون كشيدن ؟

جواب : مقصود رسيدن آب است به تمام عضو ، چه به دست كشيدن باشد يا بدون آن ، به مسئله 243 توضيح المسائل ما مراجعه نماييد .

چگونگى شستن

سؤال 81 : در شستن صورت و دستها اگر چند مشت آب بريزيم سپس دست بكشيم صحيح است يا يك مشت آب بريزيم و از بالا به پايين بشوييم و دوباره مشت ديگرى آب بريزيم و بشوييم ؟

جواب: هر دو طريق صحيح است و لكن زياد تكرار نكند كه به وسوسه برسد.

شستن صورت با دست چپ

سؤال 82 : آيا با دست چپ در وضو در حال اختيار مى توان صورت را شست ؟ با هر دو دست چطور ؟

جواب : جايز است .

شستن موهاى دست

سؤال 83 : در وضو ، رساندن آب به پوست در صورت غلظت موهاى دست لازم است يا حكم ريش را دارد ؟

جواب : موهاى دست با خود پوست در وضو ولو اين كه غلظت داشته باشد

بايد شسته شود وحكم ريش را ندارد .

شستن دست

سؤال 84 : اگر در هنگام شستن دست چپ در وضو چند مرتبه به قصد شستن آب بريزد آيا دوم و سوم مانع مسح مى باشد ؟اگر به قصد وضوى ارتماسى دست راست را در آب فرو ببرد ، آبى كه در هنگام خارج كردن دست از آب بر روى دست مى ماند و آب غير وضو مى باشد مانع مسح است ؟

جواب : در مفروض سؤال ريختن آب متعدداً و پى در پى به قصد يك بار شستن ، چنانچه در مراتب سابقه تمام عضو را فرا نگرفته باشد صحيح است و مسح با آن مانعى ندارد . و در ارتماسى در وقت اخراج قصد وضو نمايد .

آب خارج در اعضاء وضو

سؤال 85 : در وضو هنگام شستن دست ، احياناً آب از شير روى دست انسان مى ريزد يا دست به جاى نجس مى خورد و بايد آب بكشد آيا اين عمل سبب بطلان وضو است ؟

جواب : اگر قبل از تمام شدن شستن دست چپ باشد وضو باطل نمى شود و در دست چپ اگر آبى كه مى ريزد بسيار كم باشد بطورى كه مستهلك شود عرفاً اشكال ندارد .

مسح

چگونگى مسح سر و پا

سؤال 86 : مسح سر و دو پا در وضو بايد با كف دست باشد يا با انگشتان ؟ آيا صرف گذاشتن دست كفايت مى كند يا كشيدن لازم است ؟

جواب : با انگشتان هم مى شود مسح كرد على الاظهر ، ولى صرف گذاشتن دست روى محل مسح كفايت نمى كند . بلى ، اگر دست را روى آن بگذارد و مقدارى بكشد مجزى است ، ولى بهتر است كه دست را روى انگشتان پا گذاشته

و مسح كند .

اندازه مسح سر

سؤال 87 : در كشيدن مسح سر ، براى كسى كه موى بلند دارد به نحوى كه موها تا روى ابروى او رسيده تا چه اندازه مسح واجب است ؟ آيا تا سر موها بايد مسح كند ؟ اگر آب مسح به آب وضو برسد چه حكمى دارد ؟

جواب : احتياط مستحب آن است كه از درازا به اندازه يك انگشت و از پهنا به اندازه پهناى سه انگشت بسته مسح نمايد اگر چه وجوب مسح به مقدار عرض يك انگشت ، خالى از قوت نيست ، و اگر در حين مسح دستش به آب وضوى صورت تماس پيدا كرد بايد با آن قسمت از دست كه تماس نگرفته مسح پا نمايد .

تكرار مسح

سؤال 88 : آيا سر و پا را مى توان دو بار مسح نمود ؟

جواب : در قدمين اشكال ندارد اما در مسح سر ، قبل از تكرار سر را خشك كند .

تماس آب مسح با صورت

سؤال 89 : اگر هنگام كشيدن مسح سر ، آن قدر مسح سر را بكشد كه به آب صورت برسد ، وضو باطل مى شود يا خير ؟ يا هنگام وضو گرفتن ، صورت را آن قدر از بالا شسته باشد كه كمى از سرش هم شسته شده ، اگر هنگام مسح كشيدن سر ، مسح را زياد بكشد كه به آب سر يا صورت برسد ، وضو چه حكمى دارد ؟

جواب : مسح سر صحيح است و چنانچه با بقيه آبى كه در دستش مى باشد و مخلوط نشده مسح پا نمايد صحيح است .

مسح كسى كه انگشتان او جمع شده

سؤال 90 : انگشتان شخصى به گونه اى جمع شده كه نمى تواند با كف دست مسح سر وپا نمايد چگونه مى تواند مسح نمايد ؟

جواب : مى تواند با مقدارى از كف دست يا با نوك انگشتها ( ته ناخنها ) مسح نمايد .

مسح بر روى موى مصنوعى

سؤال 91 : براى كسى كه موى مصنوعى دارد ، مسح سر بايد به پوست سر برسد يا روى موى مصنوعى كافى مى باشد ؟

جواب : مسح سر را زير موى مصنوعى نمايد يعنى بر پوست سر يا بر موى اصلى مسح نمايد .

وضو گرفتن در زير باران

سؤال 92 : آيا انسان مى تواند هنگام باريدن باران وضو بگيرد ؟

جواب : مانعى ندارد چه باران شديد باشد چه خفيف ، ولى براى شستن دست چپ به لحاظ مسح سر و پا ، آب باران با آب وضو مخلوط نشود .

مسح بر انگشت كوچك

سؤال 93 : بعضى بانوان از لاك ناخن استفاده مى كنند آيا مى توانند جهت مسح پا ، فقط انگشت كوچك را كه لاك نخورده است مسح كنند ؟

جواب : مسح بر انگشت كوچك بنابر احتياط كافى نيست .

چيزهايى كه بايد براى آنها وضو گرفت

مس اسم الله

سؤال 94 : آيا جايز است شخصى كه وضو ندارد با خودكار بر روى دست

خود كلمه « الله » را بنويسد ؟

جواب : احوط ترك آن است .

مس عبارت « بسمه تعالى »

سؤال 95 : در اول نامه ها و نوشته ها عبارت « بسمه تعالى » نوشته مى شود . آيا حكم نام خداوند را دارد يا آن كه مى توان بدون طهارت به آن دست زد ؟

جواب : حكم نام خداوند را ندارد ولى بهتر است مراعات نمايند .

سكه هاى مضروب به نام ائمه(عليهم السلام)

سؤال 96 : مسح كردن و دست كشيدن و لمس كردن سكه 50 ريالى را كه تصوير مرقد حضرت معصومه(عليها السلام) دارد و يا سكه 100 ريالى كه تصوير مرقد على بن موسى الرضا (عليه السلام) را دارد چه حكمى دارد ؟

جواب : در نام پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) و ائمه معصومين (عليهم السلام) و حضرت زهرا (عليها السلام) احتياط مستحب آن است كه بدون وضو مس نشود .

ظروف منقوش به اسماء معصومين (عليهم السلام)

سؤال 97 : نام مبارك ائمه معصومين (عليهم السلام) را بعضى از هيئتها در بشقابهاى ملامين و چينى نوشته اند و اين ظروف در مجالس عزادارى و غير آن استفاده مى شود و ممكن است دست بى وضو به آن بخورد و احياناً نجس شود ، حكم شرعى اين مسئله چيست ؟

جواب : بايد احترام آن را رعايت نمايند و ملاحظه نمايند هتك حرمت

نشود .

مبطلات وضو

مس ميت

سؤال 98 : آيا مس ميت ، وضو را باطل مى كند ؟

جواب : احوط بطلان است .

احكام وضو

وضو قبل از دخول وقت

سؤال 99 : شخصى يقين دارد كه وقت نماز شده است و براى خواندن نماز وضو مى گيرد ، بعداً مى فهمد وقت نماز نشده بود آيا مى تواند با اين وضو نماز بخواند ؟

جواب : بلى مى تواند نماز بخواند .

عدم فرق بين ترتيبى و ارتماسى

سؤال 100 : آيا در وسعت وقت ، وضو گرفتن به صورت ترتيبى يا ارتماسى جايز است ؟ كدام صورت از ديگرى افضل است ؟

جواب : فرقى بين آن دو نيست . 39

اح_كام غس_ل

شرايط غسل

اباحه آب

سؤال 101 : چنانچه حمام و آب حمام براى عموم وقف باشد و شخص مخرج غائط را در آب خزينه تطهير نمايد و پيش از غسل كردن شك كند كه حمامى راضى است يا خير آيا غسل او باطل است ؟ آيا راضى نبودن حمامى و ضايع شدن حق عموم اثرى در بطلان غسل دارد ؟

جواب : در مفروض سؤال كه حمام و آب آن وقف براى عموم است رضايت و عدم رضايت حمامى دخلى در صحت و بطلان غسل ندارد ، و تطهير مخرج در خزانه چنانچه متعارف نوع نباشد و موجب ضايع شدن حق عموم باشد حرام است و غسلش صحيح است .

سؤال 102 : اگر هنگام غسل كردن از شخصى حدث اصغر سر بزند و غسلش را تمام كرده دوباره غسل نمايد ، چون آب بيشترى مصرف شده ، ممكن است كه حمامى راضى نباشد ، وظيفه او چيست ؟

جواب : بنا گذارد كه حمامى را راضى نمايد ، و ظاهراً تا يك ساعت در حمام ماندن به نحو متعارف و صرف آب مانعى ندارد ، و در صورت بيشتر ماندن اجرت بيشترى مى گيرند .

غسل با آبگرمكنى كه برق غير مجاز دارد

سؤال 103 : شخصى از آب گرمكنى كه برق آن غير مجاز است براى غسل استفاده مى كند ، آيا غسل او صحيح است ؟

جواب : غسلش باطل نيست اگر هنگام غسل برق

را قطع كند ، ولى قيمت مصرف برق را ضامن است .

نبودن مانع روى بدن

سؤال 104 : رنگهاى غليظ از قبيل رنگ پوست گردو و . . . كه دست را سياه مى كند آيا مانع محسوب مى شود ؟

جواب : صرف رنگ مانع نيست مگر آن كه جِرم داشته باشد .

اجزاء غسل

غسل ترتيبى در زير آب

سؤال 105 : آيا با حركت دادن اعضاى سه گانه غسل در زير آب به قصد غسل ترتيبى ، غسل محقق مى شود ؟

جواب : حركت دادن عضو در زير آب به قصد غسل ترتيبى اشكال ندارد على الاظهر ، ولى اول سر را حركت دهد و بعد طرف راست و بعد طرف چپ را .

جبيره بودن تمام كمر يا يك پاى كامل

سؤال 106 : كسى كه تمام پشت كمر او جبيره باشد يا يك پاى كامل او جبيره باشد هنگام غسل چه وظيفه اى دارد ؟

جواب : بايد بقيه اعضا و جاهاى سالم را طبق وظيفه اش كه در رساله نوشته شده ،غسل بدهد و موضع جبيره را مسح نمايد و بعد يك تيمم هم به جا آورد ، مراجعه شود به توضيح المسائل 60 احكام جبيره .

جنابت

اسباب جنابت

* علائم منى :

سؤال 107 : آيا ممكن است كسى جنب شود و منى از او خارج بشود در حالى كه نشانه هايى كه براى منى ذكر شده است را نداشته باشد ؟ و اگر شك داشت ، چگونه مى تواند بفهمد اين رطوبت منى است ؟

جواب : ممكن است در بعضى احوال ، منى خارج شود بدون علامت ، ولى اگر شك داشت بايد به نشانه هاى مذكوره رجوع كند و چنانچه نشانه ها موجود نباشد حكم به عدم جنابت مى نمايد .

شك در خروج منى

سؤال 108 : اگر در خواب آبى از انسان خارج شود ، با توجه به اين كه فرد نمى تواند علايم سه گانه محتلم شدن را تشخيص دهد ، تكليف چيست ؟

جواب : در فرض سؤال كه هيچ اثرى از محتلم شدن ندارد ، اصل عدم تكليف است ، انشاء الله چيزى بر او واجب نيست .

سؤال 109 : رطوبتى در خواب از شخصى خارج مى شود و نمى داند نشانه هاى منى را داشته يا نه آيا غسل بر او واجب است ؟

جواب : چنا نچه از بوى آن يا كثرت آن يا از طريق ديگر اطمينان پيدا شود به خروج منى بايد غسل نمايد ، والاّ فلا .

احتلام زن

سؤال 110 : هرگاه زنى محتلم شود آيا غسل بر او واجب است يا به واسطه دخول ، غسل واجب مى شود ؟

جواب : در هر دو صورت بايد غسل نمايد .

دخول در دبر

سؤال 111 : اگر انسانى وطى با مرد يا زن يا حيوان كند و منى هم خارج نشود ، آيا جنب مى شود و غسل دارد و با همان غسل مى تواند نماز بخواند ، يا جنب نشده و بايد وضو بگيرد و نماز بخواند ؟

جواب : اگر چه بعيد نيست كفايت وضو ولكن احتياط به جمع بين وضو وغسل ترك نشود .

چيزهايى كه بر جنب حرام است

سؤال 112 : آيا جايز است كه شخص جنب دست يا سر خود را داخل مسجد كند ؟

جواب : اقوى جواز است .

سؤال 113 : خواندن قرآن از حفظ يا از روى قرآن و مس حواشى و جلد قرآن براى شخص جنب حرام است يا خير ؟

جواب : فرق نيست چه از حفظ چه از روى قرآن باشد و مس حواشى قرآن چنانچه حروف قرآنى در آن نباشد ، حرام نيست .

سؤال 114 : در دعاى كميل اين جمله از قرآن كريم هست : ( أفمن كان مؤمناً كمن كان فاسقاً لا يستوون ) آيا جايز است شخص جنب يا حائض آن را به عنوان دعا بخواند نه به عنوان قرآن ؟

جواب : اگر به قصد قرآن بخواند حرام است و اگر قصد قرآن نكند از دعاى كميل نيست ، چون از كلام خدا در دعا لحاظ شده ، زيرا مى خواند : « و انت جل ثناؤك قلت مبتدئا و تطولت بالانعام متكرّما افمن

كان مؤمنا . . . » .

نيت غسل جنابت

سؤال 115 : شخصى غسل مى كند به قصد قربت مطلقه يا به قصد غسل مستحبى در حالى كه از جنابت خود غافل است آيا مجزى از غسل جنابت مى باشد ؟

جواب : مجزى نيست .

استحاضه

استحاضه قليله

سؤال 116 : آيا زن ، پس ازپاك شدن از استحاضه قليله احتياجى به غسل استحاضه دارد ؟

جواب : بعد ازتمام شدن استحاضه قليله احتياجى به غسل نيست .

استحاضه كثيره

سؤال 117 : براى صحت روزه ، صاحب استحاضه كثيره شب بايد غسل نمايد آيا اين غسل ، غسل چهارم حساب مى شود يا همان غسل نماز مغرب و عشا است ؟

جواب : احتياج به غسل چهارم نيست ، بلكه غسلهاى سه گانه كافى است .

اح_كام ام_وات

تجهيز ميت

غسل ميت

* استخوان ميت كه بعداً پيدا شده :

سؤال 118 : استخوان قفسه سينه ميتى بعد از چهار سال پيدا شده بدون غسل و نماز و كفن آيا غسل لازم دارد ؟ آيا نماز مى خواهد ؟ آيا بايد دفن گردد ؟

جواب : غسل و كفن و نماز و دفن لازم است على الاحوط .

نجاست قبل از اتمام اغسال ثلاثه

سؤال 119 : بعد از غسل ميت با سدر وكافور و قبل از غسل با آب خالص قطراتى كه ترشح مى شود پاك است يا نجس ؟

جواب : نجس است .

نبودن مماثل

سؤال 120 : هرگاه غير مماثل بخواهد زن ميت را تيمم بدهد اگر به صورت ميت پارچه بگذارد كه دستش به صورت ميت نرسد يا با دستكش دست را به خاك بزند وتيمم بدهد اين غسل يا تيمم چه حكمى دارد ؟

جواب : در صورتى كه آب باشد و مماثل و محرم نباشد غسل ساقط است ، و چنانچه آب نباشد يا مانعى باشد و نوبت به تيمم رسيده باشد لكن محرم و مماثل نباشد ايضاً محتمل است كه تيمم ساقط باشد لكن احوط تيمم دادن با دستكش است به نحوى كه نه لمس نمايد نه نظر نمايد و در صورت امكان دست خود ميت را به زمين بزند و تيمم بدهد .

تيمم بدل از غسل ميت

سؤال 121 : شخصى ميتى را تيمم مى دهد ، در عمل دست راست او به سمت چپ و دست چپ به سمت راست قرار مى گيرد آيا اين تيمم صحيح است ؟ تيمم دادن ميت با دستكش براى اين كه موجب غسل مس ميت نشود جايز است يا خير ؟

جواب : تيمم دادن ميت در صورتى كه دست راست او به سمت چپ و دست چپ او به سمت راست ميت باشد صحيح است ، لكن با دستكش تيمم دادن ميت ، جايز نيست .

فوت بر اثر تصادف در حين مأموريت

سؤال 122 : يكى از پرسنل نيروى انتظامى ، در حين مأموريت در اثر سانحه تصادف از دنيا . رفت آيا نام برده شهيد محسوب مى شود ؟

جواب : روايتى به اين عبارت نقل شده است كه : من مات على حب آل محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) مات شهيداً ، انشاء الله كه اين مرحوم شامل مضمون روايت خواهد شد ، البته احكام ظاهرى شهيد مثل عدم وجوب غسل و امثال آن يقيناً جارى نمى شود .

غسل توسط دستگاه

سؤال 123 : غسل ميت با وسايل اتوماتيك با رعايت همه شرايط شرعى ، به اين صورت كه شخص مسلمان با نيت مقرر ، كليد دستگاه را روشن كند ، صحيح است ؟

جواب : صحيح است .

كفن

ج_ريدتي_ن

سؤال 124 : لطفاً در مورد جريدتين ( دو چوب تر ) كه مستحب است به همراه ميت در قبر گذاشته شود توضيح دهيد كه به چه اندازه بايد باشند و چوب را چطور بايد بگذارند ؟ آيا به هر طريقى عمل نمايند صحيح است ؟

جواب : راجع به كيفيت دو چوب چند نحو در اخبار ذكر شده و در عروه اشاره نموده و استفاده تخيير نمودندو بهتر آن است كه عمل نمايند به صحيحه جميل بن دراج ( كما هو المشهور بين الاصحاب ) قال على (عليه السلام) : « ان الجريدة قدر شبر يوضع واحدة من عندالترقوة الى ما بلغت ما يلى الجلد و الاخرى فى الايسر من عند الترقوة الى ما بلغت من فوق القميص » ( جلد 2 باب 10 تكفين وسايل حديث 3 ) و در بعض اخبار ذكر شده كه در صورت عدم امكان به هر نحو كه شود بگذارند بلكه اگر شد روى قبر بگذارند ( رجاءً ) ايضاً مفيد است .

سؤال 125 : مستحب است كه در قبر همراه ميت دو چوب تر و تازه قرار دهند آيا اين چوب بايد از درخت مخصوصى باشد ؟

جواب : افضل چوب درخت خرما ، بعد سدر ، بعد بيد ، بعد انار است به ترتيب ، و با هر چوبى نيز صحيح است ( حسب آنچه در باب 18 ابواب تكفين جلد

2 وسايل مذكور است ) .

نماز ميت

قرائت صحيح عدالت

سؤال 126 : شخصى كه قرائتش صحيح نيست يا گناه كبيره مرتكب شده است آيا مى تواند نماز ميت را بخواند ؟

جواب : چنانچه به اندازه نماز واجب ، نماز ميت را مى تواند صحيحاً انجام دهد ، كافى است .

اشتباه در نماز ميت

سؤال 127 : اگر در نماز ميت ، ضماير و اشارات مذكر و مونث رعايت نشود و به عكس خوانده شود آيا نماز باطل است ، در صورت بطلان ، خواندن نماز ميت روى قبر آن چه حكمى دارد ؟

جواب : صحيح است على الاظهر ، و در صورت نخواندن يا باطل بودن بر قبر او مى خوانند .

سؤال 128 : در نماز ميت براى زن مى توان گفت هذه الميته يا حتماً بايد هذه الميت گفت ؟

جواب : هذه الميت بگويند .

باطل بودن نماز ميت

سؤال 129 : اگر بر ميتى نماز خوانده شود و بعد از دفن ، مشخص گردد كه جزئى از تكبير چهارم را اشتباه خوانده، آيا واجب است بر قبر نماز خوانده شود؟

جواب : اگر بعد از دفن بفهمند نمازى كه خوانده شده باطل است تا وقتى جسد از هم نپاشيده واجب است با شرطهايى كه براى نماز ميت گفته شده بر قبرش نماز بخوانند .

نماز ميت در مسجد

سؤال 130 : آيا خواندن نماز ميت به جماعت در هر مسجدى مكروه است ؟

جواب : خواندن نماز ميت در مسجد الحرام مكروه نيست و در مساجد ديگر مكروه و صحيح است .

دفن

دفن دندان مصنوعى

سؤال 131 : آيا دندان مصنوعى ميت بايد با او دفن شود ؟

جواب : دفن با او لازم نيست .

صورت قبر

سؤال 132 : بالا آوردن قبر از سطح زمين تا چه اندازه جايز است ؟

جواب : مستحب است براى قبرها علامت بگذارند و مستحب است به اندازه چهار انگشت سطح قبر بالاتر از زمين باشد .

مستحبات دفن

پاشيدن آب

سؤال 133 : پاشيدن آب بر روى قبر ميت مستحب است . آيا اين عمل براى مرتبه اول است يا هميشه ؟ علت آن چيست ؟

جواب : به باب 32 دفن وسائل مراجعه نماييد ، قدر متيقن مرتبه اول است .

تشريح

سؤال 134 : آيا تشريح جسد ميت براى كشف سبب مرگ وى جايز است ؟

جواب : تشريح ميت مسلمان جايز نيست مگر ضرورت مهمى اقتضا كند كه مهمتر ازحرمت تشريح از نظر اسلام باشد .

نبش قبر

انتقال به مشاهد مشرفه

سؤال 135 : ميتى وصيت نموده كه جسدش را براى دفن كردن در مشاهد مشرفه به امانت بگذارند يا اين كه بدون وصيت ميت ، توسط ورثه به جهت انتقال ، نبش قبر انجام شود آيا اين نبش قبر حرام است ؟

جواب : بهتر آن است كه ميت را به نحوى كه در قبر مى خوابانند داخل تابوت قرار دهند و در قبر بگذارند و بعد با خود تابوت ، بيرون آورند .

انتقال استخوان

سؤال 136 : آيا انتقال استخوانهاى ميت از قبرش به مكان ديگر بدون وصيت ميت جايز است ؟ آيا بين اين كه انتقال دهنده پدر يا پسر ميت باشد فرقى هست ؟

جواب : چنانچه مستلزم هتك نمى شود مثل خرد شدن استخوانها يا پخش شدن بوى بد ، نبش قبر جايز است خواه پدر باشد يا پسر .

نبش قبر براى بناء امامزاده

سؤال 137 : هيئت امناء امامزاده در نظر دارد براى امامزاده رواقى بسازد ، در مسير ديوار ساختمان چند قبر مى باشد كه بعضى از آنها سالها و بعضى دو سه سال از دفنشان مى گذرد ، البته در صورت انتقال موقعيت مكانى ايشان از اول بهتر خواهد بود ، آيا راهى براى ما وجود دارد كه بتوانيم بدن را به جاى ديگر منتقل كنيم ؟

جواب : در فرض سؤال ، نبش قبور مذكوره در سؤال به هيچ عنوان جايز نيست ، و لكن شما مى توانيد با اجازه اولياى قبور در جاهايى كه قبر نيست ستون بزنيد و روى قبرها شناژ بندى كرده ، ديوار را روى قبرها قرار دهيد ، و نسبت به تصرف در سنگهاى روى قبرها هم از اولياء آنها اجازه بگيريد .

غسل مس ميت

دليل وجوب

سؤال 138 : علت اين كه مس ميت انسان ، موجب غسل است و مس حيوان مرده موجب غسل نمى شود چيست ؟

جواب : دليل نص است و حكمت و ملاك آن لازم نيست دانسته شود .

مس ميتى كه به جاى غسل تيمم داده شده

سؤال 139 : ميتى را به جاى غسل ، تيمم مى دهند آيا بعد از تيمم ، غسل مس ميت نياز است ؟

جواب : احوط غسل مس ميت است ، به مسئله 505 ذخيرة المؤمنين مراجعه نماييد .

مس دندان مصنوعى

سؤال 140 : مس نمودن دندان مصنوعى ميت كه در دهان او مى باشد موجب غسل مى شود يا نه ؟ خونى كه از زبان يا لثه هاى ميت به دندان مصنوعى رسيده ، پاك است يا خير ؟

جواب : مس دندان عاريه قالبى ، موجب غسل نمى شود و اگر خون به آن برسد تطهيرش نما

نماز وحشت

آية الكرسى در نماز وحشت

سؤال 141 : اگر در نماز وحشت آية الكرسى را تا (هو العلى العظيم)بخواند نماز درست است يا خير ؟

جواب : احوط آن است كه تا (هم فيها خالدون) بخواند .

وقت نماز وحشت

سؤال 142 : اگر بعد از دفن بخواهند ميت را مثلاً به نجف اشرف منتقل كنند نماز وحشت را در كدام شب بايد بخوانند ؟

جواب : نماز را در شب دفن اول بخوانند .

عزادارى

لباس سياه پاره كردن يقه

سؤال 143 : پاره كردن يقه در عزا چه حكمى دارد ؟ علت پوشيدن لباس سياه چيست ؟

جواب : پاره كردن يقه منافات با صبر و رضا به تقدير الهى دارد و زنهاى بنى هاشم در عزاى حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) لباس سياه پوشيدند حسب روايات ، بلكه منقول است كه خود حضرت على بن الحسين (عليهما السلام) نيز لباس سياه پوشيدند .

سؤال 144 : پاره كردن يقه در عزادارى پدر و برادر جايز است و براى غير پدر و برادر جايز نيست ، چه فرقى بين پدر و برادر با ديگران هست ؟

جواب : در جايز بودن پاره كردن يقه براى پدر و برادر و عدم جواز آن براى ديگران ، فقط فارق نص است .

طعام ختم در مسجد

سؤال 145 : غذا خوردن در منزل ميت مكروه است ، خوردن غذا از مال ميت در مسجد چه حكمى دارد ؟ اگر از ثلث وصيت باشد چگونه است ؟

جواب : خوردن طعام از ثلث مال ميت در مسجد ، مانعى ندارد .

اح_كام نم_از

طهارت

وضوى باطل

سؤال 146 : شخصى كه بعد از مدتى متوجه مى شود كه وضوهايش باطل بوده آيا واجب است همه نمازهاى اين مدت را قضا كند ؟

جواب : قضاى همه نمازهايى كه با وضوى باطل خوانده واجب است .

ترك غسل جنابت

سؤال 147 : شخصى يك سال است كه به تكليف رسيده و در زمانى كه جنب مى شده از احكام آن اطلاع نداشته است . اكنون كه اطلاع پيدا كرده حكم نمازهايى كه قبلاً خوانده و روزه هايى كه گرفته چيست ؟

جواب : بايد نمازها را قضا كند و اما روزه پس چون تعمد بقاء بر جنابت نداشته قضا و كفاره ندارد ، اگر چه احتياط مستحب قضاء است .

شك در وضو در حال نماز

سؤال 148 : اگر نماز گزار در اثناء نماز در گرفتن وضو شك كند و نماز را با اين حالت مدتى ادامه دهد بعد يقين كند كه وضو گرفته حكم او چيست ؟

جواب :اگر بعد از شك يقين پيدا كرد وضو داشته نمازش صحيح است .

فراموش كردن تطهير مخرج بول قبل از وضو

سؤال 149 : شخصى بول كرد و خود را طاهر نكرد و براى نماز وضو گرفت و نماز خواند ،بعد از نماز يادش آمد ، آيا صرف تطهير مخرج بول كافى است يا بايد وضو نيز بگيرد ؟ و در هرصورت نمازى كه خوانده صحيح است يا خير ؟

جواب : وضوئى كه با آن حال گرفته كافى است و احتياج به تجديد آن ندارد ، آنچه برايش واجب است تطهير مخرج و اعاده نماز است يا قضاء آن .

طهارت براى سجده منسيّه و سجده سهو

سؤال 150 : آيا براى سجده سهو و تشهد فراموش شده اگر بين سلام و سجده حدثى واقع شود وضو گرفتن لازم است ؟

جواب : در سجده سهو طهارت شرط نيست بخلاف سجده و تشهد فراموش شده .

فاقد الطهورين

سؤال 151 : شخصى در بيمارستان بسترى شده است و نمى تواند براى نماز وضو بگيرد ، همچنين خاك براى تيمم پيدا نمى كند . آيا مى تواند نمازش را بى وضو و بى تيمم بخواند ؟

جواب : فاقد الطهورين به همان حال نماز بخواند و بعداً اعاده يا قضا كند .

وقت

اذان راديو

سؤال 152 : اذانى كه از راديو پخش مى شود معتبر است يا خير ؟

جواب : چون موجب اطمينان به دخول وقت است كافى است .

وقت مخصوص عصر

سؤال 153 : اگر نماز گزار براى خواندن نماز ظهر و عصر به اندازه پنج ركعت وقت تا مغرب دارد بايد نماز ظهر و عصر را چگونه بخواند ؟

جواب : چناچه پنج ركعت وقت داشته باشد هر دو را به عنوان ادا مى خواند

و الاّ فريضه عصر در وقت مخصوص واقع مى شود و ادا است و فريضه ظهر قضا است .

وقت مغرب

سؤال 154 : آيا علامت مغرب آن است كه سرخى طرف مشرق كه بعد از غروب آفتاب پيدا مى شود از بالاى سر انسان بگذرد ؟

جواب : گذشتن سرخى از بالاى سر مشاهده نمى شود لكن منتقل شدنش به طرف مغرب مشاهده مى شود و آن علامت غروب واقعى است .

آخر وقت مغرب و عشاء

سؤال 155 : اگر وقت نماز مغرب و عشا براى شخص مختار نصف شب باشد و شب را از اول غروب آفتاب تا اذان صبح حساب كنيم نيمه شب تقريباً 11 ساعت بعدازظهر شرعى مى شود ، لكن شما براى خواندن نماز مغرب يا افطار روزه بين غروب آفتاب و مغرب شرعى به مقدار پانزده دقيقه تقريباً فرق مى گذاريد ، بنابراين نيمه شب وآخر وقت نماز مغرب و عشا چه ساعتى بعد از ظهر مى باشد ؟

جواب : تقريبا يازده و ربع نصف شب است و فرق بين غروب و مغرب ظاهرى مى باشد و حقيقت وقت غروب واقعى همان انتقال حمره شديد مشرقيه است به سمت مغرب .

جمع بين ظهرين و عشائين

سؤال 156 : خواندن نماز ظهر وعصر و مغرب وعشا با فاصله و بدون فاصله چه حكمى دارد ؟ آيا طريقه شيعه واقعاً مطابق با عمل ائمه (عليهم السلام) است .

جواب : هر دو نحو جايز است و حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم) به هر دو نحو اختياراً عمل نموده اند .

شك در قضاء و اداء

سؤال 157 : هنگامى كه نمى دانيم نماز صبح ادا است يا قضا بايد آن را به چه نيتى بخوانيم ؟

جواب : بهتر نيت ما فى الذمه است و ممكن است با استصحاب بقاء وقت نيت ادا نمايد .

تأخير انداختن نماز ظهر روز جمعه

سؤال 158 : اگر كسى بخواهد روز جمعه در منزل نماز ظهرش را بخواند ، آيا لازم است منتظر شود تا خطبه نماز جمعه تمام شود بعد نماز ظهر را بخواند ؟

جواب : بهتر آن است كه صبر كند .

قبله

انحراف از قبله

سؤال 159 : انحراف از قبله تا چه مقدار نماز را باطل نمى كند ؟

جواب : در حال سكونات نماز ، انحراف از قبله الى ما بين اليمين و اليسار مانعى ندارد .

لباس نمازگزار

پوشش ناقص در نماز

سؤال 160 : چنانچه مرد يا زنى مدتى با پوششى نماز خوانده است كه بعداً مى فهمد آن مقدار پوشش كافى نبوده است ( به خاطر جهل به حكم ) تكليفش چيست ؟

جواب : ظاهراً نمازهاى او باطل است ، چونكه مقصر است ، به مسئله 799 توضيح المسائل مراجعه شود .

پوشش زن در نماز

سؤال 161 : آيا پوشش زن در نماز بايد طورى باشد كه هيچ طرف بدن او ديده نشود ؟

جواب : زن بايد در موقع نماز تمام بدن حتى سر و موى خود را بپوشاند ، مگر صورت به مقدارى كه در وضو شسته مى شود و دستها تا مچ و روى پاها تا مچ ، و از باب احتياط بايد مقدارى از اطراف صورت و قدرى پائين تر از مچ را بپوشاند .

پوشاندن مو و دست زن در بين نماز

سؤال 162 : اگر زنى در بين نماز بفهمد كه قسمتى از موها يا دستش بيش از اندازه مجاز بيرون است ، با پوشاندن آن نماز را تمام كند يا قطع كند و از اول بخواند ؟

جواب : بپوشاند ونماز را تمام كند .

تطهير لباس با آب غصبى

سؤال 163 : اگر شخصى با آب غصبى يا با پودر لباسشويى غصبى لباسهاى خود را بشويد و با آن لباس ها نماز بخواند نمازش چه حكمى دارد ؟

جواب : نمازش صحيح است و بايد استغفار كند و از صاحب آب و پودر حلاليت بطلبد .

مقدار بخشيده شده از خون

سؤال 164 : اگر خونى در بدن ويا لباس نمازگزار باشد و مقدار آن كمتر از يك درهم يا يك اشرفى باشد بخشيده مى شود ، لطفاً مقدار درهم يا اشرفى را بيان فرمائيد .

جواب : تقريباً به اندازه پنج ريالى است .

خون حيواناتى كه خون جهنده ندارند

سؤال 165 : خون حيوانى كه جهنده نيست و پاك است اگر روى لباس انسان باشد و از درهم بيشتر باشد آيا نماز خواندن با آن صحيح است ؟

جواب : چونكه پاك است هر چند از درهم بيشتر باشد ، نماز با آن جايز است .

خون تخم مرغ در لباس

سؤال 166 : اگر در لباس نماز گزارى خون تخم مرغ بيشتر از يك درهم باشد نماز خواندن با آن جايز است يا خير ؟

جواب : احوط استحبابى آنست كه با آن نماز نخواند .

لباس پوست حيوانات

سؤال 167 : نماز خواندن با لباسى كه از پوست مار ، سوسمار يا نهنگ است جايز است يا خير ؟

جواب : نماز با آنها جايز نيست .

اجزاء حيوان حرام گوشت طلا مردار

سؤال 168 : صدف حيوانى حرام گوشت است اگر احتمال دهيم دكمه لباس يا مانند آن از اجزاء آن حيوان است خواندن نماز با آن چه حكمى دارد ؟ همچنين پوشيدن لباس طلا بافت يا لباسى كه از مردار تهيه شده در حال ناچارى چه حكمى دارد ؟

جواب : مجراى برائت است على الاشهر الاقوى .

اباحه لباس

سؤال 169 : اگر انسان با پولى كه خمس آنرا نداده لباس بخرد و با آن لباس نماز بخواند آيا نماز او باطل است ؟

جواب :اگر به نحو شخصى خريده باشد نه ما فى الذمه نماز او باطل است ، ولى اگر به صورت ما فى الذمه خريده باشد اگر چه فوراً ثمن آنرا از پول غير مخمس ادا بكند ، نماز صحيح است .

پوشيدن طلا در نماز

سؤال 170 : شخصى با زنجير طلا در گردن نماز خوانده آيا نماز او باطل است ؟

جواب : چون لبس صدق مى نمايد ، لذا هم حرام است و هم نماز باطل است .

لباس سياه

سؤال 171 : پوشيدن لباس سياه براى نماز گزار كراهت دارد ، آيا اين حكم شامل عباى سياه هم مى شود ؟

جواب : قدر متيقن از لباس سياه كه مكروه است غير از عبا و عمامه است .

پوشيدن لباس عكسدار

سؤال 172 : آيا پوشيدن لباسى كه عكسى با نقش حيوان كامل يا ناقص يا انسان دارد در موقع نماز جايز است ؟

جواب : مكروه است مطلقاً .

مكان نمازگزار

نجاست مكان

سؤال 173 : جايى كه نجس است ولى خشك شده آيا نماز خواندن روى آن جايز است ؟

جواب : فقط موضع سجود بايد نجس يا متنجس نباشد و در غير آن چنانچه نجاست مسريه نباشد اشكال ندارد .

نماز خواندن در مكان غصبى

سؤال 174 : آيا در زمين غصبى در تنگى وقت نماز خواندن صحيح است ؟ چگونه نماز بخواند ؟ اگر وضو نداشته باشد آيا مى تواند بر روى آن زمين تيمم كند ؟

جواب : اگر مجبور است به ماندن مانند محبوس همان نحو نماز بخواند ، و اگر مى تواند خارج شود در حال خروج نماز بخواند و در صورتى كه وضوء ندارد و آب مباح و يا خاك مباح ميسر نشود ، رجاءاً نماز بدون طهارت بخواند و بعداً قضا نمايد .

مكان موروث

سؤال 175 : تا هنگامى كه وصيت به ثلث را جدا نكنند نماز خواندن ورثه در آن مكان چه حكمى دارد ؟

جواب : تا مقدارى كه تأخير آن متعارف است و مقصود از وصيت نيز همان است نماز جايز است و در صورتى كه زياد اهمال نمايند باطل است .

نماز در وسائل نقليه

سؤال 176 : آيا نماز خواندن در ماشين ، قطار ، هواپيما و كشتى اختياراً جايز است ؟

جواب : اگر نتواند شرائط و اركان و افعال واجبه نماز را مراعات كند و بجا بياورد اختياراً جايز نيست .

سؤال 177 : با توجه به اينكه شما دولت را مالك مى دانيد ، آيا مقلدين شما مى توانند هنگام سفر در قطار يا هواپيما نماز بخوانند ؟

جواب : مجازند در قطار و هواپيما نماز بخوانند .

جاهايى كه نماز خواندن مكروه است

سؤال 178 : مى دانيم خواندن نماز در چند جا مكروه است ولى دليلى بر كراهت بعضى از آنها نداريم در اين باره توضيح دهيد .

جواب : از باب 16 تا باب 42 وسائل جلد 3 مطالعه نمائيد 442 مكان المصلى ، روايت غير معتبرهم در حكم عدم است .

اذان و اقامه

تكلم بعد از اقامه

سؤال 179 : آيا با تلفظ كردن نيت بعد از گفتن اقامه ، اقامه بايد اعاده شود ؟ اگر ذكرهاى ديگرى مانند استغفر الله گفته شود چطور ؟ و اگر تكبير را براى تصحيح دو بار بگويد نماز باطل است يا خير ؟

جواب : استغفر الله و مطلق اذكار موجب اعاده اقامه نمى شود ، و در تكرار تكبيرة الاحرام اگر اولى باطل بوده دومى صحيح است و اگر اولى صحيح بوده دومى موجب بطلان است .

اذان و اقامه در صف نماز جماعت

سؤال 180 : اگر نماز جماعت در مسجد تمام شده باشد ولى صف ها بهم نخورده باشد نماز گزار نمى تواند براى نماز خود اذان و اقامه بگويد حال اگر رجاءً اذان واقامه بگويد جايز است يا خير ؟

جواب : با تصريح به اينكه نمى تواند جاى رجاء نيست ، هر چند كه مسئله اختلافى است . باب 64 جماعت و باب 25 اذان وسائل . لكن نمى توانيم جزماً منع از رجاء آورى نماييم .

يك اذان براى دو نماز

سؤال 181 : در احاديث صحيحه نقل شده كه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) دو نماز را به صورت جمع ادا كردند و براى نماز دومى اذان نگفتند حديث و مدرك را بيان فرمائيد ؟

جواب : باب 36 اذان وسايل جلد 4 665 .

حكايت اذان

سؤال 182 : در بعض مناطق وقتى مؤذن اذان مى گويد عده زيادى هر يك جداجدا با صداى بلند ، بهمراه مؤذن اذان مى گويند ، اين عمل چه حكمى دارد ؟

جواب : حكايت اذان مستحب است .

نيت

تلفظ نيت

سؤال 183 : براى وضو و غسل و نماز تلفظ نيت لازم نيست ،آيا قصد

قربت همان نيت است ؟ اگر بگويد چهار ركعت نماز مى خوانم نماز باطل

است يا نه ؟

جواب : قصد قربت همان نيت است و چناچه بلفظ نيز نيت را جارى كند نماز باطل نمى شود .

سؤال 184 : اگر كسى قصد نمازى را نمايد و به همان نيت وارد نماز شود ،اما در لفظ سهواً نام نماز ديگرى را ببرد ، آيا خللى در صحت نماز قصد شده حاصل مى شود ؟

جواب : اگر موقع نيت گفتن و تكبيرة الاحرام قصد جدى داشته خللى در صحت نماز حاصل نمى شود .

سؤال 185 : اگر شخصى نيت نماز را به زبان آورد نمازش چه حكمى دارد ؟

جواب : در روايات است كه اگر بعد از اقامه تكلم نمود اقامه را اعاده نمايد و على اى حال نماز صحيح است .

تغيير نيت

سؤال 186 : آيا تغيير نيت از نماز واجب خودش به نماز نيابتى بعد از تكبيرة الاحرام صحيح است ؟

جواب : بعد از دخول در نماز تغيير نيت صحيح نيست .

شك در ركعات و استمرار نيت

سؤال 187 : انسان بايد از اول تا آخر نماز به نيت خود باقى باشد ، پس اگر در بين نماز به طورى غافل شود كه اگر به او بگويند چه مى كنى نداند چه بگويد نماز او باطل است . آيا اين ندانستن شامل شك در عدد ركعات مى شود يا خير ؟

جواب : شامل شك در عدد ركعات نمى شود .

رياء سهواً و نسياناً

سؤال 188 : حكم رياء سهواً و نسياناً در نماز چيست آيا مبطل است ؟

جواب : مبطل است و چنانچه در يك جزء ريا نمود و بعد متوجه شد و جزء را به قصد قربت تكرار نمود ، نماز صحيح است و زيادى جزء چون سهو و نسيان بوده مضر نيست و احوط سجده سهو است .

رياء جهلاً

سؤال 189 : اگر كسى با جهل به مسئله بطلان ، ريا كند ، آيا مبطل عمل است ؟

جواب : ريا مطلقا مبطل است .

تكبيرة الاحرام

تكرار تكبيرة الاحرام

سؤال 190 : اگر كسى تكبيرة الاحرام را كه از اركان نماز است گفته باشد و به جهت صوت دوباره بگويد آيا نمازش باطل است ولو اينكه صورت خود را برنگردانده باشد ؟

جواب : اگر عمدا تكبيرة الاحرام دوم را بگويد به عنوان احرام ، نماز باطل مى شود چه صورت ر ابرگرداند و چه برنگرداند .

قيام

رفع عذر در وقت

سؤال 191 : اگر بيمارى نماز را در اول وقت نشسته بخواند ودر آخر وقت قدرت بر ايستادن پيدا كند آيا لازم است نماز را دوباره بخواند ؟

جواب : در صورت رفع عذر دروقت احوط اعاده است .

قرائت

جهر و اخفات

* فرق بين جهر و اخفات :

سؤال 192 : فرق شرعى بين جهر و اخفات چيست ؟

جواب : جهر عبارت از اظهار جوهره صدا است و اخفات مخفى داشتن صدا است .

تشريع جهر و اخفات

سؤال 193 : دليل تشريع جهر و اخفات را بيان فرماييد ؟

جواب : دليل در جواهر و اخبار وسائل موجود است و نص خاص وارد است و حكمت آن را لازم نيست ما بدانيم ضمناً مراجعه به وسائل ابواب قرائت باب 26 و 25 نمائيد اشاره به حكمت آن هم شده است .

جهر در نماز ظهر جمعه

سؤال 194 : نماز ظهر در روز جمعه كه مستحب است جهراً خوانده شود در نماز جماعت است يا فرادى ؟

جواب : فرقى بين جماعت و فرادى نيست .

صحيح بودن قرائت

سؤال 195 : در نماز آيا غلط تجويدى مبطل است يا غلط اعرابى ؟ و غلط اعرابى آيا در صورتى است كه معنى را تغيير دهد ؟ اين قرائت در حمد و سوره است يا در كل نماز ؟ فرضا شخص بى سوادى به حج رفته و حالا با داشتن چند اولاد فهميده كه نمازش صحيح نبوده است و دو ركعت نماز طواف را خودش خوانده است ، آيا هنوز محرم است و زن بر او حرام است ؟ آيا اولاد او حرام زاده اند ؟

جواب : تجويد لازم نيست ، و قرائت بايد صحيح باشد و از مخارج ادا بشود با اعراب صحيح چه معنى را تغيير بدهد يا ندهد ، و فرقى بين حمد و سوره و باقى اذكار نيست ، و اگر در وقتى كه نماز طواف را مى خوانده يقين به صحت داشته نمازش صحيح است چونكه قرائت از اركان نيست و بر فرضى كه نماز نخوانده باشد مقاربت حرام است و اولاد او حلالزاده است چونكه زنا نيست .

تجويد

سؤال 196 : آيا مراعات قواعد تجويد ( مثلاً مد لازم و ادغام ) در قرائت سوره هاى قرآن در نماز واجب است ؟

جواب : تجويد قرائت واجب نيست و فقط زيبا نمودن قرائت است و احوط در مد لازم ، كشش صدا است به مقدار دو الف ، و ادغام حروف يرملون مراعات شود .

سوره حمد

سؤال 197 : هرگاه شخصى در نماز ، در « اهدنا الصراط » صراط را يك مرتبه با صاد و يك مرتبه با سين بگويد و نيز در « المستقيم » يك بار با صاد و يك بار با سين تلفظ كند نمازش چه حكمى دارد ؟ و مراد از انعمت عليهم و مغضوب عليهم و ضالين چه كسانى مى باشند ؟ آيا بسم الله الرحمن الرحيم جزء سوره مى باشد يا خير ؟

جواب : بسم الله جزء سوره است و مستقيم با صاد غلط است ، اگر متعمداً با صاد بخواند نماز باطل است ، اما صراط اگر چه هر دو در لغت آمده و هر دو نحو نيز قرائت شده لكن هرچه در قرآن است بخوانيد . مراد از انعمت عليهم حسب بعض اخبار رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) و اميرالمؤمنين (عليه السلام) است كه فرد اكمل منعم عليهم مى باشد و مراد از مغضوب عليهم و الضالين در تفسير تبيان و مجمع البيان دارد كه اجماع كرده اند مفسرين عامه و خاصه بر اين كه مغضوب عليهم يهود است و ضالين نصارى . مراجعه كنيد تفسير برهان جلد اول 52 از روايت 34 تا 40 را مطالعه نمائيد تفسير همين آيه است .

سؤال

198 : آيا قرائت « مالك يوم الدين » و « ملك يوم الدين » در سوره حمد هر دو در نماز جايز است ؟

جواب : احوط ترك « ملك يوم الدين » است .

لفظ ( كفواً )

سؤال 199 : قرائت صحيح لفظ (كفواً) چگونه است ؟

جواب : همانطورى كه در قرآن است و مردم مى خوانند بخوانيد . كُفُواً : با ضم كاف و فتح واو .

گفتن بسم الله براى سوره ديگر سهواً

سؤال 200 : شخصى كه براى قرائت سوره معين بسم الله الرحمن الرحيم را بخواند وسهواً سوره ديگرى را قرائت كند و در ركوع يادش بيايد كه اشتباه كرده ، آيا نمازش صحيح است و بايد آن را تمام كند يا قطع كند و اعاده نمايد ؟

جواب : نماز را تمام كند و صحيح است و احوط آنست كه دو سجده سهو نمايد .

خواندن سوره از روى قرآن

سؤال 201 : آيا جايز است انسان در نمازهاى يوميه قرآن را به دست بگيرد و سوره هايى را كه حفظ نيست ( مانند سوره جمعه در روز جمعه ) از روى قرآن بخواند ؟

جواب : اشكالى ندارد .

تسبيحات اربعه

دوبار گفتن تسبيحات

سؤال 202 : اگر كسى تسبيحات اربعه را به عللى مثل رسيدن به ركوع امام فقط دو بار بگويد به نيت آنكه بار اول واجب است و بار دوم مستحب است ، آيا نماز او باطل است ؟ و آيا نمازهاى قبلى را بايد قضا كند ؟

جواب : نماز او صحيح است على الاظهر .

ذكر

بلند كردن صدا در تكبير

سؤال 203 : اگر نمازگزار الله اكبر را به قصد ذكر بگويد و براى خبر كردن ديگرى آنرا با صداى بلند ادا كند نماز اين شخص چه حكمى دارد ؟

جواب : چونكه اصل گفتن الله اكبر به قصد ذكر است و بلند كردن صدا به قصد خبر كردن است نماز صحيح است .

سجده

حرمت سجده براى غير خدا

سؤال 204 : آيا سجده احترام براى غير خدا حرام است ؟

جواب : سجده به عنوان سجده براى غير خدا حرام است ، ولى مجرد بوسيدن چيزى احتراماً سجده نيست .

تكرار سجده

سؤال 205 : اگر شخصى قبل از تمام شدن ذكر ، اشتباهاً سر از سجده بردارد آيا مى تواند دوبار سجده نمايد ؟

جواب : اگر پيش از تمام شدن ذكر سجده ، سهواً پيشانى را از زمين بردارد نمى تواند دوباره به زمين بگذارد و بايد آنرا يك سجده حساب كند ولى اگر جاهاى ديگر را سهواً از زمين بردارد ، بايد دو مرتبه به زمين بگذارد و ذكر را بگويد .

سؤال 206 : شخصى سرش را بر روى مهر گذاشت دوباره سرش را بلند كرد و بار ديگر سرش را روى مهر گذاشت نمازش چه حكمى دارد ؟

جواب : چنانچه در يك ركعت دو سجده زيادى تحقق گرفت ولو سهواً نماز باطل است .

سجده كردن شخص عاجز

سؤال 207 : مريضى كه مى تواند با قرار دادن ميز جلوى خود ، سجده كاملترى كند ، آيا حق دارد مهر را بردارد و به پيشانى بگذارد ؟

جواب : در فرض سؤال بايد به صورت كاملترى سجده خودش را انجام دهد نه به صورت اينكه مهر را بر دارد و به پيشانى بگذارد .

آيات مخصوصه در سجده

سؤال 208 : خواندن قرآن در سجده مكروه است ، آيا خواندن آيات مخصوصه مانند آيه « رب لا تذرنى . . . » هم مكروه است ؟

جواب : اين آيه مخصوصه كه در سجده آخر نماز گفته مى شود جنبه دعائى دارد و اختصاص به سجده اخير دارد على الاظهر .

سجده واجب قرآن

سؤال 209 : در سجده واجب قرآن ستر عورت چه حكمى دارد ؟

جواب : ستر عورت در سجده قرآنى لازم نيست .

جلسه استراحت

سؤال 210 : نشستن و مكث بعد از سجده دوم چه حكمى دارد ؟

جواب : احتياط واجب است .

چيزهايى كه سجده بر آنها صحيح است

سجده بر چمن

سؤال 211 : آيا با دسترسى به خاك و سنگ ريزه مى توان بر روى چمن سجده كرد ؟

جواب : اگر پيشانى مستقر شود صحيح است .

* سيمان ، موزاييك و سنگ مرمر :

سؤال 212 : سجده بر سيمان و موزائيك و سنگ مرمر چه حكمى دارد ؟

جواب : احوط ترك جميع آنها است .

مانع شدن چادر بين پيشانى و مهر

سؤال 213 : اگر زنى هنگام نماز خواندن به جهت جهل به حكم ، در سجده چادرش بين پيشانى و مهر قرار گيرد نمازش چه حكمى دارد ؟

جواب : اگر جهل او از روى كوتاهى از يادگيرى حكم يا احتياط در مسئله است بايد در وقت اعاده و خارج وقت قضا نمايد .

سجده در حال تقيه

سؤال 214 : اگر شخصى در مسجد الحرام يا مسجد النبى(صلى الله عليه وآله وسلم) عمداً و از روى تقيه جايى بايستد كه روى فرش سجده كند آيا نمازش صحيح است ؟

جواب : احوط اعاده است .

سجده بر برجستگى مهر

سؤال 215 : سجده به طرف برجستگى مهر چگونه است ؟ اشكال دارد يا خير ؟

جواب : سجده به طرف برجستگى مهر اگر مجموعاً به اندازه درهم بغلى باشد اشكال ندارد .

چربى روى مهر

سؤال 216 : كثرت سجده بر مهر سبب مى شود كه لايه اى از چربى و كثيفى روى آن قرار گيرد آيا سجده بر مهر با وجود اين لايه صحيح است ؟چربى انسان نجس است يا پاك ؟

جواب : چربى بدن مسلمان پاك است ، اما تغيير رنگ مهر از كثرت سجود و ميل آن به سياهى ضررى ندارد مگر حقيقتاً لايه اى از چربى بين پيشانى و مهر فاصله شود كه در اين صورت سجده صحيح نيست .

سجده بر ميوه و پشت دست

سؤال 217 : آيا سجده بر ميوه رسيده جائز است ؟ آيا جواز سجده بر پشت دست به دليل اين است كه اصلش از خاك است يا دليل ديگرى دارد ؟

جواب : در مسئله 1085 تصريح شده كه سجده بر چيزهاى خوراكى جايز نيست و ميوه رسيده قطعاً از خوراكى مى باشد ، اما سجده بر پشت دست جايز نيست مگردر حال ضرورت و مراجعه به مسئله 1096 نمائيد و سجده بر دست در حال ضرورت تعبدى است نه به جهت آنكه اصلش خاك است .

تشهد

تشهد به طريقه غيرمتعارف

سؤال 218 : آيا جايز است در تشهد بگويد : اشهد ان لا اله الاّ الله و اشهد ان محمداً صلى الله عليه و آله عبده و رسوله ؟

جواب : احوط آنكه تشهد را به نحو متعارف بياورد : « اشهد ان لا اله الاّ الله وحده لا شريك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله اللهم صل على محمد و آل محمد » ، و زياده كردن صلوات به قصد دعا مانعى ندارد .

سلام

اكتفا به سلام آخر

سؤال 219 : آيا هر سه سلام نماز واجب است يا اينكه مى توان به سلام آخر اكتفا كرد ؟

جواب : به سلام آخر ميتوان اكتفا كرد .

قنوت

ادعيه تلفيقى و غير وارده

سؤال 220 : آيا مى شود دعائى از خود تلفيق نمائيم كه از اهل بيت (عليهم السلام) وارد نشده است و در قنوت و جاهاى ديگر نماز استفاده كنيم ؟

جواب : بلى دعاهاى شخصى در بعض حالات مثل قنوت و سجود مانعى ندارد ، مگر آنكه از صورت نماز گزار خارج شود .

برگرداندن انگشتر در قنوت

سؤال 221 : بعضى ها هنگام قنوت نگين انگشر عقيق را به طرف صورت مى گيرند ، آيا اين عمل مستند است ؟ و آياثواب دارد ؟

جواب : در اين مورد بالخصوص حديثى وارد نشده ولى ممكن است محبوبيت آنرا در حال ذكر از بعضى روايات به دست آورد .

تعقيب نماز

سلام دادن به معصومين (عليهم السلام) بعد از نماز

سؤال 222 : مؤمنين بعد از نماز به سه طرف سلام مى كنند ، آيا در اين جهت نص خاصى وارد است ؟ در ضمن در اين سلام چه دعائى را بايد خواند ؟

جواب : در اين مورد نص خاصى وارد نشده و لكن چون وقت خوبى است براى سلام و زيارت فلذا علما و فقها و مؤمنين از اين وقت بالخصوص جهت عرض ادب و اخلاص استفاده مى كنند .

مستحبات نماز

خواندن نماز ظهر جمعه با صداى بلند

سؤال 223 : مى خواهم روز جمعه نماز ظهر و عصر را با سوره هاى جمعه و منافقون بجاى آورم ، ميتوانم باصداى بلند قرائت كنم يا بايد آهسته بخوانم ؟

جواب : در نماز ظهر ميتوانى بلند بخوانى ، ولى در نماز عصر نمى توانى .

نماز زن در پستوى خانه نماز جماعت و جمعه زن

سؤال 224 : آيا « زن » بايد در صندوقخانه نماز بخواند ، حال آنكه امرزوه زنان در اجتماع حاضر مى باشند ؟ آيا زن مى تواند براى زنان ديگر در غير نماز ميت امامت كند ؟

جواب : زن واجب نيست در پستوى خانه نماز بخواند بلكه افضل است و ممكن است همانجا هم امام جماعت شود براى زنها و ثواب جماعت لعل اكثر از ثواب صندوقخانه باشد و در بعضى روايات اجازه داده شده كه زنهاى پير در نماز جمعه حاضر شوند .

مكروهات نماز

وجود عكس يا نوشته مقابل نماز گزار

سؤال 225 : اگر جلوى نمازگزار عكس و اشعار نصيحت يا مصيبت به پارچه يا ديوار باشد چه حكمى دارد ؟

جواب : بودن عكس جلوى نماز گزار شديداً مكروه است واما اشعار نصيحت ومصيبت پس آنرا نظر نكند .

رفع كراهت

سؤال 226 : در اكثر خانه ها و بعضى مساجد عكس وجود دارد نماز خواندن در اينگونه مكان ها كراهت دارد . رفع كراهت چگونه است ؟

جواب : رفع كراهت به آن است كه وقت نماز حاجبى بيندازد يا اينكه از طرف قبله و مقابل نمازگزار بردارند و به طرف عقب يا راست وچپ بگذارند بنحوى كه مقابل نمازگزار نباشد .

نمازهاى مستحبى

خواندن نوافل يوميه بدون سوره

سؤال 227 : آيا مى توانيم نافله هاى شبانه روز را چه با بودن وقت و يا نبودن وقت با حمد تنها بدون خواندن سوره بخوانيم و به ركوع برويم ؟

جواب : مانعى ندارد .

قرائت و ذكر نماز نافله

سؤال 228 : آيا مى توان در ذكر ركوع و سجود و نمازهاى مستحبى به يك مرتبه ( سبحان الله ) اكتفا كرد ؟

جواب : باب سوم قرائت از كتاب وسائل حديث سوم « على بن ابى حمزه قال :سألت ابالحسن (عليه السلام) عن الرجل المستعجل ما الذى يجزيه النافلة ؟ قال (عليه السلام) : ثلاث تسبيحات فى القرائة و تسبيحة فى الركوع و تسبيحة فى السجود » ( على ابن حمزه سؤال نمود از ابالحسن (عليه السلام) در مورد شخصى كه عجله دارد چه ذكرى مجزى است در نماز نافله ؟ امام (عليه السلام) فرمودند : سه تسبيح در قرائت يك تسبيح در سجود و يك تسبيح در ركوع ) . لكن در نماز واجب احوط سه تسبيح است .

وقت نماز غفيله

سؤال 229 : وقت خواندن نماز غفيله قبل از نافله مغرب است يا بعد از آن ؟

جواب : بين المغرب و العشا مطلق است .

نماز غفيله بعد از وقت

سؤال 230 : آيا نماز غفيله را بعد از نماز عشا ميتوان خواند ؟

جواب : وقت نماز غفيله در بين نماز مغرب وعشا است ، در غير اين وقت رجاءً مانعى ندارد .

نماز وحشت

سؤال 231 : اگر در نماز وحشت آية الكرسى را تا ( هو العلى العظيم ) ختم نمايد نماز او صحيح است يا خير ؟

جواب : احوط آن است كه تا ( هم فيها خالدون ) بخواند .

مبطلات

انحراف از قبله

سؤال 232 : انحراف ازقبله تا چه مقدار نماز را باطل نمى كند ؟

جواب : در حال سكونات نماز انحراف از قبله ما بين اليمين و اليسار مانعى ندارد .

خوردن

وجود نبات در دهان

سؤال 233 : اگر نمازگزار قبل از نماز نبات يا قند در دهان بگذارد و مشغول نماز شود ، نمازش چه حكمى دارد ؟

جواب : اگر با بودن نبات يا قند در دهان قرائت را صحيحاً ادا نمايد نماز صحيح است .

كلام عمدى

جواب سلام در نماز

سؤال 234 : اگر كسى به نماز گزارى با لفظ غلط سلام كند ، آيا جواب اين سلام بر نمازگزار واجب است يا نه ؟ در صورتى كه جواب سلام را مثل خودش غلط بدهد نمازش چه حكمى دارد ؟

جواب : بايد جواب را به طور صحيح بدهد و نماز صحيح است .

جواب سلام غلط

سؤال 235 : سلام غلط در نماز بايد صحيح جواب داده شود يا اينكه سلام غلط جواب ندارد ؟

جواب : اگر سلام كننده قصد تحيت داشته باشد بايد جواب صحيح بدهد و الاّ جواب ندهد .

سلام دادن به ائمه (عليهم السلام) :

سؤال 236 : آيا سلام دادن بر پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) يا يكى از امامان (عليهم السلام) مثل السلام عليك يا رسول الله . . . قاطع نماز نيست ؟

جواب : قاطع است على الاظهر .

كارى كه صورت نماز را به هم مى زند

حركت اعضاء و بدن

سؤال 237 : اگر هنگام گفتن ذكر اعضا و بدن نمازگزار حركت كند مثلاً بين نماز دستش را براى اينكه لباسش رامرتب كند حركت بدهد ، نمازش باطل است ياخير ؟

جواب : حركت دادن دست در حال ذكر مبطل نيست ، مگر آنكه از صورت نمازگزار خارج شود .

حركت دست و انگشتان

سؤال 238 : آيا حركت دست و انگشتان در نماز جايز است ؟

جواب : اگر فعل كثير يا ماحى صلاة نباشد مانعى ندارد .

حركت پا

سؤال 239 : آيا مأموم در هنگام قرائت امام مى تواند پاى خودش را از زمين بر دارد ؟ يا اينكه خودش را به جلو يا عقب بكشد ؟

جواب : اگر اين عمل به مقدارى نباشد كه فعل كثير صدق بكند ، مانعى

ندارد .

پوشيدن طلا

سؤال 240 : نماز خواندن مرد با زنجير طلا در گردن چه حكمى دارد ؟

جواب : چون لبس صدق مى كند ، لذا هم حرام است هم نماز باطل است .

تكرار تكبيرة الاحرام

سؤال 241 : اگر كسى « تكبيرة الاحرام » را كه از اركان نماز است گفته باشد و به جهت صوت دوبار بگويد آيا نمازش باطل است ولو اينكه صورت خود را برنگردانده باشد ؟

جواب : اگر عمداً تكبيرة الاحرام دوم را بگويد به عنوان احرام ، نماز باطل مى شود چه صورت ر ابرگرداند و چه برنگرداند .

ري__ا

سؤال 242 : حكم رياء سهوا و نسيانا در نماز چيست آيا مبطل است ؟

جواب : مبطل است و چنانچه در يك جزء ريا نمود و بعد متوجه شد و جزء را به قصد قربت تكرار نمود ،نماز صحيح است و زيادى جزء چون سهو و نسيان بوده مضر نيست و احوط سجده سهو است .

سؤال 243 : اگر كسى با جهل به مسئله بطلان ، ريا كند ، آيا مبطل عمل است ؟

جواب : ريا مطلقا مبطل است .

شكيات

اعاده نماز غلط

سؤال 244 : اگر انسان بعد از مدتى بفهمد تا كنون نمازش را غلط مى خوانده ، آيا بايد نمازهايش را دوباره بخواند ؟

جواب : چنانچه در حين عمل اطمينان به صحت آن داشته و خللى در اركان نبوده صحيح است .

فراموش كردن ركن

سؤال 245 : هرگاه نماز گزار ركنى را فراموش كند و عمل غير ركن بعد آنرا انجام دهد ، مثلاً پيش از دو سجده تشهد بخواند ، بايد ركن را بجا آورد و آنچه اشتباهاً خوانده دوباره بخواند . در اينصورت آيا بعد از سلام بجا آوردن سجده سهو واجب است ؟

جواب : احوط وجوبى بجا آوردن دو سجده سهو است مراجعه به مسئله 1245 نمائيد .

برگشت به ركوع فراموش شده بدون قيام

سؤال 246 : اگر شخصى هنوز به سجده نرسيده بفهمد كه ركوع را بجا نياورده و به همان حالت بدون آنكه قيام كند به ركوع برگردد حكم نماز و وظيفه او چيست ؟

جواب : اگر از حد ركوع تجاوز نكرده نماز صحيح است و اگر تجاوز نموده و باز به حد ركوع برگشته ركوع زياد شده هر چند كه ركوع دوم داراى شرايط صحت نبوده و از قيام نبوده لذا نماز را از سر بگيرد على الاحوط و احوط از آن اتمام و اعاده است .

شك در ركوع بعد از دخول در سجده

سؤال 247 : كسى كه در نماز بخصوصى ، مثلاً نماز ظهر زياد شك مى كند اگر در نماز عصر بعد از سجده اول شك كند ركوع كرده يا نه وظيفه او چيست و نمازش چه حكمى دارد ؟

جواب : بعد از دخول در سجده چه يك سجده و يا دو سجده اعتنا نكند و نماز صحيح است .

دستور قضاى تشهد

سؤال 248 : دستور قضاى تشهد فراموش شده رابيان فرمائيد ؟

جواب : بعد از سلام نماز بلافاصله و با ملاحظه شرايط نماز مانند پاك بودن بدن و لباس و رو به قبله بودن و طهارت حدثى ( وضو يا غسل ) تشهد فراموش شده را همانگونه كه در نماز مى خوانيد بخواند .

كثير الشك

سؤال 249 : هرگاه شخصى شك كند كه ركوع را بجا آورده يا خير و بنا بگذارد كه بجا آورده و به شك خود اعتنا نكند آيا نمازش باطل است ؟

جواب : در مورد كثير الشك بايد اعتنا به شك ننماييد ولو احتمال بدهيد كه ركوع را نياورده ايد

حكم وسواس در نماز و شستن لباس

سؤال 250 : براى كسانى كه در امر نماز و شستن لباس و غيره وسواس هستند چه نصيحتى مى فرماييد .

جواب : بايد ملاحظه نمايد همانگونه كه در روايات آمده وسواس از تلقينات شيطان است و نبايد از شيطان پيروى كرد كه دشمن بنى آدم است ، و گفتن لا اله الاالله براى رفع آن مؤثر است .

نماز مسافر

مسافت

يقين به مسافت اشتباهاً :

سؤال 251 : اگر مسافر يقين كند كه مسافت شرعى را طى نموده سپس متوجه شود كه مسافت كمتر بوده تكليف او چيست ؟

جواب : كسى كه يقين دارد سفر او هشت فرسخ بوده ، اگر نماز را شكسته بخواند و بعد بفهمد كه هشت فرسخ نبوده بايد آنرا چهار ركعتى بجاآورد و اگر وقت گذشته قضا نمايد .

مسافت تلفيقى

سؤال 252 : هرگاه مسافرى پنج فرسخ برود و سه فرسخ برگردد نمازش را بايد تمام بخواند يا قصر ؟ لطفاً با مثال توضيح دهيد ؟

جواب : در مفروض سؤال مثلاً دهى راه ماشين آن پنج فرسخ است و راه پياده آن سه فرسخ است ، اگر از پنج فرسخى برود و از سه فرسخى برگردد و يا بالعكس اظهر اتمام است و احتياط به جمع ، ترك آن سزاوار نيست .

انصراف از مسافرت در 4 فرسخى

سؤال 253 : اگر مسافرى بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و بين ماندن و رفتن مردد باشد چنانچه قصد ده روز كند بايد نمازش را تمام بخواند و اگر قصد برگشتن داشته باشد چون چهار فرسخ رفته و چهار فرسخ هم برمى گردد بايد نمازش را دو ركعتى بخواند . درباره اين دو مورد توضيح فرماييد ؟

جواب : چنانچه به چهار فرسخ رسيده ايد اگر ده روز بيشتر مى مانيد نماز را تمام مى خوانيد و اگر مردد باشيد در ماندن ده روز نيز نماز تمام است و اگر بنا داريد همان روز يا چند روز ديگر پيش از ده روز برگرديد شكسته است .

قصد مسافت

سؤال 254 : شخصى در ماه رمضان قبل از ظهر به 18 كيلومترى وطن خود براى درس مى رود و بعد از آن به 24 كيلومترى مى رود وظيفه او در مورد نماز و روزه چيست ؟

جواب : چنانچه از اولى كه از شهر خارج مى شود قصد رفتن به مسافت شرعيه دارد بايد قصر و افطار نمايد مگر آنكه شغله السفر باشد كه مثلاً براى شغل خود هر روز مسافرت مى نمايد و چنانچه از اول قصد 18 كيلومترى فقط دارد و بعد از وصول به آنجا بعداً قصد شش كيلومتر ديگر مى نمايد ، در اين صورت شرعاً مسافر حساب نمى شود .

وط_ن

قصد توطن

سؤال 255 : آيا اگر كسى براى تحصيل و كار به شهر ديگرى برود بعنوان وطن دوم او حساب مى شود ؟ آيا نياز به قصد ده روز دارد يا خير ؟

جواب : چنانچه در آن شهر ديگر قصد ادامه دارد و موقت نيست وطن دوم مى شود .

سؤال 256 : هر گاه شخصى به قصد توطن شش ماه در جايى بماند آنجا وطن او است . آيا در مدت اين شش ماه مى تواند به سفر برود و اگر چند مرتبه به سفر برود و برگردد آنجا بازهم وطن او مى باشد ؟

جواب : در صورتى كه عرفاً صدق نمايد وطن او است ، تكرار سفر مضر نيست .

سؤال 257 : طلبه هاى حوزه علميه كه در قم مشغول تحصيل هستند چه مدت بايد در قم سكونت داشته باشند كه حكم وطن پيدا كنند و نماز و روزه آنها درست باشد ؟

جواب : چنانچه بنا دارد دائماً در قم

سكونت داشته باشد و يا اينكه فعلاً مستقر شده و معلوم نيست كه از اينجا خارج شود و صرف نظر نمايد ، نمازش را تمام بخواند وروزه بگيرد .

كسى كه چند سال در شهرى بماند

سؤال 258 : اگر شخصى از شهر خود به شهر ديگرى برود و چند سال آنجا بماند ولى از وطن خود اعراض نكند آيا هنوز حكم مسافر را دارد ؟

جواب : در شهر دوم اگر قصد اقامت ده روز كرد تمام است و اگر قصد نكرد و مردد بود تا سى روز باز وظيفه اش تمام است ، چون ماندنى نيست و انتظار دارد

كارش و مشكلاتش تمام شود و برگردد و اگر به اندازه اى ماند كه نمى داند كارش به كجا مى انجامد و عرفاً وطن او صدق كند وظيفه او تمام مى شود .

اقامت چند ساله كارمند

سؤال 259 : حكم شرعى كارمندا ن و ماموران دولتى كه براى چند سال در منطقه اى مأمور مى شوند چيست ؟

جواب : چنانچه موقت باشد وطن نمى شود .

قصد توطن تبعيت زن

سؤال 260 : زنى كه ازدواج كرده و به وطن شوهر منتقل شده آيا از بدو ورود بايد نمازش را تمام بخواند ؟ يا گذشتن يكى دو ماه شرط است ؟

جواب : چنانچه قصد توطن در وطن شوهر داشته باشد تا مدت يك يا دو ماه احتياطاً با قصد عشره نماز را تمام بخواند تا عرفاً بگويند متوطن شده و پس از آن نمازش تمام است .

وطن تبعى

سؤال 261 : زنى كه ازدواج كرده و به وطن شوهر منتقل شده ولى شوهر در ادامه توطن ترديد يا انصراف دارد ، قهراً شوهر مادامى كه اعراض نكرده بايد نماز خود را تمام بخواند ، آيا در اين فرض زن هم بايد تمام بخواند ؟ يعنى آيا بر زن قصد توطن ولو تبعاً شرط است ، كه در مفروض مسئله صدق نمى كند ، يا صرف تبعيت موجب تمام خواندن مى شود ، ولو صدق وطن براى زن نكند ؟

جواب : قصد توطن به اختيار خود زن مى باشد و صرف تبعيت موجب تمام خواندن نماز نمى شود .

اعراض تبعيت فرزند

سؤال 262 : كسانى كه از محل خود به شهر ديگر سفر كرده اند و ساكن شده اند و گاهى براى سركشى و ديد و بازديد به وطن اصلى رفت و آمد دارند و اعراض هم

نكرده اند ، نماز و روزه آنها چه حكمى دارد ؟ آيا فرزندان آنها هم همين حكم را دارند يا خير ؟

جواب : چنانچه از محل خود اعراض نموده اند و بنا دارند كه تا آخر عمر ساكن آن محل نشوند بايد تقصير نمايند يا قصد اقامه نمايند . و چنانچه اعراض ننموده اند تمام مى خوانند و روزه مى گيرند و همچنين است اولاد ايشان كه در شهر ديگر متولد شده اند .

قصد اقامت

خروج به كمتر ازمسافت

سؤال 263 : مسافرى كه قصد ده روز دارد اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بخواهد به جايى كه كمتر از چهار فرسخ است برود و برگردد آيا بايد بقيه ده روز ، نمازش را تمام بخواند و روزه هم بگيرد ؟

جواب : نماز را تمام بخواند و روزه را هم بگيرد .

سؤال 264 : شخصى كه قصد كرده ده روز در جايى بماند آيا در مدت اقامت حق رفتن به كمتر از مسافت شرعى را دارد يا خير ؟آيا تعداد دفعات خارج شدن از محل اقامت در حكم مسئله مانع ايجاد مى كند ؟

جواب : چنانچه از اول قصد ده روز كامل داشته و قصد رفتن نداشته و نماز چهار ركعتى خوانده ، بيرون رفتن بعداً ولو متعدداً به اقل از مسافت مضر نيست تا انشاء سفر جديد ننموده ، و چنانچه از اول قصد بيرون رفتن به توابع شهر اقل از

مسافت دارد خارج شدن به مقدار دو ساعت كه عرفاً مضر به قصد عشره نباشد مانعى ندارد و چنانچه هر روز بخواهد بيرون رود مشكل است .

سؤال 265 : مسافرى كه مى خواهد ده روز در جايى اقامت كند اگر از روز اول قصد دارد به اطراف آنجا برود و در بين ده روز تا كمتر از مسافت برود

و چند ساعتى بيش معطل نشود به اقامه ضرر نمى رساند منظور از « كمتر از مسافت » چقدر است ؟ اگر صبح برود و غروب يا آخر شب برگردد ضرر به اقامه دارد يا خير ؟

جواب : مقصود كمتر از مسافت ، كمتر از چهار فرسخ است و در صورتى كه صبح برود شب برگردد يا بماند احوط وجوبى جمع است بين قصر و اتمام .

تغيير محل اقامت :

سؤال 266 : مسافرى كه قصد ماندن ده روزه در جايى كرده اگر بعد از يك نماز چهار ركعتى بخواهد به جاى ديگرى كه كمتر از 8 فرسخ است برود و در آنجا ده روز بماند بايد بين راه و در محلى كه قصد ماندن دارد نمازش را تمام بخواند . حال اگر از هشت فرسخ بيشتر برود و بخواهد ده روز بماند آيا بايد نمازش را شكسته بخواند ؟

جواب : اگر بيشتر از هشت فرسخ راه باشد و قصد ماندن ده روز در محل دوم را داشته باشد در بين راه شكسته بخواند و در محل دوم كه قصد ده روز نموده تمام بخواند .

ترديد در تغيير محل اقامت

سؤال 267 : مسافرى كه قصد كرده ده روز در جايى بماند اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى به جايى برود كه كمتر از چهار فرسخ است ، چنانچه مردد باشد يا غافل از برگشتن باشد يا نخواهد برگردد ولى مردد باشد كه ده روز بماند يا نماند ، آيا بايد از وقتى كه مى رود تا برگردد نمازش را تمام بخواند ؟

جواب : چون قصد سفر جديد نكرده بايد نماز را تمام بخواند . چون قصد ده روز نموده و يك نماز چهار ركعتى خوانده و بعداً قصد سفر جديد ننموده ، لذا بايد نماز را تمام بخواند .

كارمندى كه دو سال در محلى خدمت مى كند

سؤال 268 : كارمندان دولت يا ارگانها كه در شهرى غير از وطن خود به مدت

دو سال خدمت مى كند ، آيا نياز به قصد اقامت ده روزه دارند ؟ در صورت مسافرت به خارج شهر كه از حد مسافت شرعى بگذرد و در همان روز يا روز ديگر به محل خدمتش برگردد نياز به قصد مجدد دارد يا خير ؟

جواب : در مفروض سؤال در هر دو صورت نياز به قصد اقامت دارد .

زندگى در اردوگاه

سؤال 269 : كسانى كه در اردوگاهها هستند و از وطن خود اعراض نكرده اند و نمى دانند چه مدت آنجا خواهند بود و بعضى از آنها خارج اردوگاه نيز وظايفى دارند ، حكم نماز آنها در اردوگاه و خارج از آن چيست ؟

جواب : در صورت دورى از وطن تا مسافت شرعى و بيشتر اگر مى توانند قصد اقامت كنند كه وظيفه تمام است و گرنه تا سى روز شكسته است و بعد از آن تمام و صحيح است تا هر وقت كه باشند ، ولى اگر شغل آنها در سفر باشد يا شغلشان سفر بود در هر دو صورت تمام است .

اباحه سفر

سفر تفريحى

سؤال 270 : آيا سفر براى سياحت و تفريح و لذت بردن از طبيعت الهى سفر معصيت است ؟

جواب : اگر سفر مفيد صحت و با غرض عقلائى است مباح است .

اذيت پدر و مادر

سؤال 271 : در صورتى كه سفرانسان باعث اذيت پدر و مادر باشد تكليف او در اين سفر چيست ؟

جواب : سفرى كه اسباب اذيت وپدر و مادر باشد حرام است و انسان بايد در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگيرد .

شغله السفر

ملاك در شغله السفر

سؤال 272 : كثير السفر به چه كسى گفته مى شود ؟ يعنى چه مقدار از ماه را بايد در سفر باشد كه نماز و روزه او درست باشد ؟

جواب : كسى كه در هفته دو سفر بكند به جهت شغلش ، نمازش تمام است و بايد روزه بگيرد .

محل كار در مسافت :

سؤال 273 : محل كار شخصى سر چهار فرسخى يا بيشتر از چهار فرسخ است ، نماز او قصر است ياتمام ؟

جواب : چنانچه مستمر است و در هيچ يك از محل شغل و منزل ده روز نمى ماند نماز او تمام است و روزه بگيرد .

سؤال 274 : كارمندى كه فاصله محل كارش بيش از مسافت شرعى است و از شنبه تا پنج شنبه در محل كار مى باشد ، نماز و روزه او تمام است يا قصر ؟

جواب : چنانچه كار دائمى او است نماز او تمام است و روزه مى گيرد .

توقف كمتر يا بيشتر از ده روز در محل كار

سؤال 275 : طلبه ، محصل ، دانشجو و معلمى كه محل درس آنها بيش از مسافت شرعى باوطنشان فاصله دارد و بين محل درس و وطنشان رفت وآمد مى كنند مسافر حساب مى شوند يا خير ؟ در صورتى كه يك هفته در محل درس خود اقامت كنند و آخر هفته بوطنشان بازگردند نماز آنها چه حكمى دارد ؟ اگر فعلاً در محل درس خود ساكن هستند و به وطن برنمى گردند ولى در بين ده روز به جاهاى ديگر سفر مى كنند نماز آنها چه حكمى دارد ؟

جواب :چنانچه بين وطن و مقر شغل كمتر از ده روز توقف مى نمايد وظيفه

اتمام است و همچنين در صورتى كه قبل از ده روز به جاهاى ديگر سفر مى كند چنانچه از شغلش حساب مى شود حكم اتمام است ، مگر آنكه سفر زيارت ارحام وغيره باشد كه در اين صورت وظيفه درآن سفر قصر است و در محل شغل بايد قصد اقامه عشره نمايد يا توطن نمايد و

الاّ قصر است .

رفتن به مسافت براى سركشى

سؤال 276 : اگر شخصى در طول هفته دو يا سه روز براى سركشى و انجام كارها به مناطق اطراف كه خارج از مسافت شرعى است سفر كند حكم اين سفر چيست ؟

جواب : شغله السفر است و تمام مى خواند .

سفر اتفاقى

سؤال 277 : در صورتى كه شخصى به طور اتفاقى و ماهى يكبار به سفر برود حكم اين سفر چيست ؟

جواب : در اين صورت شغله السفر نمى باشد .

سفر 5 روز در ماه

سؤال 278 : شخصى در هر ماه پنج تا ده روز از طرف اداره به مسافرت مأموريتى مى رود حكم نماز و روزه اش چيست ؟

جواب : در صورتى كه مسافرتهاى عديده مى كند و ده روز در خارج وطن با قصد يا در وطن ولوبدون قصد توقف نمى كند ، ملحق به شغله السفر است و نماز را تمام مى خواند و روزه مى گيرد و چنانچه مثلاً 25 روز در وطن مى ماند و بعداً يك سفر پنج روزه مى نمايد نماز را قصر بخواند و افطار نمايد .

سفر غير شغلى

سؤال 279 : اگر راننده اى كارش در مسافت شرعى باشد و جهت كارهاى مربوط به ماشين از قبيل كارت و سند آن با ماشين خود يا غير آن به مسافرت

برود نماز او در اين سفر تمام است يا شكسته ؟

جواب : بنابر اظهر اين نوع سفرها جزء سفر شغلى نيست .

سؤال 280 : اگر ملوانان جهت تعويض گذر نامه و كار مربوط به سفربا كشتى به سفر بروند آيا سفر شغلى آنها محسوب مى شود .

جواب : بنا بر اظهر اين نوع سفرها جزء سفر شغلى نيست .

سفر تفريحى

سؤال 281 : آيا فرقى بين سفرى كه در ارتباط با كار است با سفر گردشى وجود دارد ؟

جواب : سفر گردشى شغل حساب نمى شود و نماز قصر است مگر آنكه سفر لهو باشد .

راننده

سؤال 282 : گاهى مى شود كه راننده و ماشينش را براى بيشتر از مسافت شرعى كرايه مى كنند و گاهى هم بصورت دربستى بجايى مى رود كه قبلاً سابقه نداشته حكم نماز او چيست ؟

جواب : چنانچه كار او رانندگى در شهر است و سفر بيشتر از مسافت شرعى اتفاقى است شكسته مى شود و اگر كارش رانندگى بيرون شهر است و سفر فوق مسافت اتفاقى باشد بايد احتياطاً بين قصر و تمام جمع كند .

راننده تاكسى شهرى

سؤال 283 : اگر كسى با تاكسى كار مى كند و اتفاقاً ماهى يكبار يا دوبار به خارج از شهر به مقدار مسافت شرعى كه نماز شكسته است سفر مى كند ، نماز و روزه اين شخص چگونه است ؟

جواب : به تكليف مسافر عمل نمايد .

راننده شركت

سؤال 284 : راننده اى كه در يكى از شركتهاى اهواز كار مى كند گاهى از طرف شركت ماموريت سفر به تهران به او داده مى شود حكم نماز و روزه اش چيست ؟

جواب : اگر كارش در شركت رانندگى درمسافت شرعى و بيشتر است شغلش سفر است و اگر رفتنش به تهران از همين قبيل است و به اعتبار شغل اوست نماز و روزه اش تمام و صحيح است .

محصل و دانشجو

سؤال 285 : محصلين و دانشجويانى كه براى تحصيل اغلب به شهرستانها مى روند و مدت نامحدودى در آنجا هستند نماز و روزه آنها چه حكمى دارد ؟

جواب : چنانچه كمتر از ده روز در هر دو مكان توقف مى نمايند در رفت و آمد شغله السفر است و بايد نماز را تمام بخوانند و روزه بگيرند و چنانچه در محل تحصيل توقف مى نمايند با قصد اقامه تمام مى خوانند .

سؤال 286 : دانشجويى هفته اى سه بار يا بيشتر به شهر ديگرى براى تحصيل مى رود و فاصله محل سكونت و تحصيل اين دانشجو بيشتر از مسافت شرعى است كه نماز شكسته مى باشد ، حكم نماز و روزه اين شخص را بيان فرمائيد ؟

جواب : احكام دائم السفر در حق او جارى است على الاظهر .

سؤال 287 : شخصى محصل است و دائماً در طول سال هفته اى سه روز يا بيشتر ازشهرى به شهر ديگرمى رود كه مسافت هشت فرسخ يا بيشتر است و در هفته يك روز يا دو روز بيشتردر محل سكونت نيست . نسبت به نماز و روزه چه حكمى دارد ؟

جواب : شخص محصل مذكور در

سؤال هم در وطن خود و هم در محل تحصيل و هم در راه بايد نمازش را تمام بخواند و روزه اش را بگيرد .

سؤال 288 : محصلينى كه براى حضور در كلاس درس درايام درسى ، هر روز

به چهار فرسخى مى روند و برمى گردند و بعضى نيز خانه اجاره كرده اند و هفته اى يكبار به وطنشان برمى گردند ، حكم نماز و روزه آنها چيست ؟

جواب : ملحق به شغله السفر مى باشد .

سؤال 289 : دانشجويى كه براى رفتن به دانشگاه مسافت چهار فرسخ را طى مى كند نماز و روزه او چه حكمى دارد ؟

جواب : چنانچه كار هر روز و هميشگى او است بايد هم روزه بگيرد و هم نماز را تمام بخواند .

سرباز و كارمند

سؤال 290 : نماز و روزه سرباز كشور اسلامى در محل خدمت چگونه است ؟ اگر شنبه تا پنجشنبه در محل خدمت باشد و بعد به وطنش باز گردد نمازو روزه او در برگشتن چه حكمى دارد ؟

جواب : چنانچه دائماً مسافرت مى كند و ده روز نمى ماند نه در وطن و نه در محل كار ، شغل او سفر مى شود و نماز وروزه او صحيح است چه در وطن چه در محل خدمت چه در راه .

سؤال 291 : سرباز يا كارمند دولتى كه در مدت دو سالى كه در اختيار دولت است در جايى خدمت مى كند كه هفته اى دوبار به شهر مى آيد نماز او تمام است يا قصر ؟

جواب : در مفروض سؤال نماز او تمام است .

مأمور دولتى

سؤال 292 : شخصى است كه بطور معمول هر ماه 5 روز تا 10 روز مأموريت مسافرت از طرف اداره دولتى پيدا مى كند ، حكم نماز و روزه او چيست ؟

جواب : در صورتيكه مسافرتهاى عديده مى كند و ده روز در خارج وطن با قصد يا در وطن ولو بدون قصد توقف نمى كند ملحق به شغله السفر است و نماز

را تمام مى خواند و روزه مى گيرد ، و چنانچه مثلاً بيست و پنج روز در وطن مى ماند و بعداً يك سفر پنج روزه مى نمايد نماز را قصر بخواند و افطار نمايد .

كاسب در روستا

سؤال 293 : شخص كاسبى كه در روستا مغازه دارد و براى خريد جنس گاهى به شهر مى رود آيا مسافر محسوب مى شود ؟

جواب : چنانچه رفتن به شهر در يك هفته يا كمتر باشد وظيفه اتمام است .

كشاورز

سؤال 294 : شخصى كه كارش زراعت فصلى است و بين منزل و محل زراعتش مسافت شرعى است گاهى پيش مى آيد كه صبح مى رود و بعد از ظهر برمى گردد ، آيا با اين عمل مسافر حساب مى شود ؟

جواب : چنانچه هر سال كارش همين است مثلاً هر سال چهار ماه يا بيشتر كارش اين است ، از سفر دوم و بيشتر شغل او سفرمى شود و هميشه وظيفه اش تمام است .

دامداران

سؤال 295 : افرادى كه گوسفند دارند و تمام سال در مرتع وطن خود مى باشند فقط دو ماه يا سه ماه در سال به خارج از وطن ، مثلاً 5 فرسخ يا بيشتر مى روند و در آنجا براى گوسفندان خود مرتع اجاره مى كنند ودر اين مدت رفت وآمد آنها زياد است مثلاً سه روز يا چها روز با گوسفندان هستند و باز مراجعت مى كنند و 10 روز در وطن نمى مانند ، آيا نماز و روزه آنها تمام است يا قصر است ؟

جواب : در مفروض سؤال كه دو يا سه ماه رفت و آمد دارند نماز آنها تمام است و روزه را بگيرند و روزه هايى كه سابقاً گرفته اند و نمازهاى تمام آنها صحيح است على الاظهر .

ملوان

سؤال 296 : ملوانى كه جهت امور كشتى و جزء سفر شغلى خود بين آبادان و بندر عباس تردد مى كند نماز او در راه آبادان بندر عباس و در خود كشتى قبل از حركت آن تمام است يا شكسته ؟

جواب : نماز او در بين راه و در كشتى و قبل از حركت كلاً تمام است على الاظهر .

ملوانى كه از كشتى جامانده

سؤال 297 : ملوانى هستم كه محل سكونت من در آبادان است و مركز شغلى من بندر عباس و از آنجا با كشتى سفرمى كنم اگرجهت سوار شدن به كشتى و حركت به سوى كشور كويت براى سفر شغلى از آبادان به طرف بندرعباس حركت كردم ولى در موقع رسيدن به بندر عباس ملاحظه كردم كه كشتى حركت كرده و بايد 7 روز در بندر عباس منتظر آمدن كشتى بمانم . ( الف ) : ماندن من در بندر عباس جزء سفر شغلى محسوب ميشود يا نه ؟( ب ) : در فرض بالا هنگامى كه به كشتى نرسيدم به آبادان برگشتم آيا برگشت به آبادان جزء سفر شغلى حساب مى شود يا خير ؟

جواب : ( الف ) : بلى اين 7 روز كه منتظر آمدن كشتى بوديد جزء سفرشغلى شما محسوب مى شود ( ب ) : در اين فرض بنا بر احتياط لازم است دربين راه نماز را جمع بكنيد يعنى هم تمام بخوانيد هم شكسته .

سفر اول

سؤال 298 : اگر كشاورزى بخواهد براى آبيارى چند روزى در زمين كشت و كار كند حكم نماز و روزه او چيست ؟

جواب : اگر بين وطن و مزرعه مسافت شرعى است و اين مسافت را هر روز

مى رود و برمى گردد يا هر هفته يكبار و خلاصه نه در وطن و نه در محل كار

ده روز نمى ماند پس شغل او سفر است و نماز و روزه او تمام است . بله اگر در وطن ده روز ماند و نيز در غير وطن با قصد اقامه ده روز ماند در اولين سفر شكسته

مى شود و احوط جمع بين شكسته و تمام است و بلكه جمع ترك نشود ، و در سفر دوم و بيشتر اگر ادامه داشت نماز و روزه او صحيح است .

سؤال 299 : ملوانى كه سفر طولانى طى مى كند و از بنادر كشورهاى متعدد جهان عبور مى كند و ممكن است سفراو دوماه يا سه ماه يا بيشتر طول بكشد ، حكم نماز و روزه او به چه صورت است ؟ سفر دوم او از كجا شروع ميشود ؟

جواب : سفر دوم او از انتهاى مقصد اول او محسوب ،و نماز او تمام و گرفتن روزه براى او واجب مى شود .

سؤال 300 : اگر بين سفرهاى شغلى 15 روز فاصله بيفتد و در اين 15 روز به سفرهاى غير شغلى برود بعد از 15 روز كه شروع به مسافرت شغلى كند نماز او در سفر اولى تمام است يا شكسته ؟

جواب : در فرض سؤال نماز تمام است .

سفر اول در صورت تغيير شغل

سؤال 301 : شخصى كه كارش ملوانى است و در كشتى كارمى كند اگر كارش را تغيير دهد و مدتى به ماهيگيرى مشغول شود آيا در سفر اولى شغل دوم ( ماهيگيرى ) نماز او تمام است يا شكسته ؟

جواب : چنانچه شغل دوم اودر مسافت شرعى باشد و فاصله ده روز يا بيشتر در بين تغيير شغل اولى به شغل دومى نباشد نماز او تمام است و روزه را

بگيرد .

سؤال 302 : شخصى كارش مسافركشى است اگر ماشين خود را بفروشد و

ماشين باربرى بخرد و در مسافت شرعى كار كند آيا در شغل دومى ( باربرى ) در سفر اولى آن

، نماز او قصر است يا تمام ؟

جواب : چنانچه فى مابين تغيير شغل اولى به شغل دومى ده روز يا بيشتر فاصله نباشد در سفر اولى هم نمازش تمام است .

مسائل متفرقه

تبعيت از ديگرى

سؤال 303 : شخصى كه هنگام مسافرت در اختيار ديگرى است حكم نماز و روزه او چيست ؟اگر بداند و گمان داشته باشد پيش از رسيدن به چهار فرسخى از او جدا مى شود بايد نماز را تمام بخواند يا شكسته ؟

جواب : اگر بداند يا گمان داشته باشد پيش از رسيدن به چهار فرسخى از او جدا مى شود بايد نماز را تمام بخواند .

بلاد كبيره

سؤال 304 : آيا تهران از بلاد كبيره است ؟ و حكم نماز و روزه درآن چگونه است ؟

جواب : فرقى بين بلاد كبيره و غير آن نيست ، مبدا مسافت از خارج شهر حساب مى شود گرچه بزرگ باشد .

سؤال 305 : آيا حضرتعالى تهران را بلاد كبيره مى دانيد ؟

جواب : در صورتى كه خانه هاى مسكونى اتصال به هم دارند ابتداى مسافت از آخر شهر است يعنى آخر خانه هاى مسكونى است چه شهر بزرگ باشد چه كوچك و در صورت انفصال آنها از همديگر ابتداى مسافت ، آخر هر محله مى باشد .

نماز قضا

قضاى نماز نشسته

سؤال 306 : اگر نماز كسى كه بايد نشسته بخواند قضا شود ، پس از بهبودى قضاى آنرا نشسته بخواند يا ايستاده ؟

جواب : ايستاده بخواند .

قضاى نمازهاى شكسته و تمام

سؤال 307 : شخصى كه به مسافرت رفته مثلاً دو روز در يك شهر و بيست و هفت روز در شهر ديگر و يك روز هم در جاى ديگرى توقف كرده و در كل اين مدت نماز نخوانده ، اگر بخواهد قضاى آنرا بجا آورد چند روز نمازش كامل و چند روز نمازش قصراست ؟

جواب : در هر محلى كه قصد اقامت عشره نموده نمازهاى فوت شده را تماماً انجام مى دهد و در صورت عدم قصد شكسته مى خواند .

ترتيب در قضاى نمازها

سؤال 308 : آيا جايزاست نماز قضاى يكسال را به اين نحو بخواند كه نمازهاى صبح يكسال را پشت سر هم ، و بعد نمازهاى ظهر را يكسال و سپس نمازهاى عصر را يكسال بخواند ؟

جواب : در اين زمينه منعى وارد نشده ، لكن احوط ترك آن است و بلكه اين احتياط ترك نشود

كفاره قضا كردن نماز

سؤال309: اگر خواب بر انسان غلبه كند ونماز عشا قضا شود كفاره آن چيست؟

جواب : اقوى عدم كفاره است ، لكن احوط آن است كه فرداى آنروز را روزه بگيرد .

نماز قضاى پدر

سؤال 310 : پدرى كه فوت كرده پسر ارشدى دارد ، پدر مدت زيادى تعمداً نماز و روزه را انجام نداده است ، آيا نماز و روزه پدر بر پسر ارشد واجب است ؟

جواب : بلى بر پسر بزرگ واجب است نمازهايى كه پدرش نخوانده است ولو عصياناً ، بخواند و يا براى آنها اجير بگيرد ، مراجعه شود به مسئله 1399 تا 1407 توضيح المسائل ما 264 .

سؤال 311 : قضاى نمازى كه ميت عمداً ترك كرده و نمازى كه در زمان بيمارى نخوانده هر دو به گردن پسر بزرگ است يا فقط نمازى كه در زمان بيمارى ترك كرده ؟

جواب : احوط بلكه اقوى آن است كه هر دو قسم به گردن پسر بزرگ است .

سؤال 312 : شخصى كه شك دارد به عهده پدرش نماز قضا مى باشد يا نه تكليفش چيست ؟

جواب : اگر پسر بزرگتر شك دارد كه پدر و مادرش نماز و ورزه قضا داشته اند يا نه چيزى بر او واجب نيست .

نماز قضاى ميت

سؤال 313 : آيا نماز و روزه نا بالغ براى ميت كفايت مى كند ؟

جواب : كفايت نمى كند على الاحوط .

نماز جماعت

فضيلت نماز جماعت

حاضر شدن در جماعت :

سؤال 314 : حاضر نشدن و شركت نكردن در نماز جماعت چه حكمى دارد ؟

جواب : چنانچه به سبب كثرت اشتغال و گرفتاريها باشد مانعى ندارد ، و اگر جهت استخفاف و بى اعتنايى باشد مشمول بعضى روايات مى شود كه تهديد به سوزاندن خانه وغيره نموده است .

شرائط امام جماعت

قرائت امام

سؤال 315 : شخصى كه نمى تواند حرف ( طاء ) را صحيح ادا كند آيا مى تواند امام جماعت شود ؟ اگرديگران قرائت او را صحيح بدانند و به او اقتدا كنند آيا او مى تواند خود را در معرض اقتدا قرار دهد ؟

جواب : هر كه مى داند قرائت امام صحيح نيست نمى تواند به جماعت او اقتدا نمايد ، و چنانچه خود امام جماعت شك در صحت قرائت دارد نمى تواند خود را در معرض اقتدا قرار دهد .

سؤال 316 : امام جماعت مى داند كه حرف ( غ ) در « غير المغضوب » عليهم مفتوح است لكن ماموم آنرا به كسره مى شنود ، وظيفه او چيست ؟

جواب : چنانچه ماموم يقين ندارد اعتنا نكند و در صورت يقين اگر اتفاقاً به كسر خوانده نمازش صحيح است و اگر دائماً به كسر مى خوانده به او نمى تواند اقتدا كند و در صورت غلط اتفاقى احوط آن است كه آن كلمه بلكه آن آيه را رجاءً خود مأموم بخواند .

سؤال 317 : اگر امام جماعت قرائت خوبى ندارد آيا كسى كه قرائتش بهتر است مى تواند به او اقتدا كند ؟

جواب : اقتدا اشكال ندارد گر چه بهتر اقتدا به امام فصيح است

، البته به شرط آنكه به اندازه اى نباشد كه مخارج حروف را به غلط تلفظ كند مثل تلفظ ضاد ( مغضوب و ضالين ) به ظاء .

سلامت بدن

سؤال 318 : شخصى كه در جنگ كف پا و قسمتى بالاتر از قوزك پا را از دست داده و نمازش را با پاى مصنوعى مى خواند ، آيا مى تواند امام جماعت بشود ؟

جواب : اقوى صحت و احوط ترك است .

سؤال 319 : اينجانب از ناحيه دست راست معلول هستم و دست من از مچ قطع شده است و در هنگام وضو نياز به اجير ندارم و در سجده و ركوع دست به زانو و زمين ميرسد با توجه به اينكه طلبه هستم آيا مؤمنين مى توانند در نماز جماعت به من اقتدا كنند ؟

جواب : احوط آن است كه مؤمنين به شما اقتدا نكنند .

عدالت

سؤال 320 : اگر امام جماعت گناه كبيره انجام دهد ، آيا از امامت ساقط مى شود يا خير ؟

جواب : اگر گناه كبيره امام جماعت پيش كسى ثابت باشد او نمى تواند به اين شخص اقتدا كند ، ولى اگر توبه كند ، اقتدا به او جايز مى شود .

سؤال 321 : شخصى در حال نماز خواندن است و ديگرى به او اقتدا مى كند در حالى كه شخص اول خود را عادل نمى داند ، آيا واجب است كه به مأموم اين موضوع را خبر دهد ؟

جواب : بر امام واجب نيست كه به مأموم بگويد و نمازشان صحيح است .

104

اقتدا به غير روحانى

سؤال 322 : امام جماعت راتب يكى از مأمومين مورد وثوق و اطمينان را كه در مسائل شرعى و احكام نماز و جماعت آگاهى دارد انتخاب نموده كه در غياب خود اقامه جماعت كند ، گاهى ممكن است بعضى از روحانيون و طلاب كه غالباً ناشناخته اند براى خواندن نماز وارد مسجد شوند ، آيا در اينصورت اگر همان فرد منتخب امام راتب امامت كند اشكال دارد ، يا بايد به آن روحانى كه وارد مسجد شده اقتدا نمود ؟ و با توجه به عدم شناخت ، مسئله عدالت چگونه احراز مى گردد ؟

جواب : در فرض سؤال مأمومين حتى خود امام جماعت فعلى ، كسى را كه عدالت او را احراز نكرده اند شرعاً نمى توانند به او اقتدا كنند ،بلى اگر با قرائن حاليه براى آنان از اين نظر وثوق و اعتماد حاصل شود ، در اينصورت سزاوار است به او اقتدا كنند به جهت احترام مقام روحانيت

.

اقتدا به اخبارى

سؤال 323 : آيا در نماز اقتدا به امام اخبارى جايز است ؟

جواب : اگر شرائط امامت را دارا باشد جايز است .

اقتدا به منصوب از ظالم

سؤال 324 : اقتدا به نماز شخصى كه بواسطه دوستى با حاكم ظالم امام جماعت شده جايز است يا خير ؟

جواب : چنانچه دوستى با او مجوز شرعى دارد اقتدا ضرر ندارد .

اقتدا به شيخيه

سؤال 325 : اقتدا به شخصى كه معتقد به عقايد شيخيه است با احراز عدالت او جايز است يا خير ؟

جواب : محال است كه عادل باشد .

اقتدا به اهل سنت

سؤال 326 : بعضى علما اقتدا به امامت اهل سنت در حرمين را جايز مى دانند ، اگر اقتدا كند آيا مجزى است يا احتياج به اعاده دارد ؟

جواب : مراتب تقيه مختلف است در بعضى جاها مجزى است و اعاده لازم نيست و بعضى جاها بايد اعاده شود ، و فعلاً احوط اعاده است و اخبارى كه امر به اعاده مى كند در صورت مدارا و اتحاد با آنهاست و اخبارى كه دال بر اجزاء است در صورت شدت تقيه است .

سؤال 327 : اگر انسان اطمينان دارد كه عدم اقتدا به اهل سنت باعث ضرر نمى شود و ترك اقتدا فقط سبب موهون شدن انسان مى شود آيا اقتدا به آنها جايز است ؟

جواب : بلى جايز است ، ولى چنانچه نماز را به وظيفه فرادى نخوانده احوط اعاده است .

سؤال 328 : آيا در اقتدا به اهل سنت، تمام احكام جماعت جارى است يا خير؟

جواب : چنانچه به وظيفه منفرد عمل ننمايد احوط اعاده است .

سؤال 329 : معيار جواز اقتدا به اهل سنت خوف ضرر است يا ايجاد وحدت و الفت ؟

جواب : معيار جواز اقتدا به آنها صرف ايجاد وحدت و الفت است و مع ذلك احوط اعاده است .

سؤال 330 : شركت در جماعت و اقتداى به اهل سنت بهتر است يا نماز فرادى ؟

جواب : جمع بهتر است .

سؤال 331 : اگر شخصى كه از روى جهل و نادانى در

غير مورد تقيه به جماعت اهل سنت اقتدا كرده بعد متوجه شود ، آيا اعاده نمازهاى گذشته لازم است يا خير ؟

جواب : احوط اعاده است در صورت اخلال به وظيفه منفرد .

سؤال 332 : شخصى كه مى تواند در منزل در اول وقت ، يا در مسجد الحرام با تاخير از اول وقت بصورت فرادى نماز بخواند اگر در اول وقت به مسجد الحرام برود و اقتدا به جماعت اهل سنت كند مجزى است يا خير ؟

جواب : در صورت رعايت جهات منفرد مجزى است .

سؤال 333 : آيا در فرض جواز اقتدا به جماعت اهل سنت خواندن قرائت در صورت امكان با رعايت جهر و اخفات لازم است ؟

جواب : در صورت اقتدا به ظاهر جماعت آنها با قرائت و رعايت جهر در جهر ، اعاده لازم نيست . چه قصد فرادى يا جماعت نموده باشد و در صورت عدم رعايت جهات منفرد احوط اعاده است .

سؤال 334 : اگر با احتمال ضرر به جماعت اهل سنت اقتدا نكند و در همانجا فرادى بخواند و اين كار سبب اهانت او شود نماز فراداى او چه حكمى دارد ؟

جواب : احوط اعاده است .

امام جماعت وسواسى

سؤال 335 : آيا اقتدا به امام جماعتى كه وسواس دارد ، مثلاً بسم الله را چند بار مى گويد صحيح است ؟

جواب : چنانچه شك در نماز و اعاده آن بنحو متعارف باشد مانعى ندارد ، و چنانچه بقدرى تكرار نمايد كه به آن قرائت متعارف نگويند خالى از اشكال نيست .

امامت زن

سؤال 336 : آيا امام جماعت شدن زن در غير از نماز ميت جايز است ؟

جواب : چنانچه زن واجد شرايط باشد مى تواند براى زنها امامت نمايد در جميع نمازهاى واج

امام جماعت راتب

سؤال 337 : اگر كسى مسجدى را ساخته و روحانى براى امامت جماعت مسجد تعيين نمايد و فقط به او اجازه اقامه نماز جماعت را بدهد ، آيا جايز است كس ديگرى كه تمام شرائط امامت جماعت را دارد بدون اجازه امام جماعت تعيين شده در صورتهاى زير نماز را به جماعت بخواند ؟

الف ) اگر امام جماعت تعيين شده نماز جماعت را اقامه نمايد .

ب ) اگر امام جماعت تعيين شده به مسجد نيامده باشد و نماز جماعت برپا نشود ؟

جواب : در صورتى كه واقف متولى باشد و در وقفنامه قيد كرده باشند كه متولى حق تعيين امام جماعت را دارد ، مزاحمت با اين شخص جايز نيست ، بلكه اقامه جماعت ديگران منوط به اجازه متولى مى باشد اگر تعيين امام جماعت را منوط به نظر متولى قرار داده باشد . و اما اگر واقف متولى نباشد يا براى متولى حق تعيين امام جماعت منظور نشده شخص ديگرى مى تواند اقامه جماعت كند ، گرچه راتب اولى است و در صورتى كه در مسجد باشد بهتر است به ايشان اقتدا شود .

سؤال 338 : آيا امام جماعت مسجد مانند مالك مسجد يا نمازخانه است كه جايز نباشد غير از او در آنجا پيش نماز شود يا اينكه او نسبت به ديگران اولويت دارد ؟

جواب : اولويت دارد بطورى كه غير او نمى تواند با او معارضه كند . بله در

صورتى كه امام راتب حاضر نباشد اشكالى ندارد مردم به ديگرى اقتدا كنند .

شرائط تشكيل جماعت

محل امام و مأموم

سؤال 339 : علت آنكه امام جماعت غالباً در مكانى پايين تر از مأمومين قرار مى گيرد چيست ؟

جواب : اگر مكان امام جماعت از مأمومين بلند تر باشد نماز جماعت باطل است ، بلكه بايد مساوى يا پائين تر باشد .

سؤال 340 : اگر در نماز جماعت مأموم يك نفر باشد ، مأموم دوم بايد پشت سر امام بايستد يا طرف راست امام و كمى عقب تر ؟

جواب : جايز است و به طرف راست افضل است .

سؤال 341 : اگر مأمومى طرف راست امام اقتدا كرده باشد و مأموم ديگرى بخواهد به امام اقتدا كند آيا مأموم اولى بايد به عقب برگردد ؟ به چه صورت ؟

جواب : در حال سكونات نماز ، عقب بيايد .

تقدم امام بر مأمومين

سؤال 342 : صف اول نماز جماعت هم رديف با امام است و فقط جاى سجده مأمومين كمى عقب تر از امام است اين طريقه ايستادن جايز است يا خير ؟

جواب : بلى جايز است .

اتصال بين امام و مأموم

سؤال 343 : اگر واسطه اتصال بين امام و مأموم كسانى هستند كه نماز قضاى احتياطى مى خوانند ، آيا براى كسى كه نماز ادا يا قضاى حتمى مى خواند اتصال برقرار مى شود يا خير ؟

جواب : احتياط نمايد .

109

اعاده نماز به جماعت

سؤال 344 : در مسئله 1417 توضيح المسائل ذكر فرموديد كه مى توان به امامى كه نماز قبلى خود را منفرداً خوانده و الآن براى درك جماعت اعاده مى نمايد اقتدا كرد . آيا اين اقتدا شامل قضاى نماز قبلى است يا مخصوص اعاده نماز ادا است .

جواب : قدر متيقن نماز ادا است .

سؤال 345 : براى ادراك جماعت تا چند بار مى شود با تغيير مأمومين نماز را به امامت اعاده نمود ؟

جواب : يك مرتبه بيشتر نمى شود .

تكرار نماز جماعت

سؤال 346 : آيا يك امام جماعت مى تواند در سه روستا نماز جماعت را امامت كند ؟

جواب : نمى شود مگر اينكه سه نماز قطعى به ذمه اش باشد .

* اقتدا به كسى كه احتياطاً اعاده مى كند :

سؤال 347 : شخصى نماز خود را خوانده ولى مى خواهد دو مرتبه نماز را احتياطاً اعاده كند آيا اقتدا كردن به نماز دوم او جايزاست ؟

جواب : در صورتى كه نماز خود را مى خواهد احتياطاً اعاده نمايد اگركسى خواست به او اقتدا نمايد مانعى ندارد چونكه اگر نماز قبل باطل بوده كه دومى نماز ابتدايى است و جماعت صحيح است و اگر نماز اول صحيح بوده و منفرداً خوانده بوده اعاده با جماعت ايضاً مستحب و صحيح است . ولى اگر امام نماز احتياطى غير را قضا مى نمايد بايد به مأمومين بگويد كه آنها اكتفا به اين جماعت ننمايند .

اقتدا به كسى كه ازجماعت به فرادى عدول كرده

سؤال 348 : آيا مى شود پشت سر امامى كه خودش مأموم امام ديگرى بوده و به فرادى عدول كرده در نماز اقتدا كرد ؟

جواب : خلاف احتياط است ، اقتدا نكنند و بعض صور آن صحيح نيست .

110

اختلاف امام و مأموم در قصر واتمام

سؤال 349 : اگر امام جماعت طبق فتواى مرجع تقليد خود نماز را تمام بخواند و برطبق فتواى مرجع تقليد مأموم ، مأموم وظيفه دارد كه نماز را قصر بخواند آيا اين جماعت صحيح است ؟ در صورت عدم صحت براى آنكه مأموم بتواند به امام اقتدا كند راهى وجود دارد ؟

جواب : چنانچه امام احتمال بدهد كه واقعاً تكليفش قصر است و رجاءً نماز قصر بخواند مأموم مى تواند به او اقتدا نمايد . و چنانچه امام قضاى نماز قصر قطعى بر گردنش يا بر گردن منوب عنه او باشد لذا قضاى نماز قصر قطعى بجا بياورد ، مأموم مى تواند به او اقتدا كند .

متابعت

لزوم متابعت از امام

سؤال 350 : آيا متابعت مأموم از امام واجب است ؟ وجوب متابعت تعبدى است يا شرطى ؟ تقدم و تأخرى كه مأموم را از هيئت جماعت خارج نمايد جماعت او را باطل مى كند يا نمازش را ؟

جواب : متابعت شرط صحت جماعت است نه صحت نماز و متابعت را ترك ننمايد على الاحوط ( مسئله 1479 توضيح المسائل ) .

متابعت در جزئى كه امام سهواً اضافه كرده

سؤال 351 : هرگاه امام جماعت سهواً چيزى را در نماز زياد كند واجب نيست كه مأموم از امام متابعت كند . اين حكم شامل قنوت هم مى باشد ؟

جواب : شامل قنوت مى باشد .

متابعت در تكبيرة الاحرام

سؤال 352 : اگر مأموم قبل از امام تكبيرة الاحرام را بگويد آيا جماعت او صحيح است ؟

جواب : ماموم نبايد تكبيرة الاحرام را پيش از امام بگويد ، بلكه احتياط مستحب آن است كه تا تكبيرة الاحرام امام تمام نشده تكبير نگويد .

متابعت در قنوت و تشهد

سؤال 353 : آيا قنوت خواندن مأموم در ركعت اول كه ركعت دوم امام است به احتمال ثواب ، جايز است ، يا صبر كند بعد از قنوت به امام اقتدا كند ؟ علاوه بر اين خواندن قنوت به چه نيتى باشد به عنوان متابعت يا بقصد قربت ؟ در تشهد به چه صورت مى باشد ؟

جواب : در تشهد مخير است بين اينكه ساكت باشد يا ذكرى بگويد يا خود تشهد را به عنوان مطلق الذكر بگويد نه به عنوان تشهد . و در اقتدا به ركعت دوم امام ، مى تواند صبر كند و در ركوع اقتدا نمايد و مى تواند قبلاً اقتدا نمايد و ساكت باشد و يا اينكه ذكرى بگويد نه به عنوان قنوت بلكه به عنوان مطلق الذكر .

سؤال 354 : هر گاه امام جماعت در ركعت اول نماز اشتباهاً قنوت نمايد آيا مأموم آن را انجام دهد ؟ و اگر امام جماعت در ركعت اول نماز تشهد كند مأموم بايد متابعت كند و تشهد بنمايد يا خير ؟

جواب : ماموم قنوت را و تشهد را نخواند و بايد صبر كند .

سؤال 355 : الف ) آيا در نماز جماعت مى توان به هنگام قنوت به امام جماعت اقتدا كرد و قنوت را به عنوان قنوت نماز بجا آورد يا اينكه صبر كند و در

ركوع به امام اقتدا كند ؟ ب ) چگونه است كه مأمومى كه ركعت اول را مى خواند مى تواند در قنوت از امام جماعت كه ركعت دوم را مى خواند تبعيت كند ، ولى اگر امام جماعت سهوا قنوت بجا آورد در غير محل خودش ماموم حق متابعت ندارد و

نبايد قنوت را بخواند ؟

جواب : الف ) مى تواند اقتدا كند و قنوت را هم رجاءاً بقصد قربت مطلقه بخواند و يا صبر كند و بعد از قنوت اقتدا نمايد . ب ) در مسئله قبل احتمال مى رود كه متابعت مطلوب شرع باشد لذا رجاءاً بجا آورد و در اين فرض احتمال مطلوبيت متابعت نيست .

سؤال 356 : هر گاه مأموم در ركعت دوم نماز امام در حال قرائت اقتدا بنمايد و با امام بعنوان متابعت قنوت بخواند صحيح است يا خير ؟

جواب : متابعت به عنوان قنوت ننمايد، و لكن دعا مطلقاً در نماز مانعى ندارد.

سؤال 357 : انسان در نماز جماعت در ركعت دوم امام جماعت اقتدا مى كند موقعى كه امام مشغول خواندن قرائت است و قنوت و ركوع و سجود را با امام جماعت مى خواند ، آيا موقع خواندن تشهد امام نشستن به حالت نيم خيز براى مأموم واجب است ؟

جواب : احتياط تجافى است .

زيادت به سبب متابعت

سؤال 360 : آيا قنوت و تشهد در غير محل ماموم كه در جماعت به تبعيت از امام در ركعت اول خوانده مى شود مشمول زيادتى در نماز مى شود و سجده سهو واجب مى شود ؟

جواب : قنوتى كه ماموم تبعيت امام را مى نمايد در غير محل و كذا در تشهد غير محل ماموم ، مانعى ندارد و زيادتى حساب نمى شود .

جلو افتادن مأموم از امام

سؤال 361 : در نماز جماعت مأمومين متوجه نبودند و يك ركوع و دو سجده در يك ركعت از امام جماعت جلو افتادند سپس در تشهد نماز با امام جماعت همسان شدند در اين صورت نماز چه حكمى دارد ؟

جواب : نماز فرادى مى شود .

جلو افتادن مأموم در ركوع

سؤال 362 : هر گاه شخصى سهواً پيش از امام به ركوع برود و بگونه اى باشد كه اگر برگردد به مقدارى از قرائت امام مى رسد بايد برگردد و با امام به ركوع برود . ( مسئله 1485 رساله ) مراد از قرائت سوره است يا قنوت ؟

جواب : مراد از قرائت حمد و سوره است .

جلو افتادن مأموم در سجده

سؤال 363 : اگر ماموم پيش از امام سر از سجده بردارد تكليف او چيست ؟

جواب : اگر اشتباهاً سر را بردارد و ببيند امام در سجده است بايد به سجده برگردد و چنانچه در هر دو سجده اين اتفاق بيفتد براى زياد شدن دو سجده كه ركن است نماز باطل نمى شود .

متابعت در سلام

اشاره

سؤال 358 : تبعيت مأموم از امام در سلام نماز واجب است يا خير ؟

جواب : اگر مأموم سلام امام را بشنود يا بداند چه وقت سلام مى دهد واجب نيست كه پيش از امام سلام را نگويد و چنانچه عمداً پيش از امام سلام دهد نمازش صحيح است و لازم نيست دوباره با امام سلام دهد .

سؤال 359 : در نماز جماعت اگر مأموم يك يا چند ركعت دير به نماز امام برسد ، در پايان نماز امام آيا بايد نيم خيز بنشيند تا سلام هاى امام تمام شود يا مى تواند قبل از اتمام سلامها برخيزد ؟

جواب : بهتر است نيم خيز بنشيند و اگر قبل از سلام نماز امام برخيزد نماز صحيح است ولى ثوابش كم مى شود .

مستحبات نماز جماعت

گفتن الحمد الله

سؤال 364 : در نماز جماعت آيا مأموم مى تواند بعد از خوانده شدن سوره حمد توسط امام ، كلمه الحمد لله يا بسم الله . . . بگويد ؟

جواب : بعد از تمام شدن سوره حمد گفتن الحمدلله رب العالمين براى مأمومين مستحب است .

مكروهات نماز جماعت

سؤال 365 : اقتدا كردن حاضر به مسافر و بالعكس مكروه است . دليل قائلين به جواز اقتدا چيست ؟

جواب : اخبار باب 18 صلاة الجماعة و سائل را مطالعه نمائيد .

مسائل متفرقه جماعت

خواندن فرادى در حال اقامه جماعت :

سؤال 366 : هنگامى كه نماز جماعت منعقد است كسانى كه فرادى نماز مى خوانند آيا نمازشان صحيح است يا خير ؟

جواب : در صورتى كه موجب اهانت ويا تفسيق امام جماعت شود جائز نيست و نمازشان باطل است .

عدول در نيت جماعت

سؤال 367 : امام مشغول خواندن نماز مغرب است مأموم نماز مغرب را خوانده و نماز عشاء را به او اقتدا كرده است ، آيا مى تواند نيت خود را به نماز مغرب برگرداند تا هر دو نماز مغرب و عشاء را به جماعت بخواند ؟

جواب : عدول به مغرب جايز نيست ولى اگر ابطال نمود مى تواند مغرب را به عنوان صلاة معاده با جماعت بجاى آورد .

اجرت امام جماعت

سؤال 368 : آيا امام جماعت مى تواند براى خواندن نماز جماعت وجهى بگيرد ؟

جواب : چنانچه براى مقدمات نماز باشد مانعى ندارد مثل سوارشدن ماشين ، لكن براى اصل نماز اشكال دارد .

خواندن نافله به جماعت

سؤال 369 : خواندن نمازهاى مستحبى با جماعت به نيت فرادى بدعت است يا خير ؟

جواب : نمازهاى مستحبى را با جماعت خواندن بدعت و حرام است و اگر اقتدا نكنند و هر يك قرائت خود را بخوانند فقط مجتمعاً و با هم به ركوع و سجود بروند اشكال ندارد .

نماز استيجارى

دو نايب همزمان براى يك ميت

سؤال 370 : آيا جايز است دو نفر براى ميت در يك زمان نماز بخوانند ؟

جواب : اقوى جواز است .

نماز استيجارى به جماعت

سؤال 371 : آيا نماز استيجارى را ميتوان به اين نحو خواند كه امام و بعض مأمومين براى يك ميت بخوانند ؟ يا امام مرد و مامومين زن باشند و براى يك ميت به جماعت بخوانند ؟

جواب : اقوى جواز آن است .

بجا آوردن مستحبات در نماز استيجارى

سؤال 372 : آيا در نماز استيجارى ، خواندن واجبات كفايت ميكند ؟ ( اگر بدون قيد قبلى باشد ) .

جواب : در نماز استيجارى غير از واجبات بايد مقدارى از مستحبات معمولى كه اكثر اجيرها انجام مى دهند خوانده شود .

نماز آيات

قرائت

سؤال 373 : اگر نمازگزار در نماز آيات سوره را فراموش كند يا با قرائت

غلط بخواند و به ركوع برود نماز او باطل است يا نه و به هر صورت وظيفه او چيست ؟

جواب : به نسيان سوره يا جزء سوره نماز باطل نمى شود و بعد از سربرداشتن از ركوع از ابتداى سوره شروع نمايد .

نماز عيدين

تكرار امامت نماز عيدين

سؤال 374 : آيا يك شخص مى تواند نماز عيد فطر يا قربان را براى دو روستا امامت كند ؟

جواب : نمى شود .

نماز جمعه

لزوم شركت در نماز جمعه

سؤال 375 : شركت نكردن در نماز جمعه چه حكمى دارد ؟

جواب : اگر شرائط نماز جمعه در زمان غيبت جمع شود بهتر آنست كه شركت كند لكن احتياطاً ايضاً چهار ركعتى هم بخواند ، بله اگر جميع شرائط حتى منصوب بودن از جانب امام هم جمع شود واجب مى شود .

وقت نماز جمعه

سؤال 376 : لطفا حكم وقت نماز جمعه را بيان فرمائيد ؟

جواب : وقت نماز جمعه از اول ظهر است تا هر مقدارى كه از وقت را فرا گيرد .

فاصله بين محل دو نماز جمعه

سؤال 377 : فاصله بين دو نماز جمعه كه يك فرسخ است آيا به خط مستقيم هوايى حساب مى شود يا به خط زمينى ؟

جواب : خط مستقيم هوايى اعتبارى ندارد ولى اگر دو راه هست و از هر دو رفت و آمد مى شود راه نزديكتر منظور مى باشد .

سؤال 378 : در يك شهر دو نماز جمعه برگزار مى شود ، يكى از قديم الايام بوده و ديگرى جديداً شروع شده و فاصله اين دو تقريباً دو كيلومتر مى باشد . تكليف چيست ؟

جواب : فاصله بين اقامه جمعتين به اقل از مقدار شرعى صحيح نيست و لذا در صورت انعقاد هر دو چنانچه مقارناً منعقد شود هر دو باطل است و در غير تقارن نماز سابق صحيح است و متأخر باطل است .

كفايت نماز جمعه از ظهر

سؤال 379 : بنابر نظر بعضى علما نماز جمعه مجزى از نماز ظهر است . نظر حضرتعالى در اين مورد چيست ؟

جواب : احوط آنست كه نماز ظهر را هم بخواند .

سؤال 380 : شخصى مقلد مرجعى است كه جمعه را كافى از ظهر مى داند در نماز جمعه ندانسته نماز ظهر را به نماز جمعه اقتدا كرد بعد در پايان نماز جمعه نماز را كامل كرد . آيا اين نماز صحيح است ؟

جواب : صحيح است على الاظهر .

سؤال 381 : آيا اقتدا كردن درنماز جمعه به امامى كه ظهر را نمى خواند براى مقلدين كسى كه جمعه را كافى نمى داند جايز است ؟

جواب : اقتدا نمودن جايز است و بعداً نماز ظهر را احتياطا اعاده نمايد .

نرسيدن به خطبه

سؤال 382 : اگر شخصى به خطبه هاى نماز جمعه نرسيد مى تواند نماز را مانند بقيه بخواند ؟

جواب : اشكالى ندارد .

سؤال 383 : اگر كسى به خطبه هاى نماز جمعه نرسد ، آيا نماز او اشكال پيدا مى كند ؟

جواب : اشكال پيدا نمى كند بنابر مشهور ، لكن احتياطاً اعاده ظهر ترك نشود حتى در صورت درك خطبه ها .

فهميدن معناى خطبه

سؤال 384 : اگر شخصى خطبه هاى نماز جمعه را متوجه نشود مثل اينكه سخنران فارسى صحبت كند و شنونده عرب زبان باشد ، نماز جمعه اين شخص چه حكمى دارد ؟

جواب : نفهميدن معناى خطبه ضررى به نماز جمعه ندارد .

كسى كه فتواى مرجع خود را نمى داند

سؤال 385 : اگر مقلدى كه فتواى مرجع خود را درباره ظهر و جمعه نمى داند نماز جمعه و نماز ظهر را بقصد قربت بخواند نمازش صحيح است يا خير ؟

جواب : صحيح است .

اح_كام روزه

شرايط روزه

عدم ضرر

* تشخيص پزشك :

سؤال 386 : اگر پزشك به بيمار بگويد كه روزه براى شما ضرر دارد تكليف او درگرفتن يا نگرفتن روزه چيست ؟

جواب : چنانچه از گفته دكتر برايش اطمينان حاصل شود كه ضرر دارد بايد روزه نگيرد .

سؤال 387 : شخصى كه مى داند روزه براى او ضرر ندارد و دكتر حاذق و مسلمان كه خودش روزه مى گيرد بگويد روزه براى شما ضرر دارد و ازگفته دكتر احتمال ضرر هم نمى دهد ، آيا بايد روزه بگيرد ؟

جواب : چنانچه اتفاقاً از باب اين كه شخص به حال خود از ديگران ابصر است و به گفته دكتر كه ضرر ندارد احتمال ضرر نداد و گفته ديگرى موجب احتمال ضرر برايش نشد ، چنين شخصى به عقيده خود بايد روزه بگيرد .

سؤال 388 : دكترى كه مريض را از روزه منع مى كند بايد ملتزم به دين باشد يا حاذق بودن كافى است ؟

جواب : حاذق بودن دكتر كافى است در صورتى كه از قول او وثوق و اطمينان شود و اگر از قول دكتر وثوق

و اطمينان حاصل نشد نمى تواند به مجرد گفته او اعتماد كند حتى اگر چه دكتر مسلمان باشد .

احتمال ضرر

سؤال 389 : اگر انسان احتمال بدهد كه روزه برايش ضرر دارد و احتمال او در نظر مردم عقلائى باشد ، نبايد روزه بگيرد . لطفاً مثالى بزنيد ؟

جواب : مثل اين كه روزه موجب ضعف چشم شود يا موجب ايجاد مرض باشد يا تشديد آن شود

شخص پير

سؤال 390 : كسى كه بواسطه پيرى نمى تواند روزه بگيرد يا براى او مشقت دارد روزه بر او واجب نيست ، مقصود از مشقت را توضيح دهيد .

جواب : مقصود آن است كه شخص پير اصلاً نتواند روزه بگيرد يا آن كه زايد بر مشقت متعارفه مشقت بيشترى داشته باشد كه عادتاً نزد عرف قابل تحمل نباشد مثلاً وقتى كه روزه مى گيرد بالكل از كار مى افتد و قدرت انجام كارهاى عادى خود را ندارد .

زن حامله

سؤال 391 : زن حامله اى كه نمى داند روزه اش به جنين آسيب مى رساند يا خير آيا روزه بر او واجب است ؟

جواب : زن حامله تا يقين نكند كه روزه براى خودش و يا حملش ضرر دارد روزه بر او واجب است .

سؤال 392 : زن حامله اى با اين كه احتمال ضرر مى داده روزه گرفته و بچه اش مرده به دنيا آمده است . آيا روزه هاى اين زن صحيح است ؟

جواب : چنانچه يقين و يا ظن قوى به ضرر نداشته روزه هاى او صحيح است .

زنى كه بچه شيرخوار دارد

سؤال 393 : در ماه رمضان زنى كه بچه شير خواره دارد ، اگر روزه بگيرد شيرش خشك مى شود يا كم مى شود آيا افطار براى اين زن جايز است ؟

جواب : در صورتى كه با مواد غذايى ديگر و يا شير خشك نتواند رشد و سلامت بجه را تأمين كند افطار جايز والاّ جايز نيست .

تازه مكلف

سؤال 394 : اگر دكتر بگويد روزه گرفتن بچه تازه به تكليف رسيده اى براى آينده اش ضرر دارد ولو الآن احساس ضرر نمى كند آيا روزه گرفتن او جايز است؟

جواب : اگر قول دكتر موجب علم و اطمينان شد روزه گرفتن صحيح نمى باشد .

سؤال 395 : بچه هايى كه تازه به تكليف رسيده اند و روزه گرفتن براى آنان مشقت دارد آيا ملحق به پيران و سالمندان هستند يا واجب است روزه بگيرند ؟

جواب : در صورتى كه به حد تكليف رسيده ملحق به پيرمرد نيست و واجب است روزه بگيرد و چنانچه موجب عسر و حرج و خارج از طاقت شد جايز است افطار كند و بعد قضاى آن رابگيرد و كفاره ندارد .

سؤال 396 : معمولاً دخترهاى تازه به تكليف رسيده در ايام تحصيل و خصوصاً ايام امتحانات روزه گرفتن براى آنان مشقت دارد و از درس خواندن مى افتند آيا واجب است درس را رها كنند تا بتوانند روزه بگيرند يا اينكه جايز است روزه را بخورند تا اين كه مردود نشوند ، با توجه به اين كه معمولاً مردود شدن موجب حرج است . لطفاً تكليف آنان را بيان كنيد ؟

جواب : درس خواندن مجوز افطار نمى شود .

دختر ضعيف الجثه

سؤال 397 : دخترى كه عمرش 9 سال تمام شده لكن از لحاظ جسمى خيلى كوچك است و از لحاظ رشد ذهنى به گونه اى است كه اگر در باره تقليد با او صحبت شود تقليد را هم نمى فهمد ، آيا بر او روزه واجب است ؟ اگر روزه ساقط است قضاء آن واجب است يا نه ؟

جواب :

در صورت اجتماع شرايط تكليف ، روزه بر او واجب است ، ولى چنانچه آن قدر ضعيف باشد كه روزه براى او حرجى باشد روزه بر او واجب نخواهد بود ولى اگر چنانچه تدريجاً قضاء كند براى او صدمه نخواهد داشت قضاء آن واجب است .

عدم حيض

سؤال 398 : در روزه ماه مبارك زن موقعى كه اذان مى گويند ملتفت مى شود كه عادت شده ، آيا روزه آن روز او صحيح است ؟

جواب : روزه اش صحيح نيست اگر بداند قبل از مغرب شرعى حيض شده .

جلوگيرى از عادت

سؤال 399 : بعضى از زنها براى انجام مناسك حج و عمره و يا گرفتن روزه ماه مبارك رمضان به طور كامل ، جهت جلوگيرى از عادت ماهانه قرص مى خورند يا آمپول مى زنند ، با اين كار روزه و حج آنها چه حكمى دارد ؟

جواب : در مفروض سؤال منع از حيض بنحو موقت جايز است در رمضان و ايام حج و غير اينها .

وقت روزه

علم به دخول وقت

سؤال 400 : در ماه مبارك رمضان به محض شنيدن اذان ( الله اكبر ) مى توان افطار كرد يا اين كه بايد تا آخر اذان صبر كرد ؟

جواب : بايد اطمينان به دخول وقت داشت .

سؤال 401 : هنگام خوردن سحرى مؤذن مى گويد امساك كنيد . آيا انسان بايد از خوردن دست بكشد يا اين كه خوردن تا شروع اذان جايز است ؟ هنگامى كه اذان شروع مى شود و لقمه اى در دهان است آيا بايد آن را بيرون آورد ؟

جواب : چنانچه از قول مؤذن اطمينان حاصل مى كند بايد خوددارى كند .

تعيين طلوع فجر

سؤال 402 : با توجه به توسعه شهرها و عدم امكان تشخيص دقيق لحظه طلوع فجر ، نظر مبارك در مورد امساك براى روزه و خواندن نماز صبح چيست ؟

جواب : اگر از گفتن اذان يا بوسيله تقويم اطمينان به طلوع فجر پيدا كرديد مى توانيد به آن اعتماد كنيد ، ولى اگر اطمينان پيدا نشد نسبت به روزه جايز است تا زمانى كه يقين يا اطمينان به طلوع فجر نكرده ايد بخوريد و بياشاميد و اما نماز را بايد تأخير انداخت تا وقتى كه يقين به طلوع فجر كنيد .

اذان شهرى براى شهرهاى ديگر

سؤال 403 : اگر در يك كشور براى افطار روزه اذان يك شهر بزرگ آن كشور را در تلويزيون پخش كنند آيا براى همه كسانى كه در حال شنيدن اذان هستند جايز است افطار نمايند ؟

جواب : اذان به افق هر منطقه اى براى همانجا معتبر است نه اذان يك شهر بزرگ براى شهرهاى ديگر مثلاً اذان تهران براى ساكنين تبريز كه بعد از تهران است مجوز افطار روزه يا خواندن نماز نمى شود .

نيت روزه

استمرار نيت

سؤال 404 : علما مى گويند در نيت استمرار لا زم است و اگر در بين روز قصد افطار كند گر چه چيزى نخورد روزه اش باطل است . آيا اگر اراده خوردن نمايد و سپس از اراده خود برگردد نيز روزه اش باطل مى شود ؟

جواب : در هر دو صورت روزه باطل است .

كفايت خوددارى كردن بجاى نيت

سؤال 405 : در مورد كسى كه نمى داند چگونه نيت كند آيا به امارات مانند بيدار شدن براى سحرى مى توان اكتفا كرد ؟

جواب : همان خوددارى كردن در ماه رمضان نيت او است .

قصد روزه غير رمضان

سؤال 406 : كسى كه عمداً در ماه مبارك رمضان روزه غير رمضان را نيت كند ، حكم اين روزه اين است كه نه روزه ماه مبارك رمضان حساب مى شود و نه روزه اى كه نيت كرده ، قضا نمودن اين روزه كافى است يا كفاره هم بايد بدهد ؟

جواب : فقط قضا لازم است .

نيت يوم الشك

سؤال 407 : نيت روزه يوم الشك چگونه است ؟ نيت آخر شعبان كند يا اول رمضان ؟

جواب : نيت شعبان كند ، اگر رمضان نبود كه به نيت خودش است و گرنه قهراً از رمضان حساب مى شود .

تجديد نيت بعد از برگشت از سفر

سؤال 408 : اگر از شب نيت كرده كه به سفر برود و قبل از ظهر برگردد آيا بعد از برگشتن بايد نيت را تجديد كند ؟

جواب : چنانچه در سفر افطار نكرده تجديد نيت واجب است .

مفطرات

خوردن و آشاميدن

* وارد شدن آب به دهان بدون اختيار :

سؤال 409 : اگر در حال غسل كردن آب از راه بينى وارد دهان شود و از گلو پايين رود و اين وارد شدن آب به دهان سهوى و غير اختيارى باشد ، حكم روزه اين شخص چيست ؟

جواب : در فرض سؤال روزه او باطل نمى شود .

آمپول تقويتى

سؤال 410 : آيا استفاده از آمپولهاى مغذى و تقويتى در رگ براى بيمار از مفطرات روزه است ؟

جواب : احوط ترك آن است .

استفاده از دستگاه تنفسى

سؤال 411 : شخصى كه دچار بيمارى تنگى نفس مى باشد و مى خواهد روزه بگيرد آيا جايز است از دستگاه تنفسى استفاده نمايد ؟

جواب : اگر غير از هوا چيز ديگرى در آن نباشد اشكال ندارد .

مسواك زدن

سؤال 412 : آيا جايز است روزه دار با رعايت احتياط مسواك بزند ؟

جواب : با مراعات اشكالى ندارد .

اخراج اخلاط سينه در حال نماز

سؤال 413 : اگر روزه دار در اثناى نماز اخلاط سر يا سينه به فضاى دهان او برسد و حفظ روزه متوقف بر باطل كردن نماز باشد ، بايد نماز را باطل كند يا روزه را ؟

جواب : اگر مى تواند با دستمال و امثال آن اخلاط را از فضاى دهان خارج كند ، اين كار را انجام دهد و الاّ بايد نماز را باطل نمايد نه روزه را و اگر روزه راباطل كند بايد كفاره عمدى بدهد و باطل كردن نماز اشكال ندارد ، خصوصاً در چنين موردى .

سؤال 414 : اگر در حين خواندن نماز اخلاط سينه به فضاى دهان روزه دار برسد و حفظ روزه متوقف بر باطل كردن نماز باشد در حالى كه وقت تنگ است ، بايد نمازش را باطل كند يا روزه اش را ؟

جواب : بايد با دست يا غير آن اخلاط را بيرون آورد بنحوى كه تلفظ نشود لذا توقف بر ابطال نماز ندارد و بر فرض محال اگر توقف داشت داخل در مسئله اهم و مهم مى شود و درصورت تساوى يا عدم علم به اهم ، تخيير است .

جم_اع

اجبار زن بر جماع

سؤال 415 : مردى كه به واسطه سفر يا مرض روزه نمى گيرد اگر زن خود را مجبور به جماع كند آيازن بايد از شوهرش اطاعت كند ؟

جواب : بر زن اطاعت شوهر واجب نيست در جماع در روزه واجب معين .

دخول كمتر از ختنه گاه

سؤال 416 : در ماه مبارك رمضان اگر با قصد دخول جماع كند و كمتر از ختنه گاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد آيا روزه او باطل مى شود ؟

جواب : با قصد دخول باطل مى شود ولى واجب است امساك و بعداً قضا را بجا آورد و در صورتى كه مفطر ديگرى بجا نياورده كفاره ندارد .

ملاعبه بدون انزال

سؤال 417 : اگر كسى در ماه مبارك رمضان با زن اجنبى ملاعبه كند و انزال نشود روزه وى چه حكمى دارد ؟

جواب : اگر قصد انزال نداشته و عادتش هم همين بوده كه با ملاعبه انزال نمى شده روزه باطل نيست ولى بايد فوراً توبه كند زيرا خداوند از پرهيزكاران مى پذيرد .

استمناء

سؤال 418 : معالجه بيمارى كه در بيمارستان تحت معالجه و مداواى پزشكان قرار دارد منحصر به تجزيه منى بيمار مى باشد و چون بيمار مجرد است گرفتن منى متوقف بر استمناء آن هم در ماه مبارك رمضان است ، حكم استمناء و روزه مريض را تفصيلاً شرح دهيد ؟

جواب : مخفى نباشد كه استمناء از نظر شريعت مقدسه اسلام حرام و مبغوض است ، بنابراين تا ممكن است بايد سعى كرد از طريق حلال منى را به دست آورد ولو اين كه با عقد موقت همسرى انتخاب نمايد ، ولى در صورتى كه انتخاب همسر ممكن نباشد و اگر مرض هم علاج نشود خطرناك خواهد بود به طورى كه موجب هلاكت يا نقص عضو يا مشقت فراوان باشد ، در اين صورت استمناء ضرورى خواهد بود و بلا مانع است و لكن در روز ماه مبارك رمضان اقدام به استمناء نكند و اگر مى تواند بايد صبر كند تا ماه مبارك رمضان منقضى شود و در صورتى كه نمى تواند صبر كند يا تأخير براى او ضرر مهمى دارد سعى كند در روز ماه مبارك اين عمل را انجام ندهد و اگر احياناً درشب غيرممكن است و ضرورت دارد كه روز انجام دهد بايدتاحد مسافت شرعى مسافرت كند تا روزه

او باطل شود سپس اقدام نمايد ولى در صورتى كه نه شب مى تواند

اقدام كندو نه مسافرت براى او ممكن مى باشد با توجه به ضرورت معالجه و عدم امكان تأخير اقدام مجاز خواهد بود و در اين صورت تنها روزه آن روز را قضا مى نمايد و كفاره به عهده او نخواهد بود .

دروغ بستن به خدا و پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم)

سؤال 419 : آيا دروغ بستن به خدا و حضرت محمّد (صلى الله عليه وآله وسلم) و آل محمد (عليهم السلام)مبطل روزه است ؟

جواب : دروغ بستن عمدى بر خدا و بر حضرت محمّد (صلى الله عليه وآله وسلم) مبطل روزه است و بر الائمه (عليهم السلام) احوط ترك است .

كشيدن سيگار

سؤال 420 : آيا كشيدن سيگار براى روزه دار اشكال دارد ؟

جواب : بلى اشكال دارد .

بوى دود

سؤال 421 : آيا دود سيگار به نحوى كه روزه دار بوى آن را احساس كند نه اين كه دود را وارد دهان كند ، مفطر است ؟

جواب : خود دود مفطر است بنابر احوط ، ولى بوى آن مفطر نيست .

بقاء بر جنابت

سؤال 422 : شخصى در ماه رمضان يقين داشته كه براى غسل وقت دارد لذا وارد حمام مى شود براى غسل ولى تازه مى خواهد سرش را غسل دهد كه اذان صبح گفته مى شود ، حكم روزه او چه مى شود ؟

جواب : روزه او صحيح است و در صورتى كه با شنيدن اذان يقين به دخول فجر نكند بايد غسل را ادامه دهد و اگر وقت تنگ باشد تيمم نمايد .

غسل كردن با آب نجس

سؤال 423 : شخصى در ماه رمضان جنب بوده غسل مى كند بعد از دو روز مى فهمد آب غسل نجس بوده ، حكم نماز و روزه او در روزهاى گذشته چگونه است ؟

جواب : روزه هايش صحيح است على الظاهر و نماز را قضا نمايد .

احتلام در روزه ماه مبارك

سؤال 424 : كسى كه در روز ماه مبارك رمضان محتلم شده آيا واجب است كه زود غسل نمايد ؟

جواب : مبادرت به غسل واجب نيست .

قصد باطل كردن روزه

سؤال 425 : در جماع اگر كمتر از مقدار ختنه گاه داخل شود و منى بيرون نيايد روزه باطل مى شود ؟ آيا قصد دخول روزه را باطل مى كند ؟

جواب : با قصد دخول روزه باطل مى شود ولى واجب است امساك و بعداً قضاى آن را به جاآورد و در صورتى كه مفطر ديگرى به جا نياورد كفاره ندارد .

قضا و كفاره

نيت روزه غير رمضان در ماه رمضان

سؤال 426 : كسى كه در ماه مبارك رمضان عمداً نيت كند روزه غير رمضان را ، در رساله هاى عمليه فرموده اند نه روزه اى كه نيت كرده حساب مى شود ونه روزه ماه مبارك . آيا اين شخص بعد از گرفتن قضاى اين روز كفاره هم بايد بدهد ؟

جواب : فقط قضا لازم است .

اطمينان به مغرب بواسطه تاريكى يا ابر

سؤال 427 : اگر در هواى صاف به واسطه تاريكى يقين كند كه مغرب شده يا در هواى ابرى به اطمينان اينكه مغرب شده افطار نمايد بعد معلوم شود كه مغرب نبوده است آيا قضاى روزه لازم است ؟

جواب : اگر در هواى صاف به واسطه تاريكى يقين به مغرب كرد و افطار نمود و بعد خلاف آن معلوم شد قضا بايد نمايد و كفاره ندارد ولى اگر در هواى ابرى به اطمينان اين كه مغرب شده افطار نمود نه قضا دارد و نه كفاره ( به جهت دليل خاص ) .

كفاره كسى كه بواسطه پيرى روزه نمى گيرد

سؤال 428 : كسى كه بواسطه پيرى نمى تواند روزه بگيردو روزه بر او واجب نيست بعداً قضا هم ندارد آيا لازم است كه كفاره بدهد ؟ به چه دليل ؟

جواب : چون كه هم آيه داريم هم روايت بر وجوب كفاره كه « مُد » باشد .

كفاره دروغ بستن به خدا و پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم)

سؤال 429 : اگر روزه دار دروغى را به خدا و پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) نسبت دهد چه كفاره اى بر او واجب مى شود ؟

جواب : اگر روزه دارى دروغى را به خدا و پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) نسبت دهد اگر چه روزه خود را به چيز حرام باطل كرده ولى كفاره جمع ندارد .

خوردن آب به قدر ضرورت

سؤال 430 : اگر روزه دار به قدرى تشنه شود كه خوف ضرر يا مرگ داشته باشد و آب بياشامد روزه او چه حكمى دارد ؟

جواب : چنانچه به مقدار دفع ضررى عادتاً كه قابل تحمل نيست يا مستلزم هلاك است باشد مانعى ندارد و امساك واجب است و بعداً قضاى آن را به جا آورد و كفاره ندارد .

جاهل به حكم ارتماس و دروغ بستن

سؤال 431 : شخصى كه جاهل به حكم است و بعدها برايش معلوم مى شود كه در حال روزه در آب ارتماس كرده يا اين كه به خدا و رسول (صلى الله عليه وآله وسلم) دروغ بسته است ، روزه وى چه حكمى دارد ؟

جواب : چنانچه جاهل قاصر است ( يعنى نمى داند حكمى هست ) قضا دارد و چنانچه جاهل مقصر است ( يعنى مى داند حكمى هست ولى سؤال

نمى كند ) قضا وكفاره هر دو براو واجب است .

اضطرار به دارو

سؤال 432 : بيمارى است كه به ناچار بايد طبق برنامه خاص و ساعت معينى دارو بخورد و اگر نخورد ضرر مى بيند ، وظيفه او براى روزه چيست ؟

جواب : چنانچه مضطر به خوردن دوا در روز است جايز است دوا بخورد و روزه را قضا كند .

اجبار به افطار حرام

سؤال 433 : اگر روزه دارى را مجبور كنند روزه خود را با چيز حرام باطل كند و او نيز جهت دفع خطر يا ضرر اين كار را انجام دهد روزه او قضا و كفاره دارد يا خير ؟

جواب : قضا دارد و كفاره ندارد .

اضطرار به اماله با آب

سؤال 434 : فرد مبتلا به يبوست كه با خوردن چيزهايى ملين اثرى نمى بيند ، اگر در ماه رمضان از روى جهل با آب اماله كند روزه وى چه حكمى دارد ؟ مدت 10 سال به همين منوال عمل مى كرده روزه هاى گذشته او چه حكمى دارد و چگونه آنها را قضا كند ؟

جواب : اگر مى تواند به اماله در شب اكتفا كند و روزه بگيرد ، واجب است روزه بگيرد و در روزه هاى گذشته اگر متوجه به مشكوك بودن مسئله بوده و مراجعه نكرده واجب است بر او قضا و كفاره ، اما اگر معتقد بوده اماله به روزه ضررى ندارد و اصلاً به سؤال كردن توجه نداشته جاهل است و قضا دارد ولى كفاره ندارد و اگر مضطر به اماله در روز است قضا هم ندارد ، فقط بايد براى هر روز يك مد طعام فديه بدهد .

فرو بردن خون دندان جهلاً

سؤال 435 : اگر شخصى درحال روزه دندانش را بكشد و اختياراً و از روى جهل به حرمت خون آن را فرو برد روزه او چه حكمى دارد ؟

جواب : اگر قطع به عدم حرمت داشته قضا دارد بدون كفاره و اگر شك داشته بايد سؤال از حكم مى كرد يا احتياط مى نمود و گرنه هم قضا دارد هم كفاره و احوط كفاره جمع بدهد به مسئله 1668 توضيح المسائل مراجعه شود .

اجبار به جماع

سؤال 436 : اگر روزه دار زن خود را مجبور به جماع كند و در بين جماع زن راضى شود آيا مرد بايد دو كفاره و زن يك كفاره بدهد ؟ در صورتى كه زن مالى نداشته باشد چطور ؟

جواب : ممكن است كه زن تا آخر راضى نباشد هر چند كه طبع مايل است ، لكن چون شرعاً حرام است راضى نيست و اگر راضى شد بايد على الاحوط از مال خود كفاره بدهد و اگر متمكن از كفاره نبود استغفار نمايد و عند التمكن كفاره بدهد .

تكرار جماع

سؤال 437 : اگر روزه دار در يك روز ماه رمضان چند دفعه جماع نمايد با توجه به اين كه پس از جماع اول ديگر روزه دار نيست چرا براى هر جماع يك كفاره بر او واجب مى شود ؟

جواب : به نص خاص ثابت شده و ممكن است جهت احترام شهر رمضان باشد هر چند كه در مرتبه بعد روزه دار نيست .

افطار عمدى تازه مكلف

سؤال 438 : بچه اى كه به تكليف رسيده ولى رشد جسمى و فكرى ندارد و قصوراً روزه خود را مى خورد ، آيا قضا و كفاره دارد ؟

جواب : اگر مى دانسته كه اين شىءمفطراست و خورده قضا و كفاره دارد مگر آن كه عدم رشدش به حدى است كه موجب رفع تكليف باشد .

عذر بعد از افطار عمدى

سؤال 439 : اگر زنى عمداً روزه خود را باطل كند سپس عذرى مثل حيض يا نفاس يا مرض براى او پيش بيايد آيا كفاره روزه بر او واجب مى شود ؟

جواب : قضا دارد و كفاره ندارد .

سفر بعد از افطار عمدى

سؤال 440 : شخصى كه روزه خود را عمداً باطل كرده ، اگر قبل از ظهر سفر كند كفاره بر او واجب مى شود يا خير ؟

جواب : كسى كه عمداً روزه خود را باطل كرده ، اگر بعد از ظهر مسافرت كند يا پيش ازظهر براى فرار از كفاره سفر نمايد كفاره از او ساقط نمى شود ، بلكه اگر قبل از ظهر مسافرتى براى او پيش آيد بنابر اقوى كفاره بر او واجب است .

پرداخت كفاره

آزاد كردن زندانى بجاى عتق رقبه :

سؤال 441 : با توجه به اين كه يكى از كفارات مقرر در شرع مقدس اسلام بنده آزاد كردن است و در حال حاضر اين امر معمول نيست و از طرفى عده اى ناخواسته نظير تصادفات يا بدهى يا ديه و امثال آن در زندانها بسر مى برند و خانواده هاى ايشان پريشان و مستأصل مى باشند ، آيا اجازه مى فرماييد بجاى بنده آزاد كردن افرادى كه كفاره به ذمه دارند يك يا چند نفر از زندانيان بى گناه را آزاد نمايند ؟

جواب : اگر چه ممكن است ثواب آزاد كردن زندانى بى گناه بيشتر از ثواب عتق رقبه باشد ،ولى به هيچ وجه نمى توان به عنوان كفاره عتق رقبه شخص حر را كه زندانى شده با دادن مبالغى آزاد ساخت ، و چون در اين زمان عتق رقبه موضوع ندارد ، لذا بايد كفارات ديگر را داد .

دادن وجه براى صرف در اطعام

سؤال 442 : بابت كفاره روزه بايد طعام بدهد . هرگاه وجه طعام را به فقير بدهد كه به دفعات صرف طعام خانواده اش كند صحيح است يا خير ؟

جواب : چنانچه عمداً افطاركرده بايد به شصت نفر مختلف اطعام كند اما كفارات غير از عمد به دفعات به يك اهل بيت دادن اشكال ندارد لكن بايد طعام بدهد ، نه وجه آن .

قيمت بدل گندم در كفاره مد

سؤال 443 : كفاره روزه كه يك مد گندم يا جو است آيا قيمت آنها هم كفايت مى كند ؟

جواب : قيمت كفايت نمى كند .

حبوبات و پول بجاى گندم

سؤال 444 : آيا مى توان به جاى يك مد گندم و آرد گندم ، حبوبات ( عدس ، نخود و . . . ) يا پول نقد داد ؟

جواب : اشكالى ندارد ، ولى درپول لازم است ، طرف را وكيل كند در خريد گندم و سپس به عنوان كفاره خودش قبول كند .

دادن كفاره به سيد

سؤال 445 : آيا مى شود كفاره روزه غير سيد را به سيد نيازمند داد ؟

جواب : جايز است و لكن احتياط استحبابى ترك آن است .

روزه مسافر

تبعيت روزه از نماز

سؤال 446 : درمورد راننده و امثال آن گفته مى شود كه اگر محل كارش در كمتر از مسافت شرعى است و اتفاقاً سفرى كند اگر چه مربوط به كارش باشد بايد نماز را شكسته بخواند ، حكم روزه او چيست ؟

جواب : روزه تابع نماز است ، اگر نماز شكسته شد افطار كند و اگر تمام بود روزه صحيح است .

برگشت از سفر بعد ازظهر

سؤال 447 : شخصى از باغ خود به جايى كه مربوط به زراعتش است سفر مى كند و بعد از زوال به باغ خود بر مى گردد ، روزه او چه حكمى دارد ؟

جواب : اگر به حد شرعى قبل از ظهر سفر كرد و بعد از ظهر برگشت روزه او صحيح نيست و در صورتى است شغل او سفر نباشد .

سؤال 448 : شخصى در صبح ماه رمضان مسافر بوده و چيزى نخورده و بعد از ظهر به وطن رسيده آيا واجب است كه بقيه روز را امساك كند ؟

جواب : در فرض سؤال امساك بقيه روز واجب نيست گرچه بهتر است .

وصول مسافر به حد ترخص

سؤال 449 : شخصى در ماه رمضان قبل از ظهر وارد حد ترخص شده و ديوار شهر را مى بيند و اذان را هم مى شنود ، ولىوارد خود شهر نشده است ، آيا روزه آن روز را بايد بگيرد ؟

جواب : هر جايى كه بايد نماز را تمام بخواند روزه هم بايد بگيرد .

ملاك در خروج بعد از ظهر و دخول

قبل از ظهر در وطن

سؤال 450 : براى صحت روزه مسافرى كه قبل از ظهر به وطن مى رسد آيا رسيدن به حد ترخص كافى است يا بايد داخل شهر شود ؟ و هم چنين مسافرى كه بعد از ظهر سفر مى كند اعتبار به حد ترخص است يا خروج از بلد ؟

جواب : اعتبار به بلد است .

خوردن مسافر قبل از حد ترخص

سؤال 451 : شخصى شب ماه رمضان قصد دارد روز به مسافرت غير شغلى برود ، شب در خواب جنب مى شود و قصد دارد قبل از اذان غسل كند ولى دو مرتبه به خواب مى رود و بعد از اذان بلند مى شود ، حالا كه قصد مسافرت كرده و جنب است آيا بازهم بايد امساك كند ؟ اگر در خانه صبحانه خورد كفاره دارد يا نه ؟

جواب : بايد تا وقتى كه از حد ترخص خارج نشده امساك كند واگر درخانه صبحانه خورده كفاره دارد على الاحوط .

شغله السفر

سؤال 452 : شخصى كه هر ماه يكبار يا دوبار به سفر مى رود مثلاً از قم به تهران براى خريد جنس مى رود ، اگر در ماه مبارك رمضان به سفر برود و بعد ازظهر به وطن برگردد نماز و روزه او چه حكمى دارد ؟

جواب : سفر يك بار و دوبار در ماه او را در شمار كسانى كه شغلشان سفر است قرار نمى دهد پس نمازش را قصر بخواندو روزه اش را ترك كند .

كسى كه دو وطن دارد

سؤال 453 : شخصى كه مسقط الرأس او شهر قم است ولى مدت 10 سال است كه ساكن تهران شده ، اگر در ماه مبارك رمضان به قم بيايد حكم نماز و روزه او چيست ؟

جواب : تا از وطن سابق خود اعراض نكرده نماز تمام او و روزه اش صحيح است .

تجديد نيت بعد از برگشت از سفر

سؤال 454 : اگر از شب نيت كرده كه به سفر برود و قبل از ظهر برگردد آيا بعد از برگشتن بايد نيت را تجديد كند ؟

جواب : چنانچه در سفر افطار نكرده تجديد نيت واجب است .

روزه هاى واجب

روزه استيجارى

كسى كه روزه قضا به گردن دارد :

سؤال 455 : كسى كه روزه قضا به گردن دارد آيا مى تواند روزه استيجارى بگيرد ؟ در مورد نماز چطور ؟

جواب : كسى كه خود نماز قضا دارد جايز است هم نماز مستحبى بخواند هم استيجارى ، اما اگر روزه قضا دارد جايز نيست روزه مستحبى بگيرد و اقوى جواز استيجارى است .

كسى كه روزه واجب به گردن دارد

سؤال 456 : شخصى كه روزه واجب قضاء يا كفاره يا نذر به عهده دارد آيا مى تواند به نيابت ديگرى روزه بگيرد ؟

جواب : مى تواند نيابت بگيرد .

عدول از نيابت به قضا و بالعكس

سؤال 457 : آيا مى توان از روزه نيابتى به روزه قضاء يا بالعكس عدول كرد ؟

جواب : نمى تواند عدول كند .

شك در نيت

سؤال 458 : اگر شخصى مردد است كه قصد روزه را براى خودش كرده يا براى منوب عنه حكم اين روزه چيست ؟

جواب :نمى تواند براى منوب عنه حساب كند .

روزه نايب بدون تعيين :

سؤال 459 : كسى كه از طرف چند نفر نيابت روزه دارد اگر بدون تعيين و قصد نيابت روزه بگيرد ، اين روزه براى خودش حساب مى شود يا براى منوب عنه ؟

جواب : چون كه قصد نيابت ننموده براى منوب عنه حساب نمى شود و چون كه قصد قضاء ننموده قضاء خودش هم حساب نمى شود .

سؤال 460 : كسى كه از طرف چند نفر نيابت دارد اگر روزه بگيرد و بعد از فجر شك كند كه براى كدام يك از منوب عنه ها روزه گرفته حكم روزه او چيست ؟آيا مى تواند نيت را به يك نفر معين عدول دهد ؟ و حكم مسئله قبل از زوال و بعد از زوال آيا فرق مى كند ؟

جواب : به قصد همان شخصى كه اول روزه ، قصد او كرده بوده تمام كند و اگر مى خواهد افطار نمايد و نمى تواند به ديگرى عدول نمايد و نمى تواند اين روزه را براى هيچ كدام ظاهراً حساب كند ،بله اگر اجير براى دو نفر بوده روز بعد روزه

بگيرد به قصد آن ديگرى كه براى او روزه نگرفته بوده واقعاً ، پس نتيجتاً براى هر كدام يك روزه گرفته .

نيابت سه نفر از يك ميت

سؤال 461 : آيا جايز است براى يك ميت سه نفر در يك روز باتفاق هم روزه بگيرند ؟

جواب : جايز است .

روزه نذرى

افطار روزه نذرى غير معين

سؤال 462 : اگر در روزه اى كه به واسطه نذر و قسم و امثال آن واجب شده سهواً تا اذان صبح جنب بماند و آن نذر يا قسم براى روز معينى نباشد آيا جايز است آن روز را افطار كند ويك روز ديگرروزه بگيرد ؟ اگر روزه را افطار كند موجب كفاره مى شود يا خير ؟

جواب : جايز است آن روز را افطار كند و كفاره ندارد .

سفر عمدى و قهرى در نذر معين ، نذر روزه در سفر

سؤال 463 : اگر شخصى روزه نذرى معينى به گردن دارد و در سفر است و برايش هم ممكن نيست قصد ده روز كند و روزه بگيرد كفاره دارد يا خير ؟ اگر به عنوان فرار از روزه نذرى معين سفر كند قضاء و كفاره دارد يا خير ؟ اگر نذر كرده در مسافرت روزه بگيرد نذر روزه اش چه حكمى دارد ؟

جواب : اگر متمكن از روزه نشود كفاره ندارد و چنانچه متعمداً روزى را كه نذر كرده معيناً روزه بگيرد ، روزه نگرفت كفاره حنث نذر بر او واجب مى شود و اگر نذر كرده كه درسفر روزه بگيرد نذر منعقد مى شود و روزه اش صحيح است .

ه_لال

اختلاف در هلال

سؤال 464 : عيد فطر براى روزه داران موجب اختلاف مى شود در يك جا سه شنبه و در جاى ديگر دوشنبه عيد مى شود ، مراد از « هذاليوم الذى جعلته للمسلمين عيداً » يك روز است يا چند روز ؟ علت اين كه اگر قبل از ظهر ماه ديده شود آن روز اول ماه است و اگر بعد از ظهر ديده شود آن شب اول ماه است را توضيح دهيد ؟ با وجود وسايل پيشرفته اى كه امروزه در دسترس است طريقى براى رفع اين اختلاف نيست ؟

جواب : همان نحو كه در توضيح مرقوم است صحيح است و مانعى نيست كه براى بعضى اول ماه دوشنبه باشد و براى بعضى سه شنبه و هر كدام عيد او وهذا اليوم او اول ماه او باشد ، كما اين كه براى بعضى ساعت 11 زوال است و براى بعضى 12 و براى بعضى

ساعت 10 اول زوال است و هر كدام بايد در زوال خود نماز بخوانند نه قبل و اخبار در ديدن ماه قبل از ظهر مختلف است و بعض اخبار صحاح دلالت مى كند بر اين كه علامت اول ماه است و لكن اصحاب از آن اعراض نموده اند . و اعراض موجب وهن آن شده است و بعضى علما به آن عمل كرده اند ، جواهر جلد 16 366 و 367 و 368 وسائل جلد 7 202 200 باب 8 احكام شهر رمضان واما وسايل امروزه جديده پس به آن اعتبارى نيست و بايد با چشم عادى ديده شود .

اتحاد افق و اختلاف آن

سؤال 465 : آيا ديده شدن هلال در شهر يا كشورى نسبت به جاهاى ديگر حجت است ؟

جواب : اگر ماه در بلدى ديده شد از براى بلدهاى ديگر كه در افق با هم موافق مى باشند كافى است و براى شهرهاى ديگر كه اختلاف دارند به نحوى كه ممكن است در يكى ديده شود و در ديگرى ديده نشود كافى نيست .

حصول يقين با قول منجم

سؤال 466 : اول ماه با پيشگويى منجمين ثابت نمى شود ، ولى اگر انسان از گفته آنان يقين پيدا كند آيا بايد به آن عمل نمايد ؟

جواب : پيشگويى منجم حجت نيست ولى اگر اتفاقاً از گفته آنها يقين پيدا كند يقين براى او حجت است نه قول منجم .

ثبوت هلال به قواعد علمى

سؤال 467 : اگر مجتهدى اعلام كند يا به شهادت عدول اول ماه ثابت شود ولى شخص به خاطر اعتماد بر علوم جديد به اعلام مجتهدين و شهادت شاهدان قانع نشود آيا مى تواند طبق اعلام علوم جديده عمل نمايد ؟

جواب : در صورتى كه از قواعد علوم جديده براى مكلف علم پيدا شود بايد به علم خود عمل كند و ثبوت هلال يا عدم ثبوت آن نزد حاكم شرع و يا شهادت بر رؤيت در حق عالِم به خلاف ، اثر ندارد ، ولى كلام در اين است كه چگونه علم پيدا شود براى كسى كه به آن قواعد آگاه نيست بلكه براى عالم به آن قواعد حصول علم مشكل است زيرا اين قواعد غالباً حدسى و ظنى است .

ثبوت هلال نزد مجتهد

سؤال 468 : آيا براى اعلام ماه مبارك رمضان يا اول شوال ( عيد فطر )مسئله اتحاد بين مسلمين ( شيعه و سنى ) در نظر گرفته مى شود ؟ تا به دليل مصلحت عامه امت اسلامى از بعضى از احكام فقه شيعى صرف نظر نموده و به عنوان حكم ثانوى اول ماه مبارك رمضان ياعيد فطر اعلام گردد ؟

جواب : مجتهد بايد به وظيفه خود عمل كند اگر ادله بر ثبوت هلال داشته باشد براى او ثابت مى شود و اگر بخواهد حكم به ثبوت مى كند و اگر ادله قائم نشود نمى تواند حكم كند . و مسئله اتحاد بين مسلمين اگر چه خوب است اما نمى توان به خاطر آن حرام خدا را حلال كرد .

بررسى شواهد استهلال

سؤال 469 : شواهد استهلال را چگونه بررسى مى كنيد ؟

جواب : درباره شهود هلال شرايطى هست كه در رساله عمليه ذكر شده ، مانند تعدد كه حداقل دو شاهد باشد و عدالت و آن كه با هم اختلاف نداشته باشند و لذا در مقام اثبات هلال از شهود تحقيقاتى مى شود در باره كيفيت وضع هلال .

احكام خمس

چيزهايى كه خمس به آن تعلق مى گيرد

« منفعت كسب »

مؤونه

سؤال 470 : شخصى كه براى خود و خانواده اش خانه اى ندارد و زن و بچه اش در خانه خويشاوندان زندگى مى كنند و درآمد ثابتى دارد آيا بر او خمس و زكات واجب است ؟

جواب : چنانچه چيزى استفاده كرد و در حوائج صرف نكرد و تا يك سال ماند خمس واجب مى شود و چنانچه اموال زكوى دارد و به حد نصاب مى رسد زكات واجب است ، باب خمس و زكات و شرايط آن را در رساله عمليه ملاحظه كنيد .

سؤال 471 : در بعضى كشورها متداول است كه هر شخصى دو ماشين داشته باشد ولى واقعاً به هردو احتياج ندارد آيا به آنها خمس تعلق مى گيرد ؟

جواب : چنانچه ضرورى اوست به طورى كه اگر يكى باشد بر او عار و ننگ است و موجب هتك اوست خمس ندارد وگرنه خمس دارد .

فروش چيزى كه جزء مؤونه بوده

سؤال 472 : كسى كه منزل يا ماشينى از درآمد همان سال خريد كند و جنبه تجارى هم ندارد بعد از گذشت سال بخواهد بفروشد آيا بلافاصله بعد از فروش بايد تخميس كند يا جزء مؤونه سال فروش حساب مى شود ؟

جواب : در فرض سؤال اگر به منزل يا ماشين احتياج شخصى و مؤونه اى داشته بعد از فروش بلافاصله خمس تعلق نمى گيرد ، ولى چنانچه منزل و ماشين مورد احتياج او نبودند به آنها خمس تعلق مى گيرد حتى اگر نفروشد .

سؤال 473 : شخصى ماشينى را كه لازمه كسب و كارش بوده به علت فرسودگى

فروخته و مبلغى هم از سود كارش را روى مبلغ فروخته شده گذاشته و

ماشين ديگرى خريده آيا اين ماشين خمس دارد ؟ زارعين كه براى زراعت نياز به تراكتور دارند آيا به قيمت تراكتور خمس تعلق مى گيرد ؟

جواب : در مفروض مسئله چنانچه باقيمانده خريد ماشين را در همان سال فروش تهيه نموده خمس ندارد و راجع به تراكتور اگر بدون تراكتور در مضيقه و سلب آسايش متعارف از حيث اعاشه مى شد حتى اگر به نحو شركت مى بود نيز در عسر واقع مى شد ، در اين صورت خمس ندارد .

سؤال 474 : وسيله نقليه اى داشتم كه از آن استفاده شخصى مى نمودم اكنون آن را در وسط سال فروخته ام و دربانك به عنوان سپرده ثابت دراز مدت واريز نموده ام آيا خمس به آن تعلق مى گيرد يا اين كه تا سال مالى به پايان نرسد مشمول خمس نيست ؟

جواب : وسيله نقليه اى كه شما جهت استفاده شخصى چند سال قبل خريده بوديد اگر آن موقع به پول آن خمس تعلق نگرفته بود ، الآن كه بعد از چند سال فروخته ايد به پول آن خمس تعلق نمى گيرد ،فقط استفاده و درآمد آن پول اگر از مخارج مؤونه سال اضافه بماند به آن مقدار خمس تعلق مى گيرد .

چيزى كه در آخر سال خريده

سؤال 475 : شخصى حساب سال داشته و نزديك آخر سال يخچالى براى منزل خريده و تا اول سال از آن استفاده نكرده آيا خمس آن را بدهد يا اين كه صبر كند تا يكسال بدون استفاده بگذرد ؟

جواب : در مفروض سؤال كه يخچال خريده در آخر سال و بين سال كارش نزده چنانچه وجهى كه با آن يخچال خريده

بوده از ابتداى حصول آن تايك سال نگذشته باشد و تصرف در آن نموده باشد خمس تعلق نمى گيرد و چنانچه وجهى كه با آن خريده بوده سال گذشته و تصرف در آن ننموده بايد خمس آن را بدهد .

سرمايه

سؤال 476 : ماشين براى كسب آيا خمس دارد ؟

جواب : چنانچه صاحب ماشين احتياج ضرورى به آن دارد به طورى كه اگر آن نباشد به سختى زندگى مى كند يا ممكن است زندگى او از هم پاشيده شود در اين صورت جزء مؤونه مى باشد و به آن خمس تعلق نمى گيرد .

سؤال 477 : زارعين كه زمين زراعى و تراكتورى براى زراعتشان مى خرند آيا به قيمت زمين و تراكتور خمس تعلق مى گيرد ؟

جواب : چنانچه زمين و تراكتور براى اعاشه بوده به نحوى كه با نداشتن آن به سختى مى گذرانده و پول آنها را در همان سال تهيه نموده خمس ندارد .

سؤال 478 : آيا به سرمايه خمس تعلق مى گيرد ؟

جواب : سرمايه چنانچه جنس باشد به مقدارى كه امورات زندگى به مقدار متعارف تأمين شود خمس ندارد و زياده از آن خمس به آن تعلق مى گيرد و سرمايه چنانچه پول نقد باشد احتياطاً بايد دستگردان و مصالحه شود هر چند كه زياده از مقدار تأمين نباشد .

چيزى كه سال بر آن گذشته

سؤال 479 : جنسى را كه انسان به خاطر احتياج و مصرف زندگى مى خرد و سال بر آن مى گذرد و استفاده نمى كند ، آيا بايد خمس قيمت خريد را بدهد يا خمس قيمت فعلى جنس را ؟ يعنى اين شخص قيمت خريد جنس را حساب كند و خمس آن را بدهد يا قيمت فعلى جنس را حساب كند و خمس آن را بدهد ؟

جواب : در مفروض سؤال خمس قيمت فعلى را بايد بدهد .

اشياء زايد سر سال خمسى

برنج و روغن

سؤال 480 : كسانى كه حساب سال دارند چيزى تهيه مى كنند مانند برنج و روغن و تا سال بعد باقى مى ماند ، آيا خمس آن را بايد بدهند ؟

جواب : از اشياء مذكوره در سؤال هر مقدار كه به سال بعدى بماند خمس تعلق مى گيرد .

پارچه

سؤال 481 : شخصى پارچه اى چادرى تهيه نمود و به خاطر مشغله كارى يا علل ديگر نتوانست پارچه را براى دوختن به خياط بدهد و نياز به چادر داشته و دارد و چند ماه از خريد گذشته و سال خمسى او فرا رسيده ،حال اين چادر را بايد مخمس نمايد يا خير ؟

جواب : در فرض سؤال ، خمس پارچه مذكوره را بايد بدهد .

عطريات

سؤال 482 : اگر سر سال كمى از عطريات يا غير آن زياد بيايد ، خمس آن را چگونه بپردازد ؟

جواب : خمس آن را گر چه پولش خيلى كم مى شود بدهد يا از خود عطر بپردازد .

تمبر

سؤال 483 : شخصى تمبر و پولهاى مختلف جمع آورى مى كند و اين اشيا ارزش مالى دارد ، اگر سال بر آن بگذرد آيا خمس آنها را بايد داد ؟

جواب : احوط دادن خمس است .

تزيينات منزل

سؤال 484 : شخصى كه تزيينات زيادى براى خانه اش بخرد مثل تابلو و لوستر و . . . آيا خمس دارد ؟

جواب : چنانچه زايد بر متعارف باشد خمس دارد .

ط_لا

سؤال 485 : دو قطعه طلا از درآمد وسط سال خود خريده ام كه زينت من مى باشد و اگر لازم باشد بعدها براى دخترم هزينه كنم و حالا آنها را فروختم و براى سرمايه گذاشتم آيا وجوهات آنها را بايد بدهم ؟

جواب : در مفروض سؤال كه دو قطعه طلا از درآمد وسط سال خريده ايد چنانچه در همان سال پوشيده باشيد و مقدار متعارف و شئون شما باشد خمس ندارد ، هر چند كه نظرتان اين است كه بعداً جهيزيه قرار بدهيد .

سؤال 486 : اگر شخصى طلا براى زنش بخرد و پس از مدتى بفروشد ،آيا به پول به دست آمده از فروش طلا خمس تعلق مى گيرد ؟

جواب : چنانچه در شأن آنهاست كه اين مقدار طلا داشته باشند و زايد بر متعارف زنهاى امثال او نيست خمس ندارد .

ارتفاع قيمت

سؤال 487 : حكم ارتفاع قيمت سوقيه چيست ؟

جواب : در صورتى كه نظر به تجارت به عين آن ندارد ،ارتفاع قيمت سوقيه در وقت فروش از منافع سال فروش حساب مى شود .

سؤال 488 : اگر جنسى را با پول پاك شده بخرد ، بعد از چند سال قيمت آن جنس زياد شود آيا خمس دارد ؟

جواب : اگر فروخت و منفعت به دست او آمد آن منفعت جزء منافع سال فروش حساب مى شود ، اگر بين سال صرف ننمود آخر سال خمس آن را بدهد .

سؤال 489 : شخصى ماشين خريده است و پس از يك سال با قيمت بيشترى مى فروشد آيا خمس به او تعلق مى گيرد ؟

جواب : چنانچه در همان سال كه فروخته صرف

در مؤونه نموده خمس ندارد .

سؤال 490 : كسى كه خمس گوسفندش را پرداخت كرده و الآن قيمت گوسفندان افزايش يافته ، آيا بايد خمس افزايش قيمت را بپردازد ؟اگر گوسفندان را بفروشد چطور ؟اگر گوسفندان را بناچار براى تهيه خانه بفروشد آيا خمس مازاد قيمت گوسفندان بر او واجب است ؟

جواب : چنانچه گوسفند را براى تجارت نخريده بوده ارتفاع قيمت خمس ندارد ،مگر اين كه بفروشد كه وقتى كه فروخت آن ارتفاع قيمت منفعت همان سال فروش حساب مى شود و اگر بين سال صرف نمود مثلاً براى تعمير خانه خمس ندارد .

سؤال 491 : الف ) شخصى كه حساب سال نداشته قبل از 10 سال ماشين يا تراكتور خريده به قيمت 100 هزار تومان و در حال حاضر قيمت آن يك ميليون تومان است ، چه مقدار خمس بدهد ؟

ب ) در همان فرض سابق اگريقين دارد كه به صد هزار تومان خمس تعلق گرفته بوده چه مقدار خمس بدهد ؟

ج ) در دو صورت فوق حكم ارتفاع قيمت سوقيه چيست ؟

جواب : الف ) چنانچه آن تراكتور بتمامه محل حاجت او بوده كه به نصف آن ولو به نحو شركت گذران او نمى شده خمس يكصد تومانى را اگرمخمس نبوده مى دهد و چنانچه محل حاجت او نبوده بايد به قيمت فعلى خمس آن را بدهد .

ب ) خمس يكصد تومان را خارج نمايد و اگر محل حاجت نبوده قيمت فعلى را اداء نمايد .

ج ) در صورتى كه نظر به تجارت به عين ندارد ارتفاع قيمت سوقيه در وقت فروش ازمنافع سال فروش حساب مى شود .

سؤال 492 : شخصى

چند سال قبل تراكتورى با قيمت 100 هزار تومان خريده است و خمس آن را در همان سال پرداخت كرده اگر بعداً آن را يك ميليون تومان بفروشد چه مقدار خمس بايد بدهد ؟

جواب : نهصد هزار تومانى كه منفعت نموده جزء منافع سال فروش حساب مى شود و در آخر سال چنانچه صرف نشده خمس آن را بدهد .

خرج تحصيل

سؤال 493 : آيا به پولى كه پدر و مادر به فرزندانشان جهت هزينه تحصيل مى دهند خمس تعلق مى گيرد ؟

جواب : پولى كه پدر و مادر به فرزندانشان مى دهند اگر آن پول يا مقدارى از آن را تا يكسال خرج نكرده باشند به آن خمس تعلق مى گيرد .

نفقه كودك

سؤال 494 : آيا براى نفقه كودك هم بايد سال قرار داد ؟

جواب : هر چه از نفقه كودك زياد آمد خمس دارد على الاظهر .

سود اموال طفل

سؤال 495 : آيا به ارباح مكاسب طفل ، خمس تعلق مى گيرد ؟ اگر تعلق مى گيرد قبل از بلوغ خمس داده شود يا بعد از بلوغ ؟

جواب : بعيد نيست پرداخت بر ولى طفل واجب باشد و اگر ندهد بر خود طفل است كه بعد از بلوغ تخميس كند .

حقوق بازنشستگى

سؤال 496 : اينجانب كارمند اداره آموزش و پرورش بودم و بازنشسته شده ام ، در دوران اشتغالم به كار دولت هر ماه مبلغى جهت بازنشستگى از حقوق ماهانه ام كسر مى كرده و الآن كه باز نشسته شده ام ماهانه مبلغ شصت هزار تومان به من مى دهند ، آيااين مبلغ كه ماهانه تا زمان حيات به من ميدهند و بعد به خانم من پرداخت مى شود به آن خمس تعلق مى گيرد ؟

جواب : در صورتى كه حقيقتاً از حقوق ماهانه شما كسر مى كردند و همه مبلغى را كه ماهانه به شما مى دهند از همان مبلغ كسر شده است بايد خمس همه آن را بدهيد ، ولى اگر صورتاً كسر مى كردند يعنى حقوق شما همان مقدارى بوده كه به شما مى دادند ولى براى آينده شما چيزى در نظر مى گرفتند ، خمس ماهانه بر شما واجب نيست ، مگر آن كه نزد شما يكسال بماند و همچنين عائله شما .

سؤال 497 : دولت از حقوق كاركنان خود هر ماه مبلغى را كسر مى كند و نزد خود نگه مى دارد و پس از بازنشستگى به آنها مى دهد آيا بايد به مجرد گرفتن اين مبلغ خمس آن را بپردازد يا بايد سال بر آن بگذرد ؟

جواب :

چنانچه ملك او بوده و واقعاً جزئى از حقوق او بوده بايد همان روز تخميس كند و چنانچه هديه باشد داخل در حساب سال او مى شود و اگر تا آخر همان سال خرج نشد خمس بدهد .

شهريه طلاب

سؤال 498 : آيا به شهريه طلاب علوم دينى خمس تعلق مى گيرد ؟

جواب : اگر مجتهد شهريه را به طلاب تمليك كند و از مؤونه سال زياد بماند خمس دارد و اگرتمليك نكند بلكه سهم امام (عليه السلام) را به عنوان اين كه مورد مصرف اوست بدهد بر ملك امام (عليه السلام) باقى است و خمس ندارد و بلكه اگر طلبه باقى بر استحقاق باشد ، تصرف جايز است و گرنه جايز نيست .

سؤال 499 : شهريه اى كه طلاب از مراجع مى گيرند گاهى كمى از آن يا چيزى كه از پول شهريه خريدارى شده بدون استفاده مى ماند بعد از تمام شدن سال آن را به مصرف مى رسانند ، آيا بايد خمس آنها را بدهند ؟

جواب : چنانچه هديه و تمليك به او نموده اند بايد خمس آن را

بدهد .

كتب طلاب

سؤال 500 : طلاب در حال تحصيل در حوزه علميه كتابهاى تاريخى و غيره آنچه لازم است مى خرند و اگر نخرند بعداً نمى توانند بخرند ، اما همه را الآن نمى توانند مطالعه كنند يكسال يا دو سال بدون مطالعه مى ماند آيا خمس دارد ؟ اگر دارد قيمتى كه خريده حساب كنند يا به قيمت روز ؟

جواب : بايد خمس آنچه را كه كار نزده و مطالعه ننموده به قيمت روز

بدهد .

كتابهاى درسى

سؤال 501 : كسانى كه كتابهاى دوره اى دارند احتياجى به خواندن همه آنها نيست بلكه به اندازه احتياج مطالعه و استفاده مى شود آيا به همه آنها خمس تعلق مى گيرد ؟

جواب : چنانچه در بازار تك تك به فروش مى رسد ، به آنچه احتياج ندارد خمس تعلق مى گيرد و اگر دوره اى مى فروشند و تكى نمى فروشند و به بعضى از آنها احتياج مبرم دارد بقيه هم خمس ندارد .

زمين كشاورزى

سؤال 502 : شخصى داراى باغ و آب و املاكى بوده كه درآمد آن بيش از مؤونه سال او بوده است و از راه ديگرى هم تأمين مؤونه مى شده است و خمس آن را نداده است ، پس از گذشت چند سال در آمد باغ پايين آمده و منبع درآمد ديگرى هم ندارد و اكنون در آمد املاك و باغ همان مقدار مؤونه ساليانه و بلكه كمتر مى باشد آيا باغ و آب مزبور واجب الخمس مى باشد ؟

جواب : در فرض سؤال خمس درآمد سالهاى قبل را كه زايد بر مؤونه بوده بايد بدهد و نسبت به آن بدهكار است و اما زمين و آب و املاك اگر به ارث به وى رسيده باشد خمس ندارد و همچنان اگر آن را به قصد تجارت با پولى كه خمس به آن تعلق نگرفته خريده و در آن زمان به درآمد آن براى امرار معاش محتاج بوده كه بازهم خمس ندارد اگر چه بعداً معاش او از راه ديگر تأمين شده ، ولى اگر زمين و آب را با پولى كه خمس به آن تعلق گرفته خريده بوده بايد خمس

آن را بدهد و نيز اگر با پولى كه خمس به آن تعلق نگرفته خريده لكن احتياج به درآمد آن براى تأمين معاش نداشته باشد بازهم بايد خمس آن را بدهد .

حيوانات و اشجار

سؤال 503 : در عروه الوثقى فرموده مسئله 67 لو زادما اشتراه و ادخره للمؤونه مثل الحطب مما يصرف عليه فيها يجب اخراج خمسه عند تمام الحول و اماما كان مبناه على بقاء عينه و الانتفاع به مثل الفرش و الاوانى و الالبسه و العبد و الفرس و الكتب و نحوها فالاقوى عدم الخمس فيها ، بنابراين اگر گاو و گوسفند و نتايج آنها و اشجار مثمر و غير مثمر به ارث يا وصيت به ما برسد ، يا خودمان كار كنيم و اشياء مذكور را براى امرار معاش بخريم و از كود و پشم و شير حيوانات قبل از گذشتن سال استفاده كنيم و از گاو براى شخم زدن زمين و كوبيدن خرمن استفاده كنيم و اشجار غير مثمر را براى سوخت به كار بريم و به اين موارد تا آخر عمر احتياج داريم آيا خمس به اينها تعلق مى گيرد ؟

جواب : متن مسئله 67 عروه الوثقى صحيح ومورد تأييد مى باشد و اما بقيه چيزهايى كه در سؤال مذكور است مانند گاو و گوسفند و اشجار مثمره و غير مثمره كه ممحض و مختص براى امرار معاش ضرورى خود تهيه و نگاه داشته ايد چنانچه به كمتر از اين مذكورات امرار معاش ضرورى و لازم نمى شده و به عسر و حرج واقع مى شديد در اعاشه كمتر از مذكورات خمس به آنها تعلق نمى گيرد ، و اگر به

كمتر از اينها امرار معاش مى شده بدون مضيقه و سختى خمس زايد بر مايحتاج را بايد بدهيد .

سؤال 504 : الف ) مردم بلتستان براى خود درخت مثمر و غير مثمرغرس مى كنند بعد از رسيدن سال شاخه هاى درخت غير مثمر را براى مؤونه خود و عيال قطع مى كنند و اصلش را مى گذارند ، باز هر دو سه سال شاخه ها را قطع مى كنند و خرج مى كنند و اما درخت مثمر هرساله از ميوه آن استفاده مى كنند ، آيا بر اينها خمس تعلق مى گيرد ؟

ب ) اين مردم براى مؤونه خود حيوان نگه مى دارند و كود اين حيوانات براى زراعت استفاده مى شود و از شير و روغن و گوشت براى خوردن و از پشم آنها براى لباس و فرش استفاده مى كنند و هكذا لوازمات خانه را عموماً از حيوانات استفاده مى كنند ، آيا بر اين حيوانات خمس تعلق مى گيرد ؟

جواب : الف ) چنانچه به مقدار اعاشه و مؤونه ساليانه ايشان بيشتر نباشد و در همان سال غرس استفاده از آن مى كنند و همچنين همه ساله از آن استفاده مى كنند در اين صورت خمس به آن تعلق نمى گيرد و از قبيل سرمايه ضرورى مى باشد و اگر از منافع آن چيزى اضافه آمد سر سال خمس آن را مى دهند و اگر در سال اول از آن استفاده نمى كنند سرسال اول خمس آن را از عين يا از قيمت مى دهند و سالهاى بعد كه از آن استفاده مى كنند نمو آن خمس ندارد وهمچنين است اشجار مثمره

و چنانچه زيادتر از مقدار اعاشه باشد خمس زيادتى را از عين يا از قيمت بدهند .

ب )مثل جواب اول است .

سؤال 505 : كشاورزانى كه درختان مثمر و غير مثمر دارند ، درختان غير مثمر را براى خوراك گاو و گوسفند و ساختن منزل و گرم كردن خانه و پختن غذا به كار مى برند واين درختان 5 سال بعد از كاشتن قابل استفاده مى شوند و قبل از كاشتن نهالها خمس آنها پرداخت شده است آيا به اين درختان خمس تعلق مى گيرد ؟

جواب : در اشجار غير مثمره در اين پنج سالى كه استفاده نكرده خمس نمو آنها را بايد بدهد و بعداً هرچه در هر سال قطع نموده و مورد استفاده شده خمس ندارد و آنچه بعداً سال بر آن گذشت خمس آن زياديها كه بين سال حاصل شده بايد بدهد .

سؤال 506 : نگهدارى گاو و گوسفند براى رفع احتياجات روزمره زندگى مردم كشاورز مثل شير و پشم و كره و . . . مشمول پرداخت خمس مى شود ؟

جواب : چنانچه احتياج به جميع اينها دارد خمس به جميع آنها تعلق نمى گيرد و اگر زايد بر ضرورى معاش باشد آن زيادى را بايد خمس بدهد ، ولى اگر آنها را به پولى خريده كه خمس آن را نداده بايد خمس آن پول را بدهد .

سؤال 507 : شخصى كه بيست رأس گوسفند براى گذران زندگى خود نه براى تجارت خريده است آيا جزء مؤونه حساب مى شود يا بايد خمس آنها را بدهد ؟

جواب : چنانچه احتياج به تمام 20 رأس دارد جزء مؤونه است و خمس بدهكار

نيست .

سؤال 508 : چوپانى كه براى خود گوسفندانى خريده و دام دارى مى كند آيا به اين گوسفندان خمس تعلق مى گيرد ؟

جواب : چنانچه به عمل چوپانى اعاشه او نمى شده و همچنين به مقدار كمتر از خريد اين گوسفندها نيز اعاشه نمى شده خمس ندارد ، در صورتى كه پول خريد آنها درهمان سال تهيه شده باشد .

سؤال 509 : شخصى گاو شيردهى دارد و پولى را كه از فروش شير آن به دست مى آورد صرف مخارج خود مى كند آيا اصل گاو خمس دارد ؟ اگر نصف پول را پس انداز كند چه حكمى دارد ؟

جواب : اگر گاو را از منافع بين سال خريده و احتياج به تمام منافع آن دارد خمس بر او تعلق نمى گيرد و اگر احتياج به نصف منافع دارد به نصف آن خمس تعلق مى گيرد و نصف منافع را كه پس انداز نموده سر سال خمس مى دهد و چنانچه گاو را به پولى كه خمس به آن تعلق گرفته و ادا ننموده خريده بايد خمس آن پول را بدهد .

هديه

سؤال 510 : آيا به هبه خمس تعلق مى گيرد ؟

جواب : چنانچه مال موهوب در همان سال صرف در مؤونه نشود تا سال بر آن بگذرد بايد خمس آن را بدهد .

سؤال 511 : شخصى قطعه زمينى به مبلغ ششصد هزار تومان خريد و پس از دو سال آن را به مبلغ دو ميليون و سيصد هزار تومان فروخت و اين پول را مصرف نمود و مبلغ يك ميليون تومان آن الآن در بانك است و مى گويد كه اين مبلغ

را بخشيده ام به سه دختر خود و فعلاً اين پول در اختيار پدر است آيا اين پول كه به سه دختر بخشيده خمس دارد ؟ و نيز مبلغ مذكور آيا ملك اين سه دختر مى شود يا احتياج به قبض و اقباض دارد ؟ به چه وجه به ملك اين سه دختر در مى آيد ؟

جواب : چنانچه مبلغ مزبور را تمليك آنها نموده به نحوى كه به قبض آنها يا ولى و يا وكيل آنها داده و از آن وقت يك سال بگذرد بايد خمس آن را دختران بدهند و الاّ خود پدر بايد خمس آن را بدهد .

سؤال 512 : آيا به هديه خمس تعلق مى گيرد ؟ حكم چيزى كه با مال مخمس خريدارى شده است چيست ؟

جواب: هديه اگر يك سال بدون مصرف بماند خمس دارد و اما چيزى كه به مال مخمس خريده درسالهاى آينده خمس ندارد ، ولى در منافع آن خمس واجب مى شود .

سؤال 513 : آيا هبه و جهيزيه خمس دارد ؟

جواب : هديه اى كه در همان سال به دست آمده و همان سال مصرف شود خمس ندارد و الاّ خمس آن را بايد بدهد و اما جهيزيه اى كه درسال ازدواج آماده مى شود چه پول باشد يا اثاث خمس ندارد ،اما جهيزيه اى كه درسالهاى قبل تهيه شده چنانچه تهيه ننمودن آن خلاف شؤون و موجب شكست آنها باشد تهيه آن نيز خمس ندارد .

جهيزيه

سؤال 514 : جهيزيه دختر را از سن كم مثلاً از 8 سالگى يا سن پايين تر تهيه مى كنند آيا اين جهيزيه خمس دارد ؟ اگر

كس ديگرى مثلاً عمو براى دختر برادرش كه سرپرست آن دختر است جهيزيه تهيه مى كند چه حكمى دارد ؟

جواب : در صورتى كه نداشتن جهيزيه براى دختر موجب سرشكستگى و عيب باشد جهيزيه خمس ندارد و فرقى بين پدر و عمو كه سرپرست خانواده است نيست .

سؤال 515 : پدرى براى دخترش جهيزيه تهيه مى كند و در اين ميان تاريخ خمس فرا مى رسد آيا بر اين جهيزيه خمس تعلق مى گيرد ؟

جواب : اگر انسان در شهرى باشد كه معمولا هر سال مقدارى از جهيزيه دختر را تهيه مى كنند چنانچه در بين سال از منافع آن سال جهيزيه بخرد خمس آن را نبايد بدهد لكن احتياط ترك نشود اما اگر از منافع آن سال در سال بعد جهيزيه تهيه نمايد بايد خمس آن را بدهد .

سؤال 516 : اگر شخصى جهيزيه را از منافع سال در بين سال بخرد خمس دارد يا خير ؟ اگر در سال بعد خريدارى كند چون بين سال نيست خمس دارد يا خير ؟

جواب : پولى كه از سال قبل مانده و در سال بعد جنس خريده بايد خمس آن را بدهد هر چند كه جهت جهيزيه به آن احتياج داشته باشد .

* تهيه جهيزيه توسط دختر :

سؤال 517 : دخترى حقوق بگير دولت است از حقوقى كه دريافت مى كند براى خريد جهيزيه اش پس انداز مى كند و بر اين پول سال مى گذرد ، اين پول مشمول خمس مى شود يا خير ؟

جواب : بلى مشمول خمس مى شود .

* بخشيدن وسايل به دختر :

سؤال 518 : اگر وسائل منزل به عنوان جهيزيه

براى دخترم بخرم و به او ببخشم اشكالى دارد يا ندارد ؟

جواب : اگر از منافع و استفاده هاى داخل سال خمسى شما باشد اشكالى ندارد .

* طلا به جاى جهيزيه :

سؤال 519 : با توجه به اين كه ما در يك آپارتمان زندگى مى كنيم و جايى براى نگهدارى اسباب و اثاثيه كه به عنوان جهيزيه دختر تدارك مى كنيم نداريم لذا بجاى اسباب و اثاثيه براى دختر طلا مى خريم كه نگهدارى آن سهل تر است تا در هنگام ازدواج طلاجات مربوطه را تبديل به پول و يا اسباب و اثاثيه مورد لزوم ازدواج دختر كنيم . بفرماييد آيا اين طلاجات از وجوهات معاف هستند يا بايد وجوهات را پرداخت كرد ؟

جواب : در مفروض سؤال بايد خمسش را بدهيد مگر آن كه بعد از خريدن طلا در وسط سال آن را دختر بپوشد و طلا به اندازه شأن دختر باشد كه در اين صورت خمس ندارد .

* جهيزيه در خانه شوهر :

سؤال 520 : جهيزيه كه به دختر مى دهند موقعى كه آن را به منزل شوهر برد آيا بايد خمس آن را بدهد ؟

جواب : چيزهايى كه دختر تحت عنوان جهيزيه به خانه شوهر مى برد هر كدام از آنها را كه در طول يكسال ولو يكبار محل حاجت شود و مصرف نمايد خمس ندارد .

ثبت نام حج

سؤال 521 : شخصى كه سر سال شرعى دارد در وسط سال مبلغى را براى ثبت نام حج واجب پرداخت نموده كه چند سال بعد بر طبق نوبت به حج مشرف شود .

1 _ آيا به اين مبلغ خمس تعلق مى گيرد ؟

2 _ چه

موقعى خمس را بايد پرداخت كند آيا حق دارد پرداخت خمس را تأخير بيندازد ؟

3 _ اگر حج مستحب باشد چه صورت دارد ؟

جواب : 1 _ در مفروض سؤال چون پرداخت مبلغ مزبور براى تعيين نوبت حج است و صرف در حج نشده است ، لذا بايد خمس آن را بدهد حسب المظنون .

2 _ در صورتى كه آن مبلغ را از ارباح همين سال است ، مى تواند براى آن سال مخصوص معين كند و سر سال خمس آن را بايد بدهد و جايز نيست تأخير بيندازد .

3 _ فرقى بين حج واجب و مستحب نيست ،پس خمس تعلق مى گيرد مگر آن كه در همان سال تحصيل ربح به حج مشرف شود .

سؤال 522 : شخصى در وسط سال مالى شرعى خود ، از فروش محصول جهت تشرف به حج ثبت نام مى نمايد و اكنون وقت تشرف وى رسيده آيا خمس مبلغ پرداخت شده را لازم است بپردازد يا خمس ارزش فعلى را يا اصلاً پرداخت خمس آن لازم نيست ؟ و در هر صورت آيا در صورت استطاعت قبلى و تعلق حج در سالهاى قبل آيا حكم مسئله فرق مى كند ؟

جواب : در مفروض سؤال احوط بلكه اقوى آن است كه خمس وجه اول را بدهد و زيادتى قيمت آن در صورتى كه باآن حج برود خمس ندارد وفرقى نيست بين اين كه از سابق مستقر بوده يا نه .

سؤال 523 : اگر كسب درآمد از زمين را براى حج واجب ثبت نام كند چه صورتى دارد ؟ آيا سهمين دارد ؟

جواب : در صورتى كه همان سال به

حج مشرف شود خمس ندارد ، ولى اگر براى سالهاى بعد نام نويسى كند بايد خمس آن را سرسال حصول آن درآمد بدهد حسب المظنون .

سؤال 524 : خانمى مستطيع است و قصد دارد زينت آلات خود را بفروشد و به حج برود آيا بعداز فروش زيور آلات خود مبلغ به دست آمده مشمول خمس مى شود ؟

جواب : چنانچه بعد از فروش در همان سال به حج برود مشمول خمس نمى شود .

قرض

پولى كه قرض داده مى شود

سؤال 525 : شخصى از شخص ديگر پولى طلب دارد و آن پول را بعد از يك سال مى دهد آيا بايد خمس آن را بدهد ؟

جواب : بايد خمس بدهد .

سؤال 526 : شخصى مبلغى را به ديگرى قرض داده بعد از يك سال بدهكار آن مبلغ را برگردانده است آيا به اين پول خمس تعلق مى گيرد يا بايد از همان وقت تا يك سال صبر كند تا سر سال خمس برسد ؟

جواب : خمس آن فوراً پرداخت شود .

پولى كه قرض گرفته مى شود

سؤال 527 : آيا به پولى كه دانشگاهها به دانشجويان به عنوان قرض مى دهند كه بعد به تدريج پس گرفته مى شود خمس تعلق مى گيرد ؟

جواب : به پول قرض خمس تعلق نمى گيرد .

احتساب قرض از مؤونه

سؤال 528 : خمس را بعد از اخراج قرض بايد ادا كرد يا قبل از آن ؟

جواب : قرض اگر از سالهاى گذشته است نه سال ربح بايد قبل از اداء دين خمس را اخراج نمايد يا در بين سال قبل از رسيدن سر سال اداء نمايد .

* اداء قرض :

سؤال 529 : منافعى را كه انسان از راه كسب به دست مى آورد و در بين سال جهت مصرف خود و اثاث منزل و خريد زمين و ساختن خانه و قسط پولى كه از بانك جهت خريد مصالح خانه گرفته و . . . خرج كند آيا به آنها خمس تعلق مى گيرد ؟

جواب : آنچه را كه تا زمان نشستن در خانه ادا نكرده يا در همان سال آخر كه نشسته ادا كرده خمس ندارد و آنچه كه سالهاى سابق ادا كرده تخميس نمايد على الاقوى .

* چيزى كه به قرض خريده :

سؤال 530 : شخصى پولى را قرض كرده و براى مصارف ازدواج و خريدن لوازم منزل به كار برده است ، الآن كه قرض خود را تماماً ادا كرده آيا خمس بر گردن او تعلق مى گيرد ؟

جواب : در مفروض سؤال در پول ازدواج و لوازم منزل كه قرض كرده بوده خمس واجب نمى باشد .

* فرا رسيدن سر سال قبل از اداء دين :

سؤال 531 : اگر شخصى مديون ، مبلغ دين

را به دوست خود بدهد تا به طلبكار برساند و او فراموش كند و نرساند و سر سال خمس برسد ، آيا بر مديون خمس واجب است ؟

جواب : اگر دين براى مؤونه سال ربح است خمس ندارد و گرنه خمس واجب است .

فرا رسيدن سر سال قبل از وصول طلبكارى

سؤال 532 : شخصى منافع امسالش به صورت قرض نزد مردم است و بعد از گذشت يكسال به او مى رسد آيا هنگام رسيدن آن مال بدستش مبدء سنه خمسى آن مال حساب مى شود ؟يا هنگام تملك آن ؟ ولو غير قابل وصول باشد ؟

جواب : هنگام تملك آن كه زمان حصول فايده است ، و چنانچه بعد از گذشتن سال وصول شد فوراً خمس آن را بدهد .

* تأخير در گرفتن پولى كه طلب دارد :

سؤال 533 : زيد از عمرو طلب دارد چون برايش كار كرده است اگر طلب او را بعد از يكسال بدهد آيا بايد خمس بدهد ؟

جواب : بايد خمس بدهد .

گرفتن وام و سرمايه گذارى

سؤال 534 : اگر پولى را از بانك قرض كند و در بانك ديگر بگذارد تا بعد از يكسال يا بيشتر خانه اى خريدارى كند يا به كسى بدهد تا با آن كار كند و در آمدش را تقسيم كند آيا به اصل پول و به سود بانك و درآمد ، خمس تعلق مى گيرد ؟

جواب : اصل پولى را كه قرض كرده به نحو حلال مادامى كه اداء نكرده خمس به آن تعلق نمى گيرد و اگر سود حلالى تحصيل نموده و قبل از يكسال صرف نمود ايضاً خمس ندارد .

پرداخت اقساط

سؤال 535 : شخصى كه از صندوق قرض الحسنه وام گرفته و به شخص ديگرى مى دهد و زمان پرداخت قسط از سال مى گذرد ،چه مقدار خمس به آن تعلق مى گيرد ؟

جواب : آن مقدارى كه قسطش را ادا نموده و آن مقدار صرف در مؤونه همان سال نشده و همچنين سود آن مقدار بايد خمسش را بدهد .

سؤال 536 : شخصى 50 هزار تومان وام گرفته و قصد دارد آن را مصرف نكند و هر ماه هزار تومان از اين وام را به صورت قسط ادا مى كند آيا اصل 50 هزار تومان خمس دارد ؟ در صورتى كه اصل 50 هزار تومان خمس نداشته باشد بعد از گذشتن يكسال از اولين قسط چه مقدار خمس به گردن او مى آيد ؟

جواب : در بين سال هر چه ادا نمود منفعت سال حساب مى شود و تخميس نمايد و آنچه ادا نشده جزء منافع سال حساب نمى شود .

سؤال 537 : اگر شخصى براى ازدواج پسر يا دختر خود وام

بگيرد و قسط آن را بپردازد آيا پرداخت اقساط وام از مؤونه سال حساب مى شود يا بايد خمس آن را بدهد ؟

جواب : ديونى را كه جهت مصارف لازمه تهيه نموده و در سالهاى بعد اداء مى نمايد اگر در بين سال ادا نمايد جزء مؤونه سال ادا محسوب مى شود و خمس ندارد .

پيش پرداخت خريد تراكتور

سؤال 538 : بنده تقاضاى خريد يك دستگاه تراكتور از طريق دولت نموده ام و مدت دو سال است كه پانصد هزار تومان بابت پيش قسط به بانك واريز نموده ام ولى هنوز تراكتور را به بنده تحويل نداده اند ، بفرماييد آيا مبلغ پانصد هزار تومان مذكور كه در بانك مى باشد خمس دارد ؟

جواب : مبلغ مذكور خمس دارد مگر اين كه كل مبلغ فعلاً قرض باشد و چنانچه كل مبلغ را قرض كرده ولى تدريجاً بعضى از آن را اداء كرده است ، فقط همان مبلغ اداء شده را تخميس مى كند .

رهن

سؤال 539 : مبلغى به عنوان رهن پرداخت مى شود كه مورد نياز هم مى باشد مثلاً خانه اى رهن كرده آيا با گذشت سال خمس تعلق مى گيرد ؟

جواب : در صورتى كه منزل غير رهن برايش ميسور نباشد و منحصر به آن باشد خمس ندارد .

سؤال 540 : مبلغى پول براى رهن منزل دارم و الآن هم دست صاحب خانه است آيا اين پول اگر سال بر آن گذشت خمس دارد ؟ و من غير اين پول سرمايه ديگرى ندارم .

جواب : اگر قبل از رهن كردن سال بر آن بگذرد ، خمس به آن تعلق

مى گيرد و اگر دربين سال رهن كرديد لازم نيست قبل از استرداد ، خمس

آن را بدهيد و بعد از استرداد اگر احتياج به آن نداريد احوط دادن خمس

است .

سؤال 541 : اينجانب داراى سال شرعى بودم بعد از رسيدن اول سال مبلغ 700 هزار تومان صاحب پول شدم ولى دست صاحب كار است ، و نيز مبلغ پانصد هزار تومان غير

از پول فوق رهن خانه دارم ، مدت سه ماه به سال شرعى مانده آيا به آن خمس تعلق مى گيرد ؟

جواب : در مفروض سؤال هفتصد هزار تومانى كه ملك شما بوده و نزد صاحب كار بوده بعد از رسيدن سال هر وقت كه توانستيد آن را بگيريد خمس آن را فوراً بدهيد و پولى كه در بين سال رهن خانه داده چنانچه ناچار بوديد به رهن دادن ، خمس ندارد .

مضاربه

سؤال 542 : آيا بر پول مضاربه اى خمس تعلق مى گيرد ؟

جواب : اگر به پول خمس تعلق گرفته اولاً بايد خمس را اخراج نمايد و بعداً مضاربه نمايد و اگر از منفعت بين سال تهيه مضاربه نمود جزء سرمايه مى شود كه اگر زايد از مقدار ضرورى معاش باشد ، خمس آن را بايد بدهد و چنانچه از مضاربه صحيحه منفعتى به دست آمد و در بين سال صرف نشد خمس آن را بايد بدهد .

سؤال 543 : شخصى كه در شركتى مشغول بكار بود خود را بازخريد نمود و پولى به عنوان حق سنوات خدمت دريافت كرد اگر اين پول را به مدت 5 سال يا كمتر يا بيشتر در بانك سرمايه گذارى كند و هر ماهه مبلغى دريافت كند حكم آن چيست ؟

جواب : بر پول مذكور بعد از يكسال از تاريخ دريافت خمس تعلق مى گيرد ، مگر اين كه سرمايه ضرورى زندگى او باشد كه بايد دستگردان نمايد و اما اصل اين سپرده گذاشتن در بانك بايد به نحو مضاربه شرعيه با ملاحظه شرايط شرعى آن باشد ، يا طرق شرعيه ديگر كه مستلزم ربا نباشد

.

خريد و ساخت تدريجى خانه

سؤال 544 : كسى كه به تدريج خانه اى مى سازد يعنى يك سال آهن مى خرد و يك سال آجر مى خرد و يك سال سيمان و . . . آيا به اين خانه خمس تعلق مى گيرد ؟

جواب : چنانچه سال گذشت و از خانه استفاده نشد و خانه محل حاجت او بود و راه ديگرى براى ساختن آن نداشت مگر تدريجاً ، با حاكم شرع دستگردان و مصالحه نمايد .

سؤال 545 : شخصى حقوق بگير دولت است و داراى منزل كوچكى است ، ماهيانه مبلغى را به مدت5 سال به پيمانكار ساختمان مى دهد كه بعد از اين مدت خانه را آماده تحويل بگيرد آيا به اين مبلغى كه ماهيانه طى اين مدت مى پردازد خمس تعلق مى گيرد ؟

جواب : در صورتى كه به منزل جديد احتياج مبرم دارد و براى تهيه آن راه ديگرى جز اين طريق ندارد با حاكم شرع دستگردان و مصالحه كند .

سؤال 546 : خانه هاى دولتى كه به اقساط به مردم فروخته مى شود ملك شخصى حساب نمى شود تا اين كه تمام مبلغ پرداخته شود ، اگر شخصى يك سال در اين خانه ساكن شود و با توجه به اين مسئله كه ملك او حساب نمى شود آيا به اين خانه خمس تعلق مى گيرد ؟

جواب : چنانچه خانه مال او نيست خمس ندارد ، ولى در اين صورت مالى كه نزد دولت موجود است ، يعنى اقساط پرداخت شده ملك او است ، بنابراين آخر سال خمس آن را بدهد ولى اگر به آن منزل احتياج مبرم دارد و نمى تواند به

غير اين طريق صاحب خانه شود نسبت به خمس مبلغ اقساط پرداخت شده با حاكم شرع دستگردان و مصالحه كند .

مالى كه به انسان به ارث مى رسد

سؤال 547 : اگر ارثى به وارث برسد و وارث نمى داند كه متوفى اهل خمس بوده يانه آيا بايد مال ارثى را تخميس كند ؟

جواب : چنانچه ورثه بدانند خمس به اموال مرحوم تعلق گرفته بوده ولى نمى دانند كه اداء نموده يا خير ، بايستى ورثه تخميس كنند . ولى اگر اصل تعلق خمس را يقين ندارند ، تخميس واجب نيست .

سؤال 548 : شخصى در زمان پدرش در تمام داد وستدها و تمام معاملات همكار پدر بوده بعداز فوت پدر درباره يك چيز شك مى كند كه خمس آن را داده يا نه ، آيا بايد خمس آنرا بدهد ؟ بالفرض اگر در زمان پدرش خمس آن داده شده باشد پرداخت دوباره آن موجب ضرر ساير ورثه مى شود ، حال اين شخص چگونه عمل كند ؟

جواب : چنانچه يقين دارد كه بر آن خمس تعلق گرفته و نمى داند كه اداء نموده يا نه بايد خمس آن را بدهد و بهتر آن است كه رضايت بقيه ورثه را تحصيل نمايد .

* منافع زمين ارثى :

سؤال 549 : زنى كه به خرج شوهرش زندگى مى كند و زمينى به عنوان ارث به او مى رسد و درآمدى را از آن زمين كسب مى كند ، آيا خمس بر گردن او تعلق مى گيرد ؟

جواب : اگر درآمد زمين را در بين سال صرف كند در مخارج خود اگر چه مستحب باشد ، خمس به آن

تعلق نمى گيرد ، ولى خمس زايد بر آن را بايد بدهد و همچنان اگر صرف در مخارج نكند .

خريد كفن

سؤال 550 : آيا اگر شخص كاسب در بين سال خمسى كفن بخرد و بعد از چند روز فوت كند اين كفن هم بايد مخمس شود ، يا جزء مؤونه است ؟

جواب : در فرض مسئله كفن از مؤونه محسوب مى شود و خمس به آن تعلق نمى گيرد .

ديه

سؤال 551 : آيا ديه اى كه انسان مى دهد يا مى گيرد خمس دارد ؟

جواب : مالى را كه از ديه مى گيرد خمس ندارد و مالى را كه به عنوان ديه مى دهد از مؤونه حساب مى شود .

منافعى كه صرف در نهر عمومى مى شود

سؤال 552 : يك جوى آب عمومى داريم و زمين غير آبادى كه كنار اين جوى واقع است آن را حيازت نموديم و نهال كاشتيم و بين اين نهالها خار سوختى خودرو نيز روييده است در وقت حيازت تصميم گرفته بوديم منفعتى كه از اين خار و اشجار حاصل مى شود در تعمير همين جوى آب صرف كنيم ، سؤال اين است كه به اين منفعت خمس تعلق مى گيرد يا نه ؟

جواب : چنانچه اين نهالها رابراى خود احياء نموده ايد و اين نهالها را كاشته ايد كه ملك خودتان بشود و از ملك خودتان تعمير در آن نهر فرماييد ، چنانچه سال بر آن گذشت و صرف در تعمير آن ننموديد خمس آن را بدهيد .

صندوق صدقات در منزل

سؤال 553 : شخصى در خانه صندوق صدقات دارد آيا اگر سال بر آن بگذرد خمس دارد ؟

جواب : واجب است تخميس شود .

پرداخت خمس

وجوب خمس

سؤال 554 : خمس از ضروريات دين است يا از ضروريات مذهب ؟ منكر آن چه حكمى دارد ؟

جواب : اصل وجوب خمس از ضروريات دين است به صريح قرآن و اتفاق جميع مذاهب و منكر آن ، منكر ضروريات دين است .

فرزندى كه پدرش خمس نمى دهد

سؤال 555 : شخصى كه پدرش خمس نمى دهد نسبت به مقدار خوراكى كه از مال پدر مى خورد ، چه بايد بكند ؟

جواب : از حاكم شرع وكالت در خمس خوراك خود بگيرد و بخورد و قيمت آن را به حاكم شرع بپردازد .

غذا خوردن در خانه كسى كه خمس نمى دهد

سؤال 556 : اگر يقين داشته باشم كه منزل فلان شخص ، غذايى كه مى خواهم بخورم خمسش داده نشده يا به اين امر مشكوك باشم آيا مى توانم از آن غذا بخورم و خمس آنرا بعداً پرداخت كنم ؟

جواب : در صورتى كه بدانيد خمس به عين آن غذايى كه به شما مى دهد تعلق گرفته ، از خوردن آن اجتناب كنيد ، يا اين كه از حاكم شرع وسيد فقير وكالت بگيريد و اما در صورت مشكوك بودن مى توانيد بخوريد ، در صورتى كه بدانيد صاحب غذا خمس نمى دهد ، البته اگر مى توانيد صاحب منزل را موعظه كنيد و او را به دادن خمس و انجام تكاليف الهى تشويق كنيد بسيار خوب است .

سؤال 557 : اگر انسان يقين داشته باشد كه شخصى خمس نمى دهد آيا مى تواند به خانه او به مهمانى برود و از مال او بخورد ؟ اگر پدر انسان باشد چطور ؟

جواب : بلى مى تواند در خانه او چيزى

بخورد مگر آن كه يقين داشته باشد كه آن غذا را باپول حرام يا خمس داده نشده خريده ، به اين معنى كه ثمن را عين مال حرام ياخمس نداده قرار دهد نه آن كه در ذمه باشد و ازمال حرام ادا كند كه دراين صورت حلال است .

معاملات كسى كه حساب سال ندارد

سؤال 558 : شخصى كه حساب سال ندارد معامله اى كه مى كند مثلاً خريد و فروش لباس و غيره آيا معامله او صحيح است ؟

جواب : اگر فرش و لباس را به نحو كلى خريده و بعد از بيع پول را اداءنموده و لو بدون فاصله بيع صحيح است و تصرف در آن جايز است ،فقط ذمه او مشغول به خمس است و اگر به عين خريده باشد و به آن عين هنوز خمس تعلق نگرفته ،مثلاً منفعت جديدى است بين سال واقعى و آن را در مؤونه صرف نموده ، تصرف در آن جايز است و اگر به عين پولى كه خمس تعلق گرفته بخرد معامله نسبت به آن باطل و تصرفات در آن عين ، جايز نيست .

مخلوط شدن مخمس و غير مخمس

سؤال 559 : شخصى خمس اموالش را پرداخته و در بانك گذاشته و ماهيانه مبلغى را به همان حساب واريز كرده و از همان حساب پول برداشت كرده بدون اين كه نيت كند از غيرمخمس بر مى دارد سر سال مى بيند پولى كه در حساب دارد به همان مقدار مخمس است آيا بايد خمس آن را بدهد ؟

جواب : چون مخمس وغير مخمس مخلوط شده ،آنچه صرف كرده ، از همه صرف شده و آنچه

مانده ، از هر دو مانده ، پس بايد بعضى تخميس شود و بعضى خمس ندارد و بايد نسبت را ملاحظه كند و نيت اثرى ندارد .

كسى كه حساب سال نداشته

سؤال 560 : شخصى كه از اول تكليف خمس نداده و از منافع كسب چيزهايى كه احتياج داشته مانند : خانه ، ماشين ، تلفن ، و . . . خريده آيا خمس به آنها تعلق مى گيرد ؟

جواب : درصورت احتياج چنانچه نمى داند كه واقعاً در بين سال ربح خريده شده يا بعد ازآن ، با حاكم شرع و يا وكيل او دستگردان نمايد و بعداً به ربع يا خمس مبلغ ، مصالحه نمايد .

سؤال 561 : بسيارى از افراد ميل دارند حساب سال داشته باشند ولى به جهت اين كه بدهكارى آنان سنگين است به طور كلى شانه خالى مى كنند در اين مورد نظر مبارك شما چيست ؟ آيا بايد فقط خمس خورد و خوراك خود را حساب كنند ؟

جواب : چون كه نظر مرحوم آيه الله والد قدس سره و نظر ما اين است كه سرمايه اى كه به مقدارضرورت مى باشد و اگر از آن مقدار كمتر باشد در ضيق معاش واقع مى شود ( مانند منزل مسكونى ) خمس آن را نمى گيريم و چنانچه سال نداشته خمس اين سرمايه و خمس منزل و اثاث و جميع اشيايى كه درسال تهيه شده ، خمس داشته و خمس آن را اخذ مى نماييم و به صاحبش قرض مى دهيم و بعداً قرض را مصالحه به خمس مبلغ مى نماييم كه خمس الخمس از او گرفته شود ،اما اشياء غير

لازمه و سرمايه زايد بر محل حاجت ، خمس آن را بايد گرفت و چنانچه نمى تواند دفعةً ادا نمايد دستگردان شود و تدريجاً ادا نمايد .

سؤال 562 : شخصى كه از زمان بلوغ تا كنون حساب سال نداشته مى خواهد از اين به بعد خمس بدهد و نمى داند چه مقدار خمس از سابق به گردن اوست ، وظيفه او چيست ؟

جواب : تمام اموال و موجودى خود را سياهه مى كند و به نزد حاكم شرع مى رود و حاكم شرع آن را دست گردان مى نمايد و خمس آنچه را كه محل احتياج اوست ، دستگردان و مصالحه مى نمايد و خمس آنچه را كه زايد از محل حاجت است مى گيرد .

سؤال 563 : شخصى ده هكتار زمين و صد رأس گوسفند و يك گاو و گوساله و خانه و مقدارى پول دارد وتمام اينها غير مخمس مى باشد و از اول عمرش خمس نداده از طرفى يك ميليون تومان بدهكار است و اين شخص حاضر به خمس دادن نيست ، حكم او چيست ؟

جواب : اگر آن يك ميليونى كه قرض كرده موجود است ، چون در قبال قرض است خمس ندارد و اگر با آن وجه ، گوسفند خريده شده از گوسفندها به مقدار آن كسر مى شود و اگر با آن وجه زمين خريده مقدار زمينى كه با پول قرض خريده شده و قرض ادا نشده خمس ندارد و چنانچه اصلاً حاضر نيست به تخميس ، پس اين شخص مستحق عذاب است .

پرداخت خمس پولى كه كنار گذاشته شده

سؤال 564 : اگر پولى كه را كه مخمس نبوده

كنار بگذاريم و سال بر آن بگذرد و استفاده نكنيم ، حالا خمس اين پول را كه سال بر آن گذشته بدهيم و پول را دوباره كنار بگذاريم و استفاده نكنيم آيا دوباره خمس اين پول را بايد بدهيم حتى اين كه بر اين پول سال بگذرد ؟

جواب : همان خمس بار اول كفايت مى كند البته در صورتى كه عين آن مال مخمس باقى مانده باشد و اگر خمس آن مال را از پول ديگرى داده باشد خمس خمس را بايد بدهد ، مثلاً صد تومان داشته و بعد از گذشتن سال بيست تومان از اموال ديگرش به عنوان خمس آن صد تومان داد و همان صد تومان يكسال ديگر باقى مانده بايد خمس بيست تومان را بدهد .

سؤال 565 : شخصى مثلاً صد دينار در بانك دارد و مى خواهد خمس آن را از پول ديگرى كه سال بر آن نگذشته بدهد آيا بايد تنها خمس 100 دينار را بدهد يا اين كه خمس اين مقدار كه سال بر آن نگذشته ( بيست دينار ) را هم بايد بپردازد ؟

جواب : بايد خمس بيست دينار را هم بدهد كه در مجموع 24 دينار بايد بپردازد .

قيمت روز و قيمت خريد

سؤال 566 : خمس چيزى را كه انسان بايد بدهد آيا بايد به قيمت روز باشد يا به قيمت خريد ؟

جواب : چنانچه به پول غير مخمس خريده بايد خمس قيمت خريد جنس را بدهد ، و اگر از منافع همان سال خريده قبل از گذشت سال ،بايد خمس خود جنس يا قيمت روز آن را بپردازد .

حساب كردن ماليات بجاى خمس

سؤال 567 : در شركتى كار

مى كنم سر برج كه حقوق مى گيرم هر ماهه مبلغى از حقوق را به عنوان ماليات كسر مى كنند آيا مى توانم اين پول ( ماليات ) را از خمس خود حساب كنم ؟

جواب : ماليات از بابت خمس يا وجوه شرعى ديگر محسوب نمى شود .

عدم كفايت عشريه از خمس

سؤال 568 : آيا عشريه ريشه اسلامى دارد و كفايت از خمس مى نمايد ؟

جواب : عشريه ريشه اسلامى دارد و در بعضى موارد متعلق زكات هست و همچنين در بعضى موارد خراج كه ولى امر مسلمين براى اشخاصى كه اراضى موات و انفال در اختيار آنان قرار داده يك دهم منافع آن را به عنوان خراج مى گيرد ولى هيچ كدام از موارد مذكوره ربطى به خمس ندارد ، يعنى اين عشريه ها از حساب تعلق خمس كسر نمى شود .

موعد پرداخت خمس

سؤال 569 : آيا مى شود خمس پول يا جنس يا مال ديگر را قبل از آن كه سال بر آن بگذرد داد يا حتماً بايد سال بر آن بگذرد ؟

جواب : مى توانيد خمس را در اثناى سال بدهيد و جواز تأخير تا سر سال به خاطر ارفاق است و اين كه شايد صرف در مؤونه سال شود .

سؤال 570 : نسبت به حقوقى كه دولت به حساب اشخاص واريز مى كند و قبض و اقباضى در كار نيست آيا بايد خمس آن را پرداخت يا بعد از آن كه به دستش آمد خمس واجب مى شود ؟

جواب : اگر يك سال بر آن پول بگذرد و قدرت گرفتن آن را داشته باشد بايد خمس بدهد .

تأخير در پرداخت خمس

سؤال 571 : اگر سر سال خمسى برسد و شخص به علت فراموشى يا عمداً تخميس نكند و بعد از چند روز يا چند ماه يا يك سال متوجه شده و مصمم بر دادن خمس شود ، تخميس به چه صورت محاسبه مى گردد ؟

جواب : آنچه از سال قبل اضافه شده تخميس مى نمايد و آنچه بعداً اضافه شده سر سال بعد تخميس مى نمايد و اگر مشكوك باشد به حاكم شرع مراجعه مى نمايد .

سؤال 572 : اگر بر جنسى سال بگذرد و انسان خمس آن را ندهد و به تأخير بيندازد مثلاً پارچه اى يا جنس ديگرى كه سال بر آن گذشته و به آن خمس

تعلق گرفته و پرداخت خمس را به تأخير انداخته ، آيا از نظر شرعى اشكال

دارد ؟

جواب : آرى اشكال دارد و تصرف در آن هم جايز نيست و در

مقدار خمس نافذ نيست .

سؤال 573 : آيا وكيل حق دارد به كسى اجازه دهد كه خمس را تا برگشتن از حج تأخير بيندازد به طورى كه آن را در وصيت نامه بنويسد .

جواب : اجازه ندارد در تأخير اداءخمس ،ولى اگر آن شخص همه را الان نمى تواند بدهد بايد خمس را دستگردان كند و از طرف مرجع به او قرض بدهد و تا موقع تمكن پرداخت به او مهلت دهد .

سر سال خمسى

مستقل شدن پسر

سؤال 574 : پسرى به سن بلوغ رسيد و پدر به جاى پسر خمس مى داد مدتى بعد پسر مستقل مى شود و ازدواج مى كند و بدهكار و مقروض مى شود به طورى كه بيشتر درآمد را براى اداى قرض مى پردازد و نمى تواند خمس بدهد آيا در چنين حالتى تعيين روزى به عنوان سرسال لازم است ؟

جواب : سر سال هر شخص ابتداء كسب اوست و كسانى كه كسب مستمر نداشته باشند و گاهى استفاده اى بكنند سر سال همان وقت حصول استفاده مى باشد و هر استفاده اى را تا يك سال حق دارد مصرف كند و اگر بعد از يك سال اضافه ماند خمس بدهد .

منفعت چند روز قبل از سر سال

سؤال 575 : اشخاصى كه سر سال دارند و چند روز قبل از سر سال منفعتى به دست مى آورند آيا لازم است همه اموال را حساب نمايند يا مى توانند براى نفع فعلى سر سال قرار بدهند ؟

جواب : بلى جايز است براى منفعت فعلى سرسال جداگانه قرار دهد .

محصول زراعى

سؤال 576 : شخصى محصول زراعتش را يك ساله به نسيه مى فروشد . وجوب خمس و مبدء سال نسيه هنگام برداشت و تملك آن است يا هنگامى كه پول آن را دريافت مى كند ؟

جواب : هنگام تملك و حصول فايده است .

فوت در بين سال خمس

سؤال 577 : اشخاصى كه سال خمسى دارند و قبل از اين كه سر سال خمس آنها برسد مرحوم مى شوند آيا بايد اموالشان تخميس شود ؟ همچنين كسانى كه سال خمسى ندارند آيا به محض فوت آنها بايد اموالشان تخميس شود ؟ آيا هزينه تجهيز ميت از پول بعد از تخميس پرداخت مى شود يا از پول تخميس نشده و آيا حكم زكات مثل خمس است درا مر فوق ؟

جواب : به محض فوت ، سال منتهى مى شود وبايد تخميس شود ، تجهيز ، جزء مؤونه است و از تركه قبل از تخميس مى باشد و اموال زكوى كه به حد نصاب رسيده ، زكات دارد .

حقوق ماهانه

سؤال 578 : كارمنددولت كه هر ماه حقوق مى گيرد آيا جايز است براى حقوق هرماه ،خمسى قرار بدهد يا اين كه بايد سر سال خمس بدهد ؟

جواب : جايز است براى حقوق هر ماه ، خمسى قرار دهد .

زن كارمندى كه مخارجش را شوهرش مى دهد

سؤال 579 : زن كارمندى كه مخارجش را همسرش مى دهد خمس حقوق را ماهانه بدهد يا آخر سال ؟

جواب : مختار است بين اين كه اول برج بدهد يا كه در آخر سال بدهد كه لعله مصارف مستحبه يا لازمه براى او در بين سال اتفاق بيفتد .

منافعى كه به دست مالك آن نرسيده

سؤال 580 : شخصى كه منافع امسالش به صورت قرض نزد مردم است و بعد از گذشت يك سال به او مى رسد هنگام رسيدن آن مال به دستش مبدأ سال خمسى حساب مى شود يا هنگام تملك آن ؟

جواب : هنگام تملك آن كه زمان حصول فايده است و چنانچه بعد از گذشتن سال وصول شد فوراً خمس آن را بدهد .

پرداخت سهم امام (عليه السلام) بواسطه بانك

سؤال 581 : آيا جايز است سهم امام (عليه السلام) را توسط بانك براى مرجع فرستاد ؟

جواب : فرستادن سهم امام (عليه السلام) براى مرجع ، توسط بانك چه اسلامى و چه غير اسلامى مانعى ندارد .

پرداخت خمس به كسى كه وكيل مرجع نبوده

سؤال 582 : اگر شخصى مالش را به كسى كه مدعى وكالت از طرف مرجع است بدهد و بعد معلوم شود كه از طرف مرجع وكيل نبوده ، آيا واجب است دوباره خمس بدهد ؟

جواب: چنانچه مى داند به اهلش رسانده دوباره واجب نيست وگرنه واجب است.

پرداخت خمس به مرجع تقليد ديگر

سؤال 583 : بنده خمس خود را با مرجع تقليد ديگرى غير از مرجع تقليد خودم محاسبه مى كنم ، آيا كفايت مى كند ؟

جواب : وظيفه شما اين است كه در مسائل خمس هم به همان مرجع مراجعه نماييد در صورتى كه او را اعلم بدانيد و در مسائل خمس يا در تعيين مستحق آن با هم اختلاف داشته باشند .

تبديل پول خمس به پول ديگر

سؤال 584 : شخصى به شخص ديگرى مبلغى را بابت خمس مى دهد كه به دفتر فلان مرجع برساند آيا مى تواند آن اسكناس را به پول ديگرى تبديل كند ؟ درباره رد مظالم و زكات فطره وزكات تسعه و لقطه و مطلق كفارات ودين چطور ؟

جواب : در مورد سهم سادات و مطلق كفارات و مورد قرض چنانچه صاحب وجه راضى باشد مانعى ندارد و در ساير موارد تبديل ننمايد .

خريد ماشين براى فرار از خمس

سؤال 585 : شخصى مبلغى پول دارد و يك ماه قبل از حساب سالش براى فرار از خمس ماشينى را كه احتياجى به آن ندارد مى خرد تا بعداً بفروشد آيا اين كار جايز است ؟

جواب : جايز است و خمس دارد ، بايد خمس ماشين را سر سال بپردازد .

مالى كه قرض داده شده يا نسيه فروخته شده

سؤال 586 : كسى كه براى فرار از خمس مالش را نسيه مى فروشد يا تا سال ديگر قرض مى دهد آيا قبل از وصول آن ، خمس آن مال بر او واجب است ؟

جواب : قبل از وصول خمس تعلق مى گيرد و لكن تأخير تا حين وصول جايز است .

مصرف خمس

سهم سادات و سهم امام(عليه السلام)

سؤال 587 : آيا جايز است سهم سادات را به هر سيد هاشمى داد يا اين كه بايد از حاكم شرع اجازه گرفت ؟

جواب : اما سهم سادات را ما به شما بلكه به همه مؤمنين اجازه مى دهيم كه به سيد هاشمى فقير بدهيد . اما سهم امام بايد به حاكم شرع پرداخت شود .

سؤال 588 : آيا شرط اخذ سهم سادات عدالت است ؟ آيا بين سهم سادات و سهم امام (عليه السلام) در شروط فرقى هست ؟

جواب : شرط اخذ سهم سادات اين است كه بايد سيد فقير اثنا عشرى باشد و عدالت شرط نيست ، بله به كسى كه صرف در حرام مى كند ندهد . اما سهم امام (عليه السلام) بايد به نظر مجتهد جامع الشرائط باشد .

سؤال 589 : آيا سهم سادات ارث پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) است كه به اولادش مى رسد ؟ آيا فقير را

مرجع بايد معين كند يا روحانى محل ؟

جواب : سهم سادات ارث نيست و معناى فقير را شخص مرجع تشخيص مى دهد ، لكن مصداق فقير را خود اشخاص تميز مى دهند .

سيد كيست ؟

سؤال 590 : سهم سادات به چه كسانى تعلق مى گيرد ؟

جواب : جميع اشخاصى كه از طرف پدر ، منتسب به هاشم (عليه السلام) مى باشند مى توانند سهم سادات را بگيرند .

دادن خمس به سيدى كه خانه ندارد

سؤال 591 : سيدى احتياج به منزل دارد و پول مورد نياز براى خريد منزل را ندارد و بدين منظور پول جمع مى كند تا به اندازه خريد خانه اى شود ،آيا با وجود مالك بودن مى توان مقدارى پول به او خمس داد ؟

جواب : وقتى خانه اى خريده و بابت خريد آن بدهكار شده يا وام گرفته و بايد اقساط بدهد يا آن كه از نظر مخارج زندگى در زحمت باشد ،دادن خمس ( سهم سادات ) به او بعد از خريد خانه على الاحوط مانعى ندارد .

همسر سيده

سؤال 592 : آيا جايز است مردى كه سيد نيست به زن سيده خود مبلغى از خمس بدهد ؟

جواب : بر مرد واجب است نفقه زن خود را از خالص اموال بدهد ، بله اگر اتفاقاً زن به چيزى زايد بر نفقه احتياج داشته باشد مثلاً دروس فقه مى خواند و به كتب فقهى نيازمند است ،مرد مى تواند از سهم سادات براى خريد كتاب به او بدهد .

دادن سهم امام (عليه السلام) به غير فقير

سؤال 593 : آيا مى توان به طلبه اى كه وضعيت ماليش خوب است سهم امام (عليه السلام) ، صدقه و اموال خيريه داد خصوصاً در صورتى كه در كيفيت تبليغ اسلام مؤثر باشد ؟

جواب : در مصرف سهم امام (عليه السلام) نظر مجتهد جامع الشرائط شرط است . در مورد سؤال اگر مجتهدى اجازه بدهد ، مانعى ندارد و اما راجع به صدقه اگر واقعاً غنى باشد ، صدقه واجبه را نمى شود داد ولى صدقه مستحبه اشكالى ندارد .

دادن سهم امام به فرزند

سؤال 594 : شخصى فرزندش طلبه است آيا مى تواند از بدهكارى سهم امام (عليه السلام)خودش به فرزندش بدهد ؟

جواب : به اجازه مجتهد جامع الشرائط منوط است .

صرف خمس در ساختمان قرآنى

سؤال 595 : آيا مى توان سهم امام و خمس و زكات را در صورت ضرورت در ساختمان دارالقران ، صرف كرد ؟ فطريه روزه را چطور ؟

جواب : سهم سادات را بايد به سادات فقير داد ،ولى سهم امام (عليه السلام) را چنانچه حاكم شرع اجازه بدهد جايز است و زكات فطره هم جايز است ، اگر چه احتياط مستحب در زكات فطره آن است كه براى فقراء صرف بشود .

مقلد مرجعى كه فوت شده

سؤال 596 : مقلدين مراجع فوت شده رضوان الله عليهم خمس اموالشان را بايد به چه كسى بدهند ؟

جواب : خمس را به مرجع تقليد اعلم در اين عصر يا به مجتهد و مرجعى بدهيد كه در مواردى مصرف مى كند كه مرجع تقليد فوت شده ، مصرف مى نمود .

دادن سهم امام (عليه السلام) به مرجع ديگر

سؤال 597 : سهم امام و يا خمس را انسان در صورتى مى تواند به مرجع ديگر كه از او تقليد مى كند بدهد كه مصرف او با مرجع تقليد خودش يكى باشد ، حال اين موضوع كه مصرف هر دو يكى است را از كجا بفهمد ؟

جواب : در صورتى كه بداند هر دو آقا متفقند كه به مصرف طلاب يا مصرف طلبه فاضل مى رسد ، اينجا مصرف يكى است و مخير است ، ولى اگر مى داند يكى از دو مجتهد نظرش صرف در حسينيه و مسجد است و ديگرى صرف در طلاب است در اين صورت بايد به مرجع خود بدهد .

اح_كام زكات

شرايط وجوب زكات

زراعت در زمين موقوفه

سؤال 598 : اگر زارعين در زمين هاى موقوفه گندم بكارند آيا زكات بر آنها واجب مى شود ؟

جواب : چنانچه زارعين را اجير نمودند از براى كشت از قِبَل موقوفه ، زكات به آن تعلق نمى گيرد ، چون كه مالك شخصى نيست و چنانچه زارعين زمين را اجاره نمودند و از براى خود كشت مى نمايند بعد از اخراج مؤونه هر مقدار كه از براى آنها ماند اگر بحد نصاب بود زكات آن را بايد بدهند .

چيزهايى كه زكات دارد

جو و گندم

خسارت وارد به تراكتور :

سؤال 599 : كشاورزى 10 هكتار زمين دارد كه آن را به پنج قسمت كرده و قصد دارد 2 هكتار آن را جو و گندم بكارد و در 4 قسمت ديگر محصولات ديگر ، در هنگام شخم زدن زمين تراكتور او در قسمت مربوط به جو و گندم ضربه خورده و صدمه مى بيند و به آن خسارت وارد مى شود ، آيا اين خسارت را مى تواند از منافع جو و گندم كسر كند يا بايد آن را به پنج قسمت تقسيم كند ؟

جواب : چنانچه تدريجاً شده و در تمام اين مدت خسارت وارد شده در اين صورت تقسيط بر پنج قسمت مى شود و اگر اتفاقاً مثلاً در زمين جو كه شخم مى كرد به سنگى برخورد كرده و جزيى از آن شكسته و خسارت دفعةً وارد شد اين جزء مصارف همان قسمتى ميشود كه خسارت در وقت شخم آن تحقق گرفته.

خرما

سؤال 600 : اگر محصول خرما به صورت خارك بوده و زرد شده باشد و آن را هديه كند آيا جزء نصاب محسوب است ؟

جواب : وجوب متعلق به زكات خرما حين اصفرار يعنى زرد شدن است لذا آن مقدار كه بعد از زرد شدن صرف شده بايد جزءنصاب حساب شود .

سؤال 601 : اگر شخصى به شخصى خرما هديه كند كه با مقدار خرماى هديه گيرنده به حد نصاب برسد آيا زكات بر او واجب است ؟

جواب : در فرض سؤال چنانچه خرماهاى خودش به حد نصاب نرسد زكات ندارد .

پرداخت زكات

نگه داشتن وجوه شرعيه

سؤال 602 : آيا نگه داشتن وجوه شرعيه در صورتى كه مورد مصرف آن بالفعل موجود باشد جايز است ؟

جواب : وجوه شرعيه را بدون مجوز شرعى نبايد تعطيل نمود .

سؤال 603 : نگهداشتن وجوه شرعيه به اميد اين كه به اشخاصى كه بعداً فقير مى شوند كمك شود چه حكمى دارد ؟

جواب : با وجود فقراى فعلى ابقاء وجوه شرعيه براى سال بعد وجهى ندارد .

مصرف زكات

دادن زكات به فرزند

سؤال 604 : آيا مرد مى تواند زكات فطره يا زكات مال خود را بر اولاد خود كه در مدارس جديد امروزى مشغول تحصيل مى باشند صرف نمايد ؟

جواب : در موارد خوراك و پوشاك و تهيه مسكن ، نمى تواند مصرف نمايد ولى در موارد ديگر اگر واقعاً احتياج ضرورى داشته باشد ظاهراً مانعى ندارد .

سؤال 605 : آيا انسان مى تواند زكات نه گانه و رد مظالم و زكات فطره و كفاره تأخير ماه رمضان را به فرزند فقيرش جهت مخارج ازدواج بدهد ؟

جواب : زكات تسعه و رد مظالم و زكات فطره را مى توانيد جهت دامادى فرزندتان كه فقير است بدهيد و كفاره تأخير بايد عين طعام باشد و پول مجزى نيست .

محصل علم

سؤال 606 : آيا اشتغال به تحصيل علم فقه يا علوم ديگر روز براى استحقاق زكات با يكديگر فرق مى كند ؟

جواب : چنانچه فعلاً قدرت بر كسب ندارد و فقير است زكات مى شود به او داد و در تحصيل علم فقه جايز است از زكات مصرف نمايد ولو قدرت بر كسب داشته باشد ولو از سهم سبيل الله .

صرف زكات براى زيارت

سؤال 607 : آيا مى شود با مال زكات عده اى از طلاب را به زيارت قبر ثامن الحجج على بن موسى الرضا(عليه السلام) ببريم بدون آن كه زكات را تمليك به آنان نماييم؟

جواب : چنانچه فقير باشند زكات را به آنها تمليك نماييد تا خود آنها به زيارت مشرف شوند .

صرف زكات زن در شوهر فقير

سؤال 608 : زنى كه شوهرش او را رها كرده و در اثر فقر ، نفقه بچه هايش را نمى دهد و بچه ها نياز به نفقه دارند و زن واجب الزكات است ، اولاً آيا مى تواند زكات مال خود را صرف نفقه بچه هاى خود كند ؟ ثانياً آيا مى تواند از شوهرش كه فقير است نيابتاً ( به اذن فحوا ) مال زكات خود يا ديگرى را قبول كند و نفقه اولادش را بدهد ؟ثالثاً آيامى تواند نفقه خودش را كه به گردن شوهرش است و شوهر فقير است از مال زكات بردارد به نيابت از شوهر ؟ با اينكه خودش فقير نيست .

جواب : از شوهر خود وكالت بگيرد در گرفتن زكات بعد از آنكه زكات را گرفت نيابتاً از شوهر صرف براى بچه ها و نفقه خود نمايد . جواب 2 و 3 عين همان

مى باشد .

دادن زكات به جاى مهر

سؤال 609 : شخصى زن فقيرى را به مدت يك سال عقد موقت كرده و قرار گذاشته مبلغى به او بدهد آيا مى تواند آن مبلغ را از پول كفاره روزه و رد مظالم و زكات فطره و زكات تسعه پرداخت كند ؟ اگر به زن بگويد و او هم راضى باشد چطور ؟

جواب : اگر از وجوه منطبقه داده كفايت از مهر نمى كند ، حتى اگر زن راضى باشد ، لكن اگر به زن از وجوه منطبقه داد و زن ذمه او را ابراء نمود و مهر را بخشيد مانعى ندارد .

زكات فطره

وجوب زكات فطره

مهمان شب عيد فطر :

سؤال 610 : در رساله مرقوم فرموده ايد كسانى كه نان خور انسان هستند در غروب عيد فطر بايد زكات فطره آنان را بدهد ، معيار نان خور شدن چيست ؟ آيا هر مهمانى نان خور محسوب مى شود ؟

جواب : معيار نان خور آن است كه بر وارد شونده ، نان خور شخص و عائله او صدق كند .

سؤال 611 : گاهى مهمان به خانه مى آيد با دعوت و گاهى بدون دعوت و گاهى ضيافت از مهمان در مسجد يا تالار مى شود و گاهى در منزل ديگرى ولى به هزينه خود شخص آيا در اين صور صدق نان خور مى كند ؟

جواب : مهمانى كه در منزل يا تالار يا مسجد غذا بخورد نان خور و عائله حساب نمى شود مثلاً كسانى كه دعوت نموده منزلش بيايند حدود يك ساعت غذا بخورند و بروند نان خور و عائله اش حساب نمى شوند و فطره آنها بر صاحب خانه نيست .

سؤال 612 : اگر شب

عيد فطر قبل از غروب آفتاب فرزندان و نوه ها در خانه پدربزرگ افطار كنند ، زكات فطره آنها به عهده كيست ؟

جواب : درصورتى كه نان خور و مهمان پدر بزرگ حساب شوند بر عهده او زكات واجب مى شود نه در صورتى كه فقط نيم ساعت افطار نموده و رفته اند .

* شخص معيل كه شرايط وجوب فطره را ندارد :

سؤال 613 : اگر شخص معيل ، بعضى شرايط وجوب دادن زكات فطره را دارا

نباشد ، آيا زكات فطره كسانى كه نان خور او هستند بر او واجب است يا برخود آنها واجب است ؟

جواب : در فرض سؤ ال زكات فطره بر هيچ كدام واجب نيست ، ولى احتياط در اين كه خود آنها زكات بدهند ترك نشود .

نان خور مؤسسه

سؤال 614 : اگر شخصى نان خور مؤسسه اى باشد ، زكات فطره بر خودش واجب است يا مؤسسه ؟

جواب : چنانچه اجير آنهاست زكات فطره بر خودش واجب است و مالى كه به او مى دهند به عنوان اجرت است با توفرساير شرايط .

سرباز دولت

سؤال 615 : در شب عيد فطر فرزند من مشغول خدمت سربازى و در پادگان است زكات فطره او به عهده كيست ؟

جواب : ظاهراً فطره او بر دولت است و اگر دولت ندهد بر هيچ كس واجب نيست حتى بر خودش ، آرى اگر دولت به او مبلغى مى دهد كه براى خودش خرج كند و خرجش به عهده خودش باشد ، فطره بر خودش واجب است در صورت عدم فقر .

طلاب مدارس علميه :

سؤال 616 : طلاب علوم دينى كه در مدارس علوم دينى مشغول تحصيل هستند زكات فطره آنان به عهده چه كسانى است ؟

جواب : تشخيص آن دست خودشان مى باشد . اگر در تكفل پدرشان و يا كسى ديگر باشند به نحوى كه عائله او حساب شوند ، به عهده آن شخص واجب است و الاّ در فرض تحقق شرايط وجوب بر خودشان واجب مى شود .

پرداخت زكات فطره

جنس زكات فطره

سؤال 617 : در دادن زكات فطره آيا شرط لازم است كه قوت غالب باشد يا دادن گندم و برنج يا خرما يا جو كفايت مى كند ولو قوت غالب نباشد ؟

جواب : دادن گندم يا خرما يا جو كفايت مى كند اگر چه قوت غالب نباشد .

قيمت نان فعلى

سؤال 618 : آيا مى شود قيمت نان فعلى را به عنوان زكات فطره داد با اين كه نسبت به قيمت واقعى تفاوت زياد است ؟

جواب : نمى شود به قيمت فعلى داد .

خرج كردن زكات فطره اشتباهاً

سؤال 619 : اگر كسى شب عيد فطر زكات فطره را كنار گذاشت ولى يكى از اعضاى خانواده بدون اطلاع آن را برداشت و خرج كرد تكليف چيست ؟

جواب : در فرض سؤال بايد عوض زكات فطره خرج شده داده شود .

* عزل نمودن زكات فطره براى ارحام :

سؤال 620 : اگر شخصى زكات فطره را همان روز به فقير ندهد و كنار بگذارد تا به دست ارحام فقيرش مثل برادر يا دايى يا عمو كه در سفر هستند برساند آيا جايز است ؟

جواب : اگر زكات را عزل كند اشكال ندارد ولى درصورت امكان دادن به فقير ديگر ، اگر تأخير بيندازد ولو براى دادن به فقير مخصوص ، ضامن است .

بردن زكات فطره به شهر ديگر

سؤال 621 : اگر بعد از جدا كردن زكات فطره با اين كه فقير در محل خودش وجود دارد زكات فطره را به شهر ديگرى ببرد براى فقرايى كه از ارحام خودش

نيستند ، آيا جايز است ؟ و اگر حمل كرد و برد زكات فطره او باطل مى شود يا نه ؟

جواب : بلى جايز است ولى اگر تلف شود ضامن است .

دادن فطره به برادر فقير در شهر ديگر

سؤال 622 : اگر شخصى زكات فطره را كنار گذاشته است و در شهر ديگرى برادر فقيرى دارد آيا جايز است آن را براى برادر فقير خود ببرد ؟

جواب : جايز است ولى اگر در شهر خود فقيرى باشد و به وسيله بردن به شهر ديگر تلف شود و لو بدون افراط و تفريط ضامن است .

اختلاف قيمت گندم در دو شهر

سؤال 623 : اگر در شهرى گندم به قيمت خاصى است و پول همان گندم را به عنوان زكات فطره خارج كرده ولى به شهر ديگر كه قيمت گندم گرانتراست رفته است آيا بايد همان مقداررا بدهد يا بيشتر ؟

جواب : ميزان شهرى است كه در آن اخراج زكات فطره مى نمايد .

مصرف زكات فطره

دادن زكات غير سيد به سيد

سؤال 624 : آيا زكات فطره را غير سيد مى تواند به سيد بدهد ؟

جواب : زكات فطره غير سيد به سيد داده نمى شود ، رجوع به مسئله 2016زكات فطره نماييد .

فقيرى كه همسرش سيده است

سؤال 625 : اگر مردى فقير و غير سيد باشد آيا جايز است زكات فطره را براى همسر سيده خود خرج كند ؟

جواب : مرد غير هاشمى اگر فقير است جايز است فطريه بگيرد و بعد از تملك براى عائله خود خرج كند خواه هاشميه باشد يا نباشد .

صرف زكات فطره براى اداى دين

سؤال 626 : شخصى كه كار مى كند اما مقروض است آيا مى توان از زكات فطره براى اداى قرض او داد ؟

جواب : چنانچه كارش وافى به مصارف او نباشد يا اين كه وافى باشد و لكن قدرت بر اداء دين نداشته باشد مى توانند به او فطريه بدهند .

صرف زكات فطره در تعمير مسجد

سؤال 627 : زكات فطره را براى تعمير مسجد جمع كرديم و كمى هم مصرف كرديم در حالى كه در محل افرادى مستحق زكات فطره هستند . آيا مصرف زكات فطره در تعمير مسجد جايزاست ؟

جواب : اقوى آن است كه مصرف فطره ، مصرف زكات اموال است و احوط استحبابى آن است كه به خصوص فقراء صرف شود . به مسئله 2021 در توضيح المسائل ما مراجعه نماييد .

* مصرف زكات مال و زكات فطره در مدرسه سازى :

سؤال 628 : نظر به اين كه كمبود فضاهاى آموزشى در اكثر نقاط كشور از مشكلات عمده به حساب مى آيد و با عنايت به اين كه يكى از موارد مصرف زكات « فى سبيل الله » است مستدعى است نظر مبارك را درخصوص تخصيص هر مورد از زكات و زكات فطره به امر مقدس مدرسه سازى مرقوم فرماييد .

جواب : زكات بدنى يعنى فطره را درموارد مصرف زكات مالى مى شود مصرف كرد على الاظهر ، اگر چه احتياط مستحب آن است كه زكات فطره در فقراء شيعه مصرف شود .

احكام امر به معروف و نهى از منكر

شرايط وجوب

متولى امر به معروف و نهى از منكر

سؤال 629 : آيا امر به معروف و نهى از منكر وظيفه حكومت اسلامى است يا آحاد مردم ؟

جواب : امر به معروف و نهى از منكر در صورت اجتماع شرايط وظيفه هر فرد مسلمان به حد خودش مى باشد .

ارشاد كسانى كه وضوى باطل مى گيرند

سؤال 630 : اگر بستگان انسان يا ديگران به شيوه غير صحيح وضو مى گيرند آيا از باب امر به معروف و نهى ازمنكر واجب است به آنها يادآورى كنيم تا صحيح وضو بگيرند ؟

جواب : اطلاع دادن عمل بسيار خوب و مستحب است ولى واجب نيست ، مگر آن كه بگوييم از باب ارشاد جاهل لازم است .

شخصى كه براى هدف نامشروع به مسجد آمده

سؤال 631 : اگر بفهميم شخصى كه به مسجد مى آيد براى هدف نامشروع خود به مسجد مى آيد وظيفه امام جماعت و شخص نمازگزار چيست ؟

جواب : امام جماعت و مأمومين در اين خصوص وظيفه اى ندارند مگر آن كه ببينند كه از او عمل نا مشروع در مسجد صادر شده باشد كه نهى از منكر واجب

مى شود با رعايت شروط آن ، ولى متولى مى تواند در صورتى كه توليت مطلق داشته باشد از ورود آن شخص به مسجد ممانعت كند به شرط آنكه با مصلحت مسجد منافات داشته باشد .

مراحل امر به معروف و نهى از منكر

قطع رابطه با روزه خوار

سؤال 632 : سلام كردن و داشتن رابطه با كسانى كه در ماه مبارك رمضان علناً در برابر مردم روزه خوارى مى كنند جايز است يا خير ؟

جواب : كسى كه آشكار افطار مى كند اول بايد او را نهى از منكر كرد اگر فايده نداشت از او قطع رابطه شود تا ترك كند .

رفت و آمد با تارك الصلاة

سؤال 633 : رفت وآمد به منزل كسانى كه نماز نمى خوانند و خمس و زكات نمى پردازند چه صورت دارد ؟

جواب : مانعى ندارد ليكن در صورت امكان بايد او را ارشاد نمايد ، ولى اگر بداند كه به عين آن فرشى كه بر او نشسته يا به عين منزل يا به عين آن غذايى كه مى خورد خمس تعلق گرفته يا به پول غير مخمس خريده به نحو بيع شخصى ، نبايد در آن تصرف نمايد .

احكام خريد و فروش

صيغه خريد و فروش

خريد و فروش مكاتبه اى

سؤال 634 : امروزه كه عقود مكاتبه اى رواج پيدا كرده ، گاهى شخصى مثلاً 100 كيلو برنج را به قيمت معينى به شهر ديگر مى فرستد و از طرف مقابل مى خواهد كه قبولى خود را بفرستد زمان وقوع عقد چه زمانى محسوب مى شود ؟ با توجه به اين كه زمان عقد در مسائلى مثل منافع و نمائات متصله و منفصله و خسارات وارده بر مبيع و ثمن داراى تاثير است .

جواب : اگر مشترى جنس را به عنوان قبول معامله دريافت كند بيع محقق مى شود و از اين زمان برنج ملك او مى شود و ثمن ملك فرستنده مى شود .

گرفتن بيعانه

سؤال 635 : زيد مدعى است كه زمين زراعى را مالك است بدليل اين كه بيش از 20 سال در دست اوست و زراعت كرده و مى كند و عوض زمين يك نمد به بايع داده است ، در آن زمان قيمت نيم هكتار زمين 20 تومان بوده و حال آن كه قيمت نمد در همان زمان 40 تومان بوده است ولى عمرو مى گويد نمد را به عنوان بيعانه داده و قرار بوده باهم بنشينيم و معامله را تمام كنيم و ريش سفيدها قباله را بنويسند بنابراين معامله واقع نشده چون عوض را نداده و قباله ندارد ، حق با كدام يك از اين دو نفر است ؟ ( الآن قيمت زمين حدود 100 هزار تومان مى باشد ) .

جواب : در مفروض سؤال چنانچه نمد به قيمت زمين يا بيشتر بوده و به عنوان

بيعانه و ثمن داده و زمين را گرفته و بايع هم

درآن وقت راضى شده بيع صحيح است و جمع شدن ريش سفيدها و قباله نوشتن شرط صحت بيع نيست و قرينه بر تمام بودن بيع آن است كه در اين مدت 20 بيست سال ، مطالبه اجاره زمين نكرده و نمد را برنگردانده و لكن بايع حق قسم بر مشترى دارد .

شرط ضمن عقد

جعل غرامت براى فسخ بيع

سؤال 636 : دو نفر معامله اى انجام داده اند ، در ضمن معامله خيار فسخ گذاشته اند و مدتى براى اختيار فسخ تعيين نشده ، جهت استحضار عيناً شرط خيار نقل مى گردد : « طرفين با همديگر توافق نمودند كه هيچ كدام حق عدول از معامله را ندارند وچنانچه خريدار پس از امضاى اين بيع نامه از انجام معامله انصراف حاصل نمايد حق مطالبه مبلغ يك ميليون تومان بيعانه خود را ندارد ، و چنانچه فروشنده پس از امضاى اين قرار داد از انجام معامله منصرف شود علاوه بر استرداد مبلغ يك ميليون تومان مبلغ 300 هزار تومان بعنوان ضرر و زيان به خريدار بپردازد » آيا اينگونه معامله صحيح است ؟

جواب : در مفروض سؤال چنانچه اين قرار داد در مقاوله و قبل از انجام

بيع شرعى چه به صيغه و چه به معاطات باشد ( كما هو ظاهر العباره ) اعتبارى ندارد و چنانچه معامله و بيع شرعى را مبنياً بر اين توافق نموده اند كه شرط

در ضمن بيع شرعى شده باشد بايد به آن عمل نمايند و ظاهر اين عبارت جعل غرامت بر تخلف از انجام معامله است نه جعل خيار و مدت آن حمل بر متعارف مى شود .

شرايط مبيع

مالكيت

سؤال 637 : آيا مى توان مال غير را فروخت و يا اجاره داد ؟ در صورتى كه شخص يا اشخاصى مبادرت به اجاره دادن يا فروختن مال غير نمايند ، تكليف با اشخاص مورد نظر چيست ؟

جواب : تصرف در مال غير بدون رضايت مالك جايز نيست و اگر اجاره داد يا فروخت ، صحت آن متوقف بر رضايت و

امضاء مالك است و اگر ضررى بر مالك وارد نمودند بايد جبران نمايند .

سؤال 638 : زمينى را فردى به شخصى ديگرى فروخته ، سپس همان زمين را

با مبلغ بيشترى خريدارى نموده است ، بعداً مشخص گرديده است كه زمين مذكور از نظر مالكيت و اسناد داراى اشكال بوده و شخص ثالثى با سند

معتبر ادعاى مالكيت نموده و بهر حيث زمين موصوف قابل تحويل و تصرف نمى باشد . آيا معامله اخير صحيح است يا آن كه فقط بايستى اصل وجه خريدار مسترد گردد ؟

جواب : در مفروض سؤال كه معلوم شد زمين مال شخص ثالث بوده ، هر

دو معامله باطل است ، و لذا خريدار اول ثمن خود را مى گيرد در صورتى

كه تحويل فروشنده داده باشد و ثمن دوم را كه از فروشنده اول گرفته پس

مى دهد .

معاملات حرام

خريد و فروش گوشت خوك

سؤال 639 : آيا كسى كه در كشورهاى خارجى زندگى مى كند مى تواند گوشت خوك يا پيتزاى حاوى گوشت خوك به غير مسلمان بفروشد ؟

جواب : مسلمان مى تواند گوشت خوك را در اختيار كسى كه آن را حلال مى داند يعنى غير مسلمان قرار دهد و در مقابل آن به عنوان حق اختصاص پولى بگيرد ( نه به عنوان فروش گوشت خوك كه ازنظر اسلام نجس العين است ) و يا اين كه پول را به قصد استنقاذ از آنان بگيرد .

ساختن و خريد و فروش آلات موسيقى

سؤال 640 : با توجه به استفاده دو جانبه ( حلال و حرام ) از آلات موسيقى ، حكم ساخت و خريد و فروش و استفاده آن چيست ؟

جواب : اگر آلات مذكوره صرفاً در موارد

حرام استعمال شود كه ظاهراً هم همين طور است جايز نيست نه ساختن و نه خريد و فروش آنها .

سؤال 641 : آيا خريد جهيزيه از فروش آلات موسيقى از مال پدر حرام است ؟ و در صورت ازدواج و ايجاد ارتباط خانوادگى آيا مشكل از اين بابت ايجاد مى كند ؟

جواب : معلوم نيست كه پدر اين دختر اجناس جهيزيه را با عين پول حرام خريده باشد ، چون مردم اكثراً اجناس را به ذمه مى خرند ، لذا ان شاء الله از اين بابت براى شما مشكلى ايجاد نمى شود .

نقد و نسيه

اضافه كردن قيمت در معامله نسيه

سؤال 642 : در معاملات مرسوم است كه اگر كسى بخواهد جنسى را نسيه بخرد ، چند درصد روى قيمت اصلى اضافه مى كند . آيا اين نوع معاملات از نظر شرعى اشكال ندارد ؟

جواب : معاملات نقد و نسيه يا به طور اقساط تحت هر شرايط شرعاً مانعى ندارد ، چون مشترى جنس مورد نظر خود را به آن قيمت مى خرد كه از طرف فروشنده تعيين گرديد ، لذا احكام ربا در فرض سؤال جارى نمى شود .

سؤال 643 : شخص كاسب از بانكهاى دولتى وام مى گيرد و بانك چند درصدى روى وام بعنوان كارمزد اضافه مى كند و آن شخص با آن پول جنس مى خرد و تدريجاً مى فروشد . در صورتى كه مدت دار به مشترى بفروشد آيا مى تواند پولى را كه بانك به عنوان كارمزد گرفته است روى اجناس بكشد ؟

جواب : مقدار كارمزدى را كه به بانك مى پردازد مى تواند بر اجناس بكشد و ليكن نبايستى به مشتريان قيمت خريد را اطلاع

دهد مگر به نحو واقع .

خريد جنس نقداً و فروختن به نسيه

سؤال 644 : اين جانب مقدار هزار كيلو برنج از مغازه دار مى خرم هر كيلو به مبلغ چهار صد تومان فى المجلس وجه آن را پرداخت نموده و بعداً به مبلغ ششصد تومان به مدت سه ماه به همان شخص مى فروشم اين معامله از نظر شرعى چه حكمى دارد ؟

جواب : صحيح است على الظاهر .

لزوم تعيين نقد يا نسيه

سؤال 645 : فروشگاهى به صورت عمده كالا مى فروشد و در ذيل فاكتور مى نويسد قيمت نقدى 100 تومان و دو ماهه 110 تومان و سه ماهه 120 تومان و خريدار مجاز است هر كدام را كه مى خواهد انتخاب و معامله را قطعى نمايد . آيا اين عمل شرعى است ؟

جواب : اگر مشترى بعد از تنظيم فاكتور يكى از مدتهاى تعيين شده را جزماً قبول كند و معامله را روى آن مدت قبول كرده انجام دهد ، معامله صحيح است

و الاّ نه .

سؤال 646 : شخصى فروشنده كالا به صورت عمده مى باشد و با خريداران قبل از انجام معامله شرط مى كند در صورتى كه سر موعد نسبت به پرداخت بدهى خود اقدام نكنيد ملزم هستيد ماهانه ده درصد فاكتور را به عنوان خريد كالاى مدت دار پرداخت كنيد و خريدار قبول مى نمايد سپس معامله قطعى صورت مى گيرد آيا اين معامله شرعى است ؟ لازم بذكر است خريدار با رضايت كامل نسبت به انجام معامله اقدام مى نمايد .

جواب : رضايت مشترى نسبت به پرداخت ماهانه 10 درصد اضافى كه مدت آن معلوم نيست چند ماه طول خواهد كشيد معامله را شرعى نمى كند لذا در فرض سؤال ، صحت اصل

معامله محل اشكال است .

جريمه تأخير

سؤال 647 : شخصى جنسى را سه ماهه فروخت و سه فقره چك گرفت ، دو فقره از اين چكها در تاريخ معين پرداخت شد و چون مشترى توان پرداخت چك سوم را نداشت چكهاى متفرقه به مدت 4 ماه بجاى چك باقى مانده داد و گفت سود تأخير پول را مى دهم ، البته بابت تأخير پول معامله انجام ندادند آيا سود تأخير پول ربا حساب مى شود ؟

جواب : براى تخلص از ربا مقدارى پول به عنوان هديه به او ببخشد و بعد از او خواهش كند كه مهلت دهد .

راه فرار از ربا در معامله نسيه

سؤال 648 : ماشينى كه قيمت آن مشخص شده و ارزش آن يك ميليون مى باشد و خريدار مى خواهد يكسال ديگر پول آن را بپردازد آيا جايز است فروشنده هر ماه 40 هزار تومان به عنوان سود پول بگيرد ؟ در مورد كالاى ديگر نيز ممكن است همين مسئله وجود داشته باشد آيا جايز است ؟ ( لطفاً ما را راهنمايى بفرماييد ) .

جواب : در مورد فروش ماشين براى فرار از ربا ، ماشين به قيمت يك ميليون و پانصد هزار تومان نسيه بفروشد و هر چه ماهانه مى گيرد از اصل قيمت كسر نمايد .

بيع سلم

بالا رفتن قيمت بعد ازمعامله

سؤال 649 : اينجانب قرار دادى براى ساخت قطعات خودرو امضا كرده ام كل قرار داد 200 ميليون تومان بوده كه 50 ميليون تومان آن را به صورت پيش قسط دريافت كرده ام . از زمان قرار داد تا كنون قيمتها دو برابر شده و من تقاضاى تعديل بها را كرده ام آيا طرف مقابل ملزم به تعديل قيمت مى باشد ؟

جواب : فرض مسئله مورد سؤال منطبق است به بيع سلم ( سلف ) بنا بر فرض سؤال شما به مقدار 50 ميليون تومان قطعات تعيين شده را بايد تحويل دهيد ولو اين كه قيمت آن چندين برابر شده باشد و اما شما در مقابل بقيه قرار داد يعنى معامله سلف هيچ مسئوليتى نداريد ، چون معامله مذكور نسبت به بقيه وجوه كه دريافت نشده از اول باطل بوده است .

بيع صرف

خريد و فروش پول و چك

سؤال 650 : آيا مى شود چك يكصد هزار تومان مدت دار را به مبلغ كمتر از مبلغ ذكر شده در چك به شخصى فروخت ؟

جواب : مى تواند مبلغ صد هزار تومان پول ايران را بفروشد به پولهاى ممالك ديگر به هر قيمتى كه طرفين معامله با هم توافق مى كنند ولى احوط

آن است كه پول ايران را به پول ايران نفروشند ، مگر آن كه مقيد كند كه

اسكناس صد تومانى را مثلاً مى فروشم به اسكناس هزار تومانى و دينى كه

در ذمه كسى دارد و به ازاء آن چك دارد مى تواند آن را به كمتر بفروشد على الاظهر .

سؤال 651 : شخصى مراجعه و اظهار مى دارد يك فقره چك از شخصى دارم كه براى مدت 3 ماه ديگر

است مى خواهم آن را به قيمت كمتر نقد نمايم ، شخص كاسب اين كار را انجام مى دهد آيا اين عمل شرعى است ؟

جواب : اگر شخص مذكور در مقابل چك چيزى به طرف فروخته مثلاً بمدت 3 ماه و يا قبلاً از شخص طلب داشته حقيقتاً و در مقابل طلب واقعى خود يك برگ چك مدت دار بعنوان سند طلب خود از بدهكار گرفته است ، فروختن آن به كمتر از مبلغ اصلى مانعى ندارد يعنى اين شخص در واقع طلب خودش را فروخته است و شرعاً فروختن دين جايز است و چنانچه خود ورقه چك نزد عقلا حقيقةً ماليت داشته باشد فروختن خود ورقه جايز است اگر چه صاحب چك آن را هديه كرده باشد .

فروختن چك با ضميمه

سؤال 652 : شخصى يك چك 400 هزار تومانى را به ضميمه يك كارتن نعلبكى و يك كارتن استكان به بنده مى فروشد به ازاء 600 هزار تومان ، كه مبلغ 150 هزار تومان آن را وجه نقد بگيرد و بقيه را به صورت اقساط سفته بگيرد و در سر رسيد معين پول خود را دريافت نمايد آيا معامله صحيح است ؟

جواب : در فرض مسئله در صورتى كه چك نقد باشد ، خريد و فروش صحيح است .

تعويض طلا به طلا

سؤال 653 : همسرم انگشتر و دستبند و . . . طلا به اندازه معمول دارد ، در طول سال يكى دوبار به مناسبتها به طلافروشى مراجعه و تعويض مى كند ، گاهى پول هم مى دهيم و گاهى پول مى گيريم براى تسويه زيادى يا كمى كه به وجود مى آيد آيا اين عمل از نظر شرعى اشكال دارد ؟

جواب : تعويض يا خريد و فروش طلا به طلا نبايد زيادتر از مقدار دو طلا باشد و هر نوع زيادتى گرفته شود حرام است و معامله باطل ، ولو اين كه زيادى پول يا چيز ديگر باشد ، مگر اين كه طلا را بفروشد به پول نقد مثلاً و بعداً طلاى ديگرى با پول بخرد .

بيع فضولى

فروختن زمين بدون اجاره مالك

سؤال 654 : يكى از كشورها به تبعه خود ، زمين و يا خانه واگذار مى كند و اين حق فقط يك بار در طول عمر تعلق مى گيرد ، يكى از اتباع اين كشور مقيم خارج بوده است و پدر اين شخص زمين از دولت بنام فرزندش تحويل مى گيرد كه البته فرزند را از وجود آن با خبر مى نمايد ، اما پس از مدتى بدون خبر و هرگونه وكالتى از طرف مالك اصلى ( فرزند ) زمين را بفروش مى رساند ، اكنون پدر فوت شده است و فرزند بدون اطلاع از سقوط حقش براى دريافت زمين به دولت مراجعه كرده و به او گفته شده كه شما قبلاً زمين خود را دريافت كرده و فروخته ايد و تاريخ تحويل گرفتن آن را هم مشخص نموده اند و گفته شده شما ديگر حقى نداريد .

1

_ با توجه به اين كه پدر هيچ گونه وكالتى در خصوص فروش نداشته است آيا در فروش زمين مذكور مجاز بوده است ؟ 2 _ در صورت عدم جواز آيا اكنون پدر مديون حق تلف شده فرزند مى باشد ؟ 3 _ در صورت مديون بودن ( با توجه به فوت پدر ) دين مذكور از چه منبعى استيفاء گردد ؟ لازم به ذكر است كه همه اموال پدر هنوز تقسيم نشده است . 4 _ آيا ملاك قيمت وقت فروش زمين است يا قيمت فعلى آن ؟

جواب : اگر پدر به وكالت فرزندش زمين احيا شده را از دولت گرفته يا بعد از گرفتن ، فرزند اجازه داد ، پس زمين ملك فرزندش مى باشد و فروش پدر فضولى بوده ، اگر فرزند فروش پدر را اجازه داده يا بدهد مستحق ثمن زمين يعنى قيمت زمين هنگام فروش مى باشد و اگر اجازه ندهد زمين مال اوست و در صورتى كه نتواند آن را بگيرد قيمت فعلى زمين را مستحق مى باشد و در هر دو حال از اصل تركه خارج مى شود . اما اگر پدر بدون وكالت از فرزند زمين را از دولت گرفت و فرزند بعداً اجازه نداد تا زمان فروش پس اين زمين ربطى به فرزندش ندارد .

حكم ارتفاع قيمت مبيع در هنگام فسخ

سؤال 655 : شخصى مال غير رادر سال 64 مى فروشد و مالك اصلى در سال 78 پيدا مى شود و مطالبه زمين يا قيمت زمين را به نرخ روز همراه با اجاره مدت گذشته مى كند آيا خريدار قيمت زمين را از فروشنده به قيمت موقع خريد مطالبه كند يا

به قيمت روز تا متضرر نگردد ؟

جواب : در صورت جهل مشترى مستحق همان ثمن و قيمتى است كه در برابر ملك داده ، ولى اگر دراثر تنزل قيمت پول ، خسارتى بر مشترى وارد شده باشد ، بايع غاصب بايد آن را جبران كند .

خيار عيب

معيوب بودن يا فاسد بودن مبيع

سؤال 656 : شخصى هندوانه و خربزه مى خرد كه ظاهرش سالم است ، ولى پس از پاره كردن معلوم مى شود فاسد است و كرم خوردگى دارد آيا حق فسخ براى مشترى هست ؟

جواب : اگر مبيع معيوب درآمده خيار عيب دارد و اگر فاسد بوده اصل معامله باطل است .

سؤال 657 : شخصى تخم مرغ يا هندوانه اى مى خرد و بعد معلوم مى شود كه از درون فاسد بوده آيا حق فسخ دارد ؟ و اگر فسخ كرد مقدار فاسد كه ماليت ندارد ملك چه كسى مى باشد ؟

جواب : معامله باطل است و مقدار فاسد مال بايع است .

فروكش كردن چاه منزل

سؤال 658 : اين جانب يك باب منزل را با شخصى معامله نمودم ، پس از معامله معلوم شد چاه اين منزل فروكش نموده و جهت ترميم آن بايد يك چاه جديد حفر نمود . آيا بنده مى توانم اين معامله را فسخ نمايم ؟

جواب : چنانچه منزل معيوب حساب شود عرفاً ، خيار فسخ دارد و در صدق معيب بودن مراجعه به اهل خبره و كارشناس شود .

خيار غبن

فسخ معامله غبنيه

سؤال 659 : جنسى را به صورت اقساط به مبلغ يك ميليون تومان فروختم ، پس از تحويل گرفتن اولين قسط از قول اهل خبره متوجه شدم كه دويست هزار تومان ارزان تر از مبلغ واقعى فروخته ام آيا حق فسخ معامله را دارم ؟

جواب : در مفروض سؤال كه در معامله يك ميليونى دويست هزار مغبون شده ايد مى توانيد معامله را فسخ نماييد .

ادعاى غبن در معامله

سؤال 660 : منزلى به قيمت يك ميليون و پانصد و چهل هزار تومان به شخصى فروختم . پس از 9 روز از انجام معامله ، متوجه شدم به قيمت خيلى پايين تر از قيمت روز فروخته ام و به خريدار گفتم مغبونم و معامله بايد فسخ شود ، حتى گفتم اگر مى خواهى به خبره مراجعه كن و حاضرم 400 هزار تومان كمتر از قيمت خبره رضايت بدهم ، پس از مراجعه قرار شد 300 هزار تومان ديگر بدهد كه اين مبلغ را طى يك چك كه تاريخ وصولش 7 ماه بعد بود به من داد ، بعد از 40 روز ادعا دارد مبلغ توافق شده براى من حرام است ، لطفاً بفرماييد آيا گرفتن اين مبلغ آخر براى فروشنده شرعاً جايز است ؟ آيا اگر خريدار حاضر به دادن اين مبلغ نباشد ، مى توانم معامله را فسخ كنم ؟

جواب : در فرض سؤال اگر شما واقعاً در حين فروختن مغبون بوديد ، اين مبلغ اضافى برايتان حلال است و اما اگر قيمت خانه بعد از فروختن شما گران شده است ، مغبون بودن معنى ندارد و اين پول براى شما حرام است و تشخيص اين موضوع

به عهده اهل خبره مى باشد و بايد متوجه باشيد كه بسيارى از اوقات قيمت معمار با خريد و فروش فعلى فرق مى كند .

احكام خريد و فروش

چيزهايى كه داخل در معامله است

سؤال 661 : اينجانب منزلى داشتم در روستا كه برق اين منزل از موتور روستا روشن مى شد ، دربين سال قرار شد كه برق سراسرى به اين روستا بياورند و اعلام كردند جهت خريد كنتور برق سراسرى به بانك پول واريز نماييد ، پول واريز شد و قبل از رسيدن برق منزل را فروختم ، اكنون برق سراسرى آمده آيا كنتور به من فروشنده خانه مربوط است يا خريدار ؟

جواب : كنتور و حق انشعاب مربوط به فروشنده است مگر آن كه در ضمن عقد معامله خانه ، آن را در بيع خانه داخل كرده باشند .

اح_كام شركت

احكام شركت

دادن مغازه بعنوان شركت

سؤال 662 : زيد به عمرو مغازه اى مى دهد و عمرو در آن سرمايه مى گذارد و كار مى كند ، زيد از مغازه اجاره نمى گيرد ، آيا اگر عمرو هرچه با سرمايه كاركرد با زيد در منافع شريك باشند صحيح است ؟

جواب : شركت صحيح نيست و صاحب مغازه مستحق اجرة المثل مى باشد و مانعى ندارد كه بعداً با هم مصالحه نمايند .

تصرف شريك بدون اذن

سؤال 663 : در صورتى كه مثلاً آسيابى متعلق به 3 برادر بوده و به جهتى از مشكلات دو برادر ناچار به ترك محل شده اند وكالت هم به برادر كوچكتر نداده اند آيا در غياب دو برادر ، برادر سومى حق فروش و تصرف در قيمت آن آسياب را دارد ؟

جواب : در فرض سؤال برادر كوچكتر فقط يك سوم آسياب را كه حق خودش است به طور مشاع مى تواند بفروشد ، اما دو سهم ديگر را كه حق دو برادر ديگر است شرعاً نمى تواند بفروشد .

سؤال 664 : چاه آب مشتركى وجود دارد كه يكى از دو شريك ، امتياز برق براى استفاده از چاه را به نام خود گرفته كه بدون رضايت شريك ديگر مى باشد ،

شريك ديگر حاضر است نصف مخارج امتياز برق را به شريك صاحب امتياز بپردازد و باهم از آب چاه توسط موتور استفاده كنند ، اما صاحب امتياز برق نمى پذيرد ، آيا صاحب امتياز برق بدون رضايت از شريك خود مى تواند از چاه استفاده كند ؟

جواب : در فرض سؤال كه چاه و لوله ها مورد شركت است ، هيچ كدام از

دو شريك بدون رضايت شريك ديگر حق كشيدن آب را ندارد .

سؤال 665 : عده اى براى احداث چاه آب آشاميدنى پول داده اند . پس از احداث چاه ، شوراى محل آن را به جهاد سازندگى واگذار كرده است در حالى كه بعض از شركاء راضى به اين كار نبوده اند ، وضو و غسل اهالى روستا با آب اين چاه چه حكمى دارد ؟

جواب : در فرض سؤال چنانچه حتى يكى از شركاء اختصاصى احداث چاه ، قبل از افراز و تقسيم و تعيين سهم خود از نظر زمان راضى نباشد ، هيچ كس نمى تواند از آب آن چاه استفاده نمايد حتى خود شركاء ديگر در صورت عدم رضايت بعض مالكين و شركاء و چنانچه جميع شركاء راضى باشند كه مؤمنين استفاده شرب و وضوء و غسل نمايند در اين صورت جايز و صحيح است و چنانچه يك نفر از شركاء راضى نباشد بايد او را راضى نمايند .

فروش سهام به شريك

سؤال 666 : اينجانب مالك 59 درصد سهام شركتى هستم . دو سال قبل بوسيله اظهار نامه اى به شريك خود اعلام نمودم قصد فروش سهام خود را دارم به دو شرط يكى چك بانكى تضمينى به حواله كرد اينجانب ، دوم تحويل چك به اينجانب ، و هيچ كدام از اين دو شرط توسط

شريك و نه توسط وكيل شريك

تحقق نيافت و تا به حال هيچ وجهى به من پرداخت نكرده ، در ضمن هيچ گونه مبايعه نامه يا قرارداد يا رضايت نامه جهت فروش سهام به ايشان نداده ام ، آيا آن شريك تنها به استناد اظهار نامه

مشروط و مقيد كه شروط آن محقق نشده شرعاً حق دارد اينجانب را ملزم به انتقال سهام به ملك خود كند و اين اظهار نامه را بعنوان ايجاب بيع ازطرف اينجانب تلقى نمايد ؟

جواب : در فرض سؤال صحت معامله شما مشروط بوده به دو شرط و بنابر اظهار شما هيچ كدام از اين دو شرط محقق نشده است فلذا حق داريد كه آن را قبول نكنيد و طرف معامله شما حق الزام و اجبار شما را به قبول معامله ندارد .

فروختن مال الشركة بارضايت طرف

سؤال 667 : زمين مسكونى رابه طور شركت با يكى از اقوام خريدارى كردم دو سال بعد به جهت ورشكستگى با رضايت شريك خود آن را فروختم ، اما به سبب عسر و حرج نتوانستم سهم الشركة شريك خود را بدهم كه مبلغ يكصد و ده هزار تومان بوده . چند دفعه شريك مراجعه كرد ولى با ديدن وضع مالى من سكوت كرد ، ده سال بعد به او اعلام كردم آماده پرداخت طلب شما هستم و با رضايت كامل علاوه بر اصل طلب اضافه اى هم مى دهم ، اما وى از قبول اين مبلغ خود دارى و اظهار نمود چون سكه فروخته و زمين را شريكى خريده حالا هم بايد بيش از اينها بگيرد . مستدعى است حكم الله را بيان فرماييد ؟

جواب : نظر به اين كه فروش سهم شريك با رضايت وى بوده همان قيمت فروش را شما بدهكار هستيد نه اضافه و اين كه او براى خريد زمين سكه طلا فروخته ربطى به اين معامله ندارد و چنانچه شريك شما مطالب بوده و شما كوتاهى كرده ايد ،

بايد خسارت تنزل سهم الشركة او را جبران كنيد .

اح_كام صلح

شاخه هاى درخت در خانه همسايه

سؤال 668 : درخت هايى كه شاخه هاى آن در ملك همسايه واقع است مخصوصاً درخت گردو كه ضرر به ملك همسايه مى رساند و همچنين ريشه آنها آيا بايد محصول آنها را نصف كرد يا تمام محصول به همسايه داده مى شود يا بايد شاخه آن درخت را قطع كنند ؟

جواب : در مفروض مسئله همسايه حق دارد كه به صاحب درخت بگويد شاخه هايى كه در منزل آمده قطع كند و اگر اجازه از صاحب درخت بگيرند اين هم جايز است و چنانچه تصالح كنند به اين نحو كه همسايه راضى شود به بقاء شاخه هاى درخت در منزل او و تصرف در ميوه هاى آن يا بعض از ميوه ها نيز مانعى ندارد .

مصالحه در قسمتى از چاه

سؤال 669 : زيد و عمرو در حفر چاهى منازعه دارند كه 9 قسمت از زيد است و يك قسمت از عمرو ، عمرو قسمت خود را به 3 تقسيم كرد و گفت 16 ساعت و تمام حقوق را دادم به زيد و مصالحه كردم به 50 تومان . آيا اين مصالحه و تمام حقوق شامل قسمت سوم كه 8 ساعت ديگر باشد ميشود ؟ بديهى است كه يك قسمت عمرو 24 ساعت بوده است ؟

جواب : مصالحه مذكوره شامل قسم سوم كه 8 ساعت باشد نمى شود .

اح_كام اجاره

حكم سرقفلى در صورت فسخ اجاره

سؤال 670 : اگر مغازه اى اجاره داده شود و مالك در ابتدا مبلغى براى تقدم در اجاره به عنوان سرقفلى از مستأجر دريافت كند در صورتى كه بعداً مستأجر از دادن اجاره به مالك امتناع ورزد ، در حالى كه در اجاره نامه بين آنها مستأجر قبول كرده و امضا كرده كه در صورت پرداخت نكردن اجاره مالك حق فسخ اجاره و تخليه عين مستاجره را خواهد داشت .

1 _ آيا اين تخلف مستاجر از شرط ضمن العقد باعث فسخ اجاره و تخليه عين مستاجره خواهد شد ؟ 2 _ آيا در صورت فسخ اجاره و تخليه ، مبلغ پرداخت شده وى براى تقدم در اجاره ( سرقفلى ) به جهت اين تخلف اسقاط مى گردد ؟

جواب : 1 _ در مفروض سؤال مالك حق دارد اجاره را فسخ كند . 2 _ چنانچه قرار بر اين بوده كه هركه سرقفلى را داد حقى پيدا مى كند كما هو المتعارف كه اگر تخليه نمود چه به فسخ و چه به انتهاى مدت اجاره و عدم

تجديد آن ، على كلا التقديرين بايد سرقفلى را به او بدهند و مستحق سرقفلى مى باشد ، در اينصورت مالك مغازه مستحق سرقفلى نيست .

اضافه كردن اجاره در صورت تمديد مدت

سؤال 671 : اينجانب يك باب مغازه را به دو نفر اجاره دادم به مدت يكسال ، و ضمناً قرار شد كه اگر سر سال مغازه را تخليه نكنند ، هر برج مبلغ معينى را به اجاره اضافه و به موجر بپردازند ، آيا آن اضافه بهاى اجاره به من مى رسد يا خير ؟

جواب : بلى در فرض مسئله اگر مستاجرين در رأس مدت اجاره تخليه نكنند بايد در هر برج مبلغ تعيين شده در ضمن عقد لازم قبلى را به شما بپردازند .

اجرت بر خواندن قرآن

سؤال 672 : شخصى كار خود را خواندن قرآن بر سر قبور مردگان قرار داده است . آيا اين عمل حرمت دارد يا كراهت ؟

جواب : در صورتى كه تكدى حساب نشود ، نه حرمت دارد نه كراهت .

اجرت گرفتن بر خوانندگى و مطربى

سؤال 673 : اگر شغل كسى مطربى باشد ، درآمد حاصله از خوانندگى يا مطربى وى كه شامل ( زدن كليه آلات موسيقى از قبيل نى ، تار و ضرب ) مى شود چه حكمى دارد ؟ آيا درآمد حاصل حلال است يا حرام ؟

جواب : حرام است .

اح_كام مضاربه

عقد مضاربه

سؤال 674 : آيا مضاربه از عقود لازمه است يا از عقود جايزه ، كه بتواند بعد از عقد آن را فسخ نمايد ؟

جواب : مضاربه از عقود جايزه است .

سؤال 675 : سودى كه شركتهاى خصوصى مى دهند چه حكمى دارد ؟

جواب : در صورتى كه به عنوان مضاربه با شركت يا غير آن از قرار دادهاى شرعى باشد و شرائط مراعات شود اشكال ندارد .

مخارج عامل

سؤال 676 : آيا جايز است عامل مخارج خود را در حضر و سفر از مال المضاربه صرف نمايد ؟

جواب : عامل در سفر كرايه ماشين و امثال آن را مى تواند از مجموع منافع حاصله مصرف نمايد در صورتيكه سفر براى مضاربه باشد ، و اما مخارجى كه جهت خوراك و پوشاك و امثال آن است را بايد از مال خاص خودش خرج نمايد ، و چنانچه از منافع حاصله خرج كرده باشد بايد حين تقسيم منافع از سهم خودش حساب كند .

سود و زيان در مضاربه

سؤال 677 : اگر شخصى پولى را نزد كسى به عنوان مضاربه بگذارد و مقرر كند كه مثلاً ماهى هر 100 هزار تومان 3 هزار تومان به عنوان سود دريافت كند و قرار بگذارند كه ضرر هم از طرف عامل بخشيده شود حكم اين سود چگونه است ؟آيا حرام است يا نه ؟

جواب : سود مضاربه بايد بطور مشاع بين صاحب مال و عامل تعيين شود مثل نصف يا ربع و غيره ، نه بطور مقدار معين مثلا سه درصد اصل مال و امثال آن ، و اما ضرر و خسران شرعاً به عهده صاحب مال است ، حتى اگر در ضمن عقد شرط كند كه ضرر و خسران به عهده عامل باشد اصل مضاربه باطل مى شود ولى چنانچه عامل تعهد نمايد كه ضرر و خسران را از كيسه خودش تدارك و جبران نمايد مانعى ندارد .

سؤال 678 : مبلغ نه ميليون تومان وجه نقد از شخصى به عنوان قرض الحسنه و مضاربه مشاركتى دريافت نموده تا ماهيانه به صورت تضمينى 4% سود مشاركت آن را به طور على الحساب

به حساب وى واريز كنم ، اين توافقنامه به مدت يكسال منعقد شده و مورد رضايت طرفين است ، آيا اين معامله مباح است يا ربوى ؟

جواب : قرارداد بايد تحت عنوان مضاربه تنظيم شود نه تحت عنوان قرض الحسنه و بايد منافع و سود مضاربه را بطور مشاع تعيين نمايند مثل نصف يا دو سوم نه بطور مبلغ معين در هر ماه ، ولى بعد از قرار داد مضاربه بطور صحيح شما مى توانيد ماهانه على الحساب مبلغى بابت سهم سود مشاع به شخص مذكور بدهيد ، و در آخر مدت قرار داد كم يا زيادى سهم سود مشاع ايشان را تصفيه كنيد و يا باهم مصالحه نماييد .

تعيين مبلغ معين براى عامل

سؤال 679 : شخصى عامل مضاربه شده كه با سرمايه غير تجارت كند و مى خواهد مبلغ معينى را از سود بگيرد مثلا صد هزار تومان ، آيا راه شرعى براى اين جهت پيدا مى شود يا خير ؟

جواب : ابتدا بايد حصه معينى از سود رابراى عامل در نظر بگيرند ولى در عقد لازم ديگرى يا درخود عقد مضاربه عامل شرط مى كند كه اگر حصه سود عامل از صد هزار تومان كمتر شد ، مالك سرمايه از خودش آنرا اتمام كند ، و مالك هم شرط كند كه اگر حصه عامل از صد هزار بيشتر شد ، زيادى را به مالك ببخشد .

مصالحه در سود مضاربه

سؤال 680 : شخصى سرمايه اى را در اختيار كسى مى گذارد براى تجارت و عامل با صاحب سرمايه قرار مى گذارند كه يك پنجم منفعت را به صاحب سرمايه بدهد ، عامل براى سهولت محاسبه با صاحب سرمايه تقاضا دارد كه حق خود را به مبلغ معين مصالحه كند ، آيا معامله صحيح است يا نه ؟

جواب : مضاربه با تعيين نسبت معينه صحيح است و بعد از حصول منفعت به هر مقدار كه با هم مصالحه نمايند مانعى ندارد .

سؤال 681 : شخصى به تاجرى ميگويد من مبلغى دارم كه نمى توانم باآن كسب نمايم ، و چون به شما اطمينان دارم آن مبلغ را به شما مى دهم ، تا با آن كسب و كار نمائيد و مشخص كنيد حداقل سود و حداكثر آن ماهيانه چقدر است ؟ تاجر

سود را مشخص مى كند و شخص مى پذيرد ، آيا اين عمل شرعى است يا خير ؟

جواب

: سود مضاربه بايد به نحو چند درصد حاصله از مال المضاربه مشخص شود ، مثل 50 يا 40 يا 30 درصد از كل سود حاصله ، ولى اگر ماهيانه مبلغى را بطور على الحساب به صاحب پول بدهد و كم و زيادى سهم او را بعداً حساب كنند و يا بعداً به همان مبلغ كه قبلا پرداخت نموده سهم او را مصالحه نمايند مانعى ندارد .

تخلف از قرارداد

سؤال 682 : شخصى مبلغ معينى را به عنوان مضاربه دريافت مى كند ، با تعيين مقدار مشخصى از سود كه از درآمد به صاحب پول بدهد ، ولى عامل با آن مبلغ جنس ديگرى مى خرد يا به مصرف زندگى خود مى رساند ، در اين صورت آيا عقد مضاربه باطل است يا نسبت به خريد جنس ديگر ( غير مورد مذاكره ) صحيح نخواهد بود ؟

جواب : در مفروض سؤال چنانچه عامل جنسهاى غير مورد مذاكره را به طور ذمه اى خريده باشد ولو اينكه بعد از معامله ثمن آنرا از همان پول دريافتى داده باشد ، عمل حرام انجام داده است ، ولى معامله صحيح و نفع و ضرر آن به خود او مربوط مى شود ، فقط اصل مبلغ دريافتى را ضامن است ، و در صورتى كه معامله شخصى باشد يعنى به عين آن مال چيزى خريده باشد ، معامله فضولى و نفع و ضرر آن مربوط به خود صاحب مال است .

سؤال 683 : در فرض بطلان مضاربه يا فرض مصرف شدن مال المضاربه در لوازم شخصى عامل كه مال در ذمه عامل مستقر مى شود ، آيا حكم قرض الحسنه

را پيدا مى كند كه مالك نمى تواند سود مقرر را بگيرد ؟ و آيا راهى هست كه مالك سود مقرر را بگيرد ؟

جواب : در صورتى كه مال المضاربه را در لوازم زندگى شخصى خود مصرف كرده است مرتكب كار حرام شده و ضامن اصل مال المضاربه مى باشد ، اگر بازگشت آن به معامله فضولى نشود .

سؤال 684 : شخصى پولى به كسى به عنوان مضاربه داده كه از سود پول على الحساب ماهانه مبلغى بپردازد ، پس از چند سالى آن شخص مى گويد كه من با اين پول كار نكرده ام . ولى ماهانه را مرتب پرداخته است ، آيا اگر بگويد اين مبالغى كه پرداختم به شما بخشيدم ، مسؤليتى متوجه طرفين نيست ؟ اگر بگويد اين مبلغ بابت اصل پول بوده آيا پذيرفته است ، يا صاحب مال مى تواند اصل سرمايه را مطالبه و پول طرف را ماهانه بپردازد ؟

جواب : در مفروض سؤال اگر بگويد پول را بخشيده ام مسؤليتى به هيچ يك از طرفين متوجه نمى شود ، ولى اگر بگويد اين مبلغ را از اصل پول داده ام در اين صورت چنانچه صاحب پول يقين و يا ظن قوى دارد كه عامل از پول استفاده نكرده است نمى تواند او را ملزم نمايد بر اينكه مبلغ پرداختى را از اصل پول حساب ننمايد ، و اما اگر در نظر او عامل متهم باشد مى تواند او را نزد حاكم شرع قسم بدهد بر ادعاى خودش ، و اما اينكه صاحب مال بتواند پول پرداختى ماهانه از طرف عامل را ماهانه پرداخت نمايد و اصل

سرمايه را يكجا از او بگيرد موقوف است به رضايت طرفين .

سؤال 685 : در فرض تخلف از قرارداد مضاربه و مستقر شدن مال القراض در ذمه عامل ، آيا مى شود حاكم شرع دستور بدهد كه عامل مبلغ سود تعيين شده را به عنوان تعزير تخلف از شرط و ارتكاب كار حرام به مالك بپردازد ؟

جواب : در فرض سؤال حاكم شرع ميتواند طبق نظريه خود عامل را كه مرتكب كار حرام شده است تعزير نمايد ، ولى نه اينكه از او سود بگيرد براى صاحب مال به عنوان تعزير .

سؤال 686 : آيا حكم تخلف از قرارداد مضاربه نسبت به اموال شخصى يا اموال بانكها كه معمولا دولتى است فرق مى كند يا نه ؟

جواب : احكام تخلف از قرارداد مضاربه از نظر مورد سؤال فرقى نمى كند كه صاحب مال المضاربه فرد شخصى باشد يا مؤسسه و يا بانك .

اختلاف عامل و مالك

سؤال 687 : هر گاه مالك و عامل در مقدار رأس المال و يا در مقدار ربح حاصل از تجارت اختلاف نمايند قول كدام يك مقدم است ؟

جواب : راجع به ربح حاصله قول عامل مقدم است و اما راجع به مقدار رأس المال اگر مالك مدركى قابل قبول نداشته باشد عامل بايد نسبت به مقدار اختلافى قسم بخورد .

222

اح_كام حجر

اسباب حجر

اعسار

معنى مُعسر :

سؤال 688 : به نظر جناب عالى معسر به چه كسى گفته مى شود ؟ آيا به صرف نداشتن مصرف سال به كسى معسر گفته مى شود يا اين كه بايد امكان تحصيل مال نيز نداشته باشد تا به او معسر اطلاق شود ؟

جواب : معسر كسى است كه اموال موجودى او به بدهى هاى حال او كافى نباشد و چنانچه قادر به تحصيل مال باشد بر او واجب است كه تحصيل نموده و اداء ديون بنمايد .

مقصود از عنوان اعسار

سؤال 689 : آيا اعسار يك عنوان كلى قابل انطباق بر مجموعه فقه است يا فقط حاكم بر امورات مالى و محدود به مسائل مالى است ؟

جواب : شخص محجور شرعاً از تصرف در مال خود فقط ممنوع است .

اشتراك معسر و مفلس درحكم

سؤال 690 : آيا معسر و مفلس داراى يك حكم اند ؟ آيا جميع تصرفات معسر حين الاعسار حتى در مستثنيات دين نافذ و صحيح است ؟ در اين مورد بين قبل و بعد حكم حاكم به اعسار فرقى هست يا خير ؟

جواب : احكام معسر و مفلس يكى است و منع از تصرفات شرعاً بعد از حكم حاكم شرع است .

راه ثبوت اعسار

سؤال 691 : راه هاى ثبوت اعسار را چه مى دانيد ؟ آيا راه تشخيص منحصر به طريق بينه و قسم است يا از استظهار و كشف و علم و امثال آن نيز در ثبوت آن مى توان استفاده نمود ؟

جواب : چنانچه بر اثر استظهار و كشف براى حاكم ( مجتهد جامع الشرائط ) علم به اعسار حاصل شود مى تواند حكم به اعسار نمايد .

سؤال 692 : با توجه به اين كه احكام ظاهريه در شبهات موضوعيه احتياج به فحص و كشف ندارد در ثبوت اعسار اشخاص فحص و تحقيق مبناى شرعى دارد يا خير ؟ و آيا در اين مورد نيز فقط بايد از قاعده « البينة للمدعى و اليمين على من انكر » بايد استفاده نمود يا راه هاى ديگرى از قبيل علم قاضى ، استظهار از حال معسرو تحقيق از افراد وتوجه به مستندات و ادله ارائه شده نيز طرق شرعى هستند ؟

جواب : استظهار از حال معسر و تحقيق از افراد و مستندات و ادله مقبوله چنانچه سبب علم قاضى ( مجتهد جامع الشرائط ) شود ، مى تواند به آنها حكم به اعسار نموده و اعسار ثابت مى شود .

شرايط صدور حكم اعسار

سؤال 693 : آيابراى صدور حكم اعسار شرايطى از قبيل :

1 _ ثبوت دِين نزد حاكم .

2 عدم كفاف دارايى مديون جهت اداء دين .

3 _ حال بودن دين .

4 _ درخواست غرماء مبنى بر صدور حكم حجر مديون را شرط مى دانيد يا خير ؟

جواب : امور چهار گانه مذكوره براى حكم به حجر لازم است على الاظهر .

وظيفه و محدوده عمل قاضى نسبت به معسر

سؤال 694 : زيد طى درخواستى از دادگاه تقاضاى گرفتن طلب خود از عمرو نموده و آقاى عمرو با مراجعه به دادگاه ادعاى اعسار نموده

1 _ آيا دادگاه مى تواند عمرو را حبس نمايد ؟ چه مدت ؟ و آيا اين حبس تعزيرى است ؟

2 _ اگر اعسار عمرو بر حاكم ثابت شد ، تكليف دادگاه نسبت به مطالبات زيد چيست ؟ و نسبت به تقاضاى زيد چگونه بايد عمل نمايد ؟

3 _ محدوده تحقيق دادگاه در اصل دعوى اعسار چه قدر است ؟ آيا صرفاً دارايى و عدم دارايى عمرو را بررسى مى كند ؟ يا اين كه حق فحص در نحوه صرف اموال و غيره را نيز دارد ؟

جواب : در فرض سؤال عمرو كه مدعى است بايد ادعاى خودش را با مدرك قابل قبول ثابت نمايد ، كه در صورت ثبوت اعسار حكم به حجر او مى شود ، ولى اگر نتواند ثابت كند ، حاكم شرع تحقيق و تفحص از دارايى و نحوه صرف و سائر موارد او را نموده و به نتيجه فحص عمل نمايد و حكم به تحجير او كند و اگر وضعيت او مشكوك بود حاكم مى تواند او را حبس نمايد تا حال او معلوم

شود و اين حبس تعزير نمى باشد .

تصرفات معسر قبل از صدور حكم

سؤال 695 : شخص معسرى معامله هبه و صلح معوض و غير معوض را قبل از صدور حكم اعسار انجام داده و مشخص نيست كه به قصد فرار از پرداخت دين بوده يا قصد تبرع و خيرخواهانه و بيع حقيقى و غيره داشته كه نهايتاً اين معاملات در حال حاضر اضرار طلبكاران را به دنبال داشته است ، حكم آن معاملات از نظر نفوذ و عدم نفوذ و صحت و عدم صحت چگونه است ؟

جواب : تصرفات و معامله هاى معسر قبل از صدور حكم نافذ و صحيح است .

تصرفات معسر

سؤال 696 : آيا حجر معسر مطلق است يا محدود به تصرفات مالى است ؟ و آيا ساير اقدامات غير مالى معسر مثل ازدواج ،قبول هدايا ، استيفاى قصاص ، و عفو آن و . . . نافذ است ؟ و آيا حاكم مى تواند اضافه بر حجر مالى او را از جميع تصرفات منع نمايد ؟

جواب : محجور اگر كارهايى انجام دهد كه تصرف مالى محسوب نمى شود و يا كارى انجام دهد كه درآن عمل ، سود و منفعت دارد مثل قبول هدايا و امثال آن ، اشكال ندارد و صحيح است ، ولى اگر ازدواج او سبب تصرف در اموال شود ، از ازدواج ممنوع است و نسبت به عفو از قصاص چنانچه در مقابل ديه مالى اخذ نمايد اشكال ندارد و ليكن عفو مجانى مشكل است .

معاملات معسر

سؤال 697 : آيا معاملات معسر در حكم احتيال ( كلاه بردارى ) است ؟ و آيا مى توان برآن آثار حقوقى اعم از اين كه مال به مالكيت محتال در نيايد و منافع مدت تصرف را ضامن باشد و در معامله با اموال محتيله حكم معامله با مال غيررا داشته باشد ، مترتب كرد ؟

جواب : چنانچه حاكم شرع حكم به تحجير معسر بنمايد ، او از تصرف در اموال خودش ممنوع خواهد شد و تصرفات او از قبيل بيع و هبه و اجاره و غيره محكوم به بطلان است و نقل و انتقال شرعاً صورت نمى گيرد و اموالى را كه از اين معاملات به دست آورده ضامن است وبايستى به صاحبشان رد نمايد .

اولياء

ولايت حاكم شرع

سؤال 698 : بعد از فوت پدر اموال صغير نزد چه كسى گذاشته مى شود ؟

جواب : هركس كه حاكم شرع صلاح بداند .

ولايت پدر و جد و وصى آنها و ولايت حاكم شرع

سؤال 699 : در مورد صغار و مجانين كه مورد ضرب و جرح يا توهين قرار گرفته باشند بفرماييد : الف ) آيا اولياء آنان با رعايت غبطه مولّى عليه حق گذشت دارند يا خير ؟ ب ) ملاك در رعايت غبطه مولّى چيست ؟ آيا صرف عدم الضرر كافى است يا بايد نفع صغير لحاظ گردد ؟

جواب : پدر و جد پدرى طفل و نيز وصى پدر و وصى جد پدرى مى توانند مال طفل را بفروشند ، مجتهد عادل هم مى تواند مال ديوانه يا طفل يتيم يا مال كسى را كه غايب است بفروشد ،لكن بايد جد و وصى و حاكم شرع ملاحظه صرفه و غبطه را بنمايند ، و اما پدر پس هرچند كه كفايت عدم ضرر بعيد نيست ، و لكن احتياط به مراعات غبطه و مصلحت ترك نشود ، و اما نسبت به

بخشش

و گذشت از اموال و يا حقوق صغير ، غبطه و مصلحت حتماً لازم است

مطلقاً .

ولايت پدر

معاملات پدر در اموال فرزند صغير

سؤال 700 : پدرى ملكى را ولايتاً براى دو دختر صغير خود خريدارى مى كند ، چندى بعد ملك را ولايتاً مى فروشد ، آيا اين دو دختر پس از رشيد شدن مى توانند نسبت به اين معامله فروش پدر خود معترض شوند و ابطال معامله و اسناد رسمى انتقال را درخواست نمايند ؟

جواب : در صورتى كه پدر ملاحظه مصلحت دو دختر را در خريد وفروش كرده حق اعتراض ندارند و در صورتى كه پدر ادعا مى كند كه مصلحت

را ملاحظه كرده و دختران انكار مى كنند قول پدر مقدم است ولى بايد قسم بخورد .

پدر و مادر غير مسلمان

سؤال 701 : حد احترام به پدر و مادر غير مسلمان را بيان داريد ؟يا به عبارتى : وظيفه فرزند در مقابل پدر و مادر غير مسلمانش به چه نحو است ؟ و اطاعت از آنها تا چه حد است ؟

جواب : رفتار و كردار و گفتار فرزند مسلمان در مقابل پدر و مادر

غير مسلمان بايد طورى باشد كه در انظار عرف و عقلاء براى آنان هتك حرمت و تحقيرمحسوب نشود و اطاعت از آنان در غير از واجبات و محرمات

از نظر شرع مقدس اسلام مانعى ندارد ، بلكه اطاعت و نيكى به آنها بسيار ترغيب شده .

ولايت عمو _ حضانت مادر

سؤال 702 : آيا بعد از فوت پدر وجد عموحق تربيت اولاد و تصرف در اموا لشان را دارد ؟

جواب : هر كه را كه حاكم شرع صلاح ديد قيم قرار مى دهد و حق الحضانه براى مادر است .

سؤال 703 : احياناً اگر بعد از فوت پدر ، مادر شوهر نمايد آيا تربيت بچه ها به عموى آنها واگذار مى شود ؟

جواب : چون كه پدر موجود نيست حضانت حق مادر است .

ولايت قيم

قيم شدن زن

سؤال 704 : با توجه به اين كه در شرع و قانون ( ماده 1233 قانون مدنى ) قيم شدن زن منوط به اجازه شوهر است ، اگر شوهر و برادر شوهر زنى محجور باشند آيا ممكن است كه آن زن را به عنوان قيمه شوهر و برادر شوهر انتخاب و انتصاب كرد ؟

جواب : در صورتى كه شوهر و برادر شوهر محجور شد ،حاكم شرع يا شخصاً يا به واسطه وكيل ، در امور مالى او تصرف مى كند و مانعى ندارد زن او را به عنوان وكيل خود معرفى كند كه در امور مالى او يا برادرش از طرف حاكم شرع تصرف كند در صورت لزوم ، البته اطلاق قيم در اين حال مسامحه است .

بلوغ

سن بلوغ پسران

سؤال 705 : آيا پسرها هنگامى كه به سن 15 سالگى برسند نماز و روزه بر آنها واجب مى شود ؟ بعضى ها كه به اين سن مى رسند و امور دين را درك نمى كنند چه حكمى دارند ؟

جواب : اگر علامات بلوغ كه 15 سال و احتلام و غيره است در او ديده شد نماز و روزه بر او واجب مى شود و بايد احكام آن را ياد بگيرد .

سن بلوغ دختران

سؤال 706 : با توجه به اين كه حيض و قاعدگى و موى زهار از نشانه هاى خارجى بلوغ شمرده شده است وفقهاى بزرگ به آن فتوا داده اند و موى زهار در دختران نشانه بلوغ شمرده نشده و ادله ، اختصاص به پسران دارد ، نظر حضرت عالى در سن بلوغ دختران چيست ؟

جواب : بلوغ دختران به 9 سالگى ثابت مى شود و حيض و حمل ، كاشف از سبق بلوغ است زيرا در اين زمان غالباً متأخر است از علامت اول ، و اما اشعار و انبات پس مخصوص پسران است اگر چه فقها بين پسر و دختر فرق نگذاشته اند ، ولى ادله مخصوص پسران است و ممكن است در دختران نيز علامت باشد ، لكن سكوت شارع از آن به جهت آن است كه انبات در دختران غالباً متأخر از 9 سالگى است كه علامت بلوغ مى باشد . عجالتاً همين مقدار كافى است هر چند كه بعد از تأمل ممكن است كه ان قلت و قلت هايى ظاهر شود كه مجال ذكر آنها نيست .

يكسان بودن تكاليف در بالغ

سؤال 707 : آيا بين بلوغ عقلى و بلوغ دينى و بلوغ جنسى فرقى قائليد ؟

به تعبير ديگر : به نظر جناب عالى براى همه تكاليف ، سن واحدى

( 9 سالگى در دختران ) جعل و تشريع شده يا اينكه هر تكليفى سنى را اقتضا مى كند ؟

جواب : همه تكاليف يكسان است 9 سالگى علامت بلوغ است ، لكن ممكن است بعضى احكام ثابت نشود به خاطر نبودن عقل يا رشد .

سؤال 708 : آيا بين سن انجام فرايض دينى از قبيل نماز

و روزه در دختر

با احكام امضايى و معاملاتى فرقى قائل هستيد يا هر دو را در نه سالگى مى دانيد ؟

جواب : نظر ما همان 9 سالگى است و اما روايات 10 سالگى شايد مراد داخل شدن در 10 سالگى باشد و منافات با روايات ديگر ندارد و اما موثقه عمار ساباطى چون معارض است با اخبار 9 سالگى و آنها مشهورند ، لذا مقدم مى شوند بر موثقه ، مضافاً ممكن است مفهوم نداشته باشد و فقط اثبات مى كند وجوب صلاة را در سيزده سالگى و منافات ندارد كه قبل از آن وجوب ثابت شده باشد ، گرچه خالى از تأمل نيست يا حمل كنيم بر كسى كه قبل از 13 سالگى عقل نداشته باشد يعنى از متعارف كمتر باشد ، و فرقى بين انجام فرايض دينى و احكام وضعيه نيست و تمام آنها در 9 سالگى ثابت مى شود و در روايت حمزة بن حمران تصريح شده ، آرى اگر رشيده نباشد معاملات او احتياج به اذن ولى دارد از جهت نبودن شرط ديگرى و آن رشد است .

علايم تعبدى و طبيعى بلوغ

سؤال 709 : با توجه به آيات وروايات باب بلوغ آيا روايات 9 سال موضوعيت دارد ؟ ثانياً : آيا 9 سالگى را در بلوغ اماره تعبدى مى دانيد يا خير ؟ ثالثاً : با توجه به تعارض روايات 9 سالگى با روايت 10 سال و 13 سال ، خصوصاً با موثقه عمار ساباطى ( وسائل الشيعه جلد 1 32 باب 4 حديث 12 ) و با توجه به عدم تطابق آنها با واقعيات خارجى ( حيض نشدن دختر در 9 سالگى

) نظر مبارك در باب بلوغ دختران چيست ؟

جواب : 9 سالگى علامت تعبدى بلوغ است ،البته شارع آن را علامت قرار داده به خاطر اين كه از اين سال به بعد دختر حيض مى بيند ،يعنى بلوغ طبيعى او در اين سن ممكن است حاصل شود ،مخصوصا در مناطق گرمسير ولذا در حديث 13 همين باب ، روايت عبدالله بن سنان مى فرمايد : و اذابلغت الجاريه تسع سنين فكذلك و ذلك انها تحيض لتسع سنين .

سؤال 710 : به نظر حضرت عالى دختران در چه سنى به بلوغ مى رسند ؟ و آيا نه سال تمام موضوعيت دارد يا مثل مرحوم صاحب جواهر ( در جلد 26 4 ) آن را اماره براى بلوغ طبيعى مى دانيد ، چنانچه از نظر مرحوم شيخ طوسى و قاضى ابن براج ، محقق حلى ، علامه حلى و شهيد اول نيز اين مسئله استفاده مى شود . خلاصه اين كه آيا بلوغ يك مسئله تعبدى و فقهى است يا اين كه يك موضوع خارجى است و علائم و امارات بيان شده از طرف شارع مقدس از قبيل سن ، احتلام ، حيض و . . . موضوعيت ندارد ؟

جواب : از روايات به دست مى آيد كه بلوغ يك امر طبيعى است ولى شارع براى آن علاماتى قرار داده كه بعضى تعبدى و بعضى طبيعى است ، زيرا در

روايت حمزة بن حمران حديث 2 باب 11 جامع احاديث الشيعه ج 1 مى فرمايد : « اذا خرج عن اليتم و ادرك ، قلت فلذلك حد يعرف به ، فقال : اذا احتلم » ،

يا در روايت خصال از عبدالله بن سنان از ابى عبدالله (عليه السلام) حديث 7 مى فرمايد :« . . . قال : حتى اشده . قال : و ما اشده ؟ قال : الاحتلام » ، و همچنان در روايت حلبى حديث 8 قال : « سئل ابى و انا حاضر عن قول الله عزوجل : حتى اذا بلغ اشده ، قال :الاحتلام » ، از اين روايات ممكن است و بعضى استفاده نموده اند كه ملاك ادراك و بلوغ اشد است ،و احتلام و امثال ذلك علامت آن است لكن در دختران 9 سالگى و در پسران 15 سالگى علامت تعبدى است ، يعنى بلوغ به آن حاصل مى شود ، اگر چه نشانه هاى بلوغ طبيعى در آنها نباشد .

اح_كام قرض

فروختن چك مدت دار

سؤال 711 : شخصى چك مدت دار را براى فروش مى آورد و خريدار آن را به مبلغى كمتر از آنچه در چك نوشته شده مى خرد ، آيا اين كار شرعاً جايز است ؟

جواب : اگر چك مذكور واقعاً در مقابل طلب حقيقى در دست آورنده و فروشنده باشد ، فروش چنين چك مدت دارى در مقابل طلب به كمتر از مبلغ متن چك به پول نقد مانعى ندارد و الاّ جايز نيست .

تصرف طلبكار در مال بدهكار

سؤال 712 : در عقد اجاره و توافق طرفين ( موجر و مستأجر ) در همان ابتداء عقد ، مبلغى وجه نقد تحت عنوان سرقفلى از طرف مستأجر به موجر پرداخت مى شود و طرفين شرط مى كنند كه مستأجر در عين مستأجره كار و كسب كند و موجر حق اخراج او را نداشته باشد و نيز مستأجر مبلغى را ماهيانه يا ساليانه پرداخت كند ، حال اگر مستأجر مقروض شد و طلبكار شخص ثالثى غير از موجر باشد آيا طلبكار مى تواند بدون رضايت موجر يا مستأجر براى نقد كردن حق خود از حق سرقفلى به نفع خود استفاده كند يا بهر شكلى آن را به مالكيت تصرف خود درآورد ؟

جواب : طلبكار بدون رضايت مديون نمى تواند از سرقفلى و يا در عين مستأجره تصرف كند ، گرچه دين او حال باشد و مديون امتناع كند ، بلكه بايد به حاكم شرع مراجعه نمايد .

تأخير زياد در پرداخت دين

سؤال 713 : شخصى مقروض بوده بعد از 20 سال اگر بخواهد قرض خود را بپردازد آيا عين پول قرض گرفته شده را بايد اداء كند يا معادل و هم ارزش اين پول در بيست سال پيش را بايد امروز بپردازد ؟ زيرا پول در 20 سال قبل معادل يك ماشين سوارى بود و اكنون تنزل بسيار كرده است ؟

جواب : اقوى آن است كه همان مبلغ پولى را كه قرض كرده ادا كند و احوط آن است كه مصالحه نمايند .

سؤال 714 : اگر مقروض در اداى دين در مدت 20 سال كوتاهى كرده باشد ، با توجه به بى ارزش شدن پول تكليف طلبكار چيست ؟

جواب

: در صورتى كه طلبكار مطالب بوده و بدهكار مى توانسته ادا كند و كوتاهى كرده و متعمداً نداده و سبب شده كه طلبكار متضرر شود ، بايد بدهكار تدارك ضرر را بنمايد و طلبكار را راضى نمايد حسب المظنون و مصالحه نمايند على الاحوط .

ورشكستگى

سؤال 715 : ما دو نفريم كه ورشكست شده ايم و تمام اموال منقول و غير منقول خود را از قبيل مغازه و اجناس و اثاثيه و منزل و چيزهاى ديگر طى دادخواستى تحويل دادگسترى داده ايم تا به طور عادلانه بين طلب كاران تقسيم شود ،با توجه به اين كه هيچ گونه بودجه ديگرى نداريم آيا مديون طلبكاران هستيم ؟ و آيا طلبكاران مى توانند از نظر شرعى ادعا نمايند ؟

جواب : چنانچه موقع تحويل اموال ، طلبكارها بقيه طلبشان را بخشيده باشند ، ديگر حق ادعا ندارند و الاّ طلبكار هستند ، به اين معنى كه شما بدهكار هستيد ولى حق مطالبه را تا وقتى كه نداريد ، ندارند .

مفقود شدن طلبكار

سؤال 716 : مبلغ يكصد هزار تومان به يك نفر يهودى مقروض هستم و تقريباً چند سال است كه مرد يهودى مفقود الاثر است و نمى دانم مرده است يا زنده مى باشد تكليف من چيست ؟ آيا مى شود اين مبلغ را براى ساختن حسينيه صرف كرد ؟

جواب : اگر به اندازه كافى فحص كرده ايد و در نتيجه از پيدا شدن خود او يا ورثه او جداً مأيوس شده ايد در اين صورت پول مذكور حكم مجهول المالك را دارد فلذا مى توانيد آن را به قصد صاحبش به فقير بدهيد و بعد فقير آن را براى ساختمان حسينيه و امثال آن مصرف نمايد ، يا خودش مستقلاً يا به وسيله شما .

ربا

موارد جواز اخذ ربا

سؤال 717 : در مورد مسئله شماره 2087 توضيح المسائل در باب معاملات حرام عنوان فرموده ايد در چند مورد ربا گرفتن اشكال ندارد . لطف كرده بيشتر توضيح دهيد ؟ چرا كه اگر اصل ربا حرام و مسئله در باب معاملات حرام ذكر شده باشد ، چطور مى شود در مواردى حلال باشد ؟

جواب : جعل احكام و حكمت آن در دست شارع مقدس اسلام است و عقول بشر آن را درك نمى كند غالباً و با اين كه ربا از معصيت هاى كبيره شمرده شده است مع ذلك چند مورد از حكم ربا استثناء شده است ، مثل ربا بين زوج و زوجه وبين پدر و فرزند و امثال آن ، كه در مسئله 2087 بيان شده است .

ربا بين پدر و فرزند

سؤال 718 : مبلغ پانصد هزار تومان به پسرم كه داراى عيال و فرزند مى باشد

به عنوان قرض الحسنه داده ام كه خانه رهن كند و در عوض ايشان مبلغ ده

هزار تومان به عنوان كمك خرج به اينجانب مى دهد آيا از نظر شرعى اشكال دارد ؟

جواب : شرعاً بين پدر و فرزند ربا نيست ، فلذا مبلغ ده هزار تومان كه

در هر ماه از پسرتان در مقابل پانصد هزارتومان قرض الحسنه مى گيريد

جايز است .

راه تخلص از ربا

سؤال 719 : راه تخلص از ربا چيست ؟

جواب : براى خلاصى از مشكل قرض ربوى مى تواند جنس را نقداً بفروشد

و بدون اين كه شرط كند نسيه از طرف به مقدار بيشترى بخرد ، مثلاً كتاب

را صد تومان نقد بفروشد و بدون اين كه شرط كند خريدار به او بار ديگر

بفروشد به صد و ده تومان ، در نتيجه صد تومان گرفته و صد وده تومان مقروض شده ولى بايد براى اين كه در گناه دادن يا گرفتن ربا نيافتند واقعاً قصد خريد

و فروش كنند .

سرپيچى از دادن بهره

سؤال 720 : كسى كه پول قرض كرده و صاحب پول شرط گرفتن بهره كرده باشد آيا بعد از اين كه پول را گرفت مى تواند پول بهره را ندهد و از آن سرپيچى كند ؟

جواب : اگر يقين كند كه بهره به صورت ربا و غير شرعى بوده مى تواند ندهد ، اما اگر بهره تحت عنوان مضاربه و امثال آن از عقود شرعيه صحيحه باشد ، جايز نيست ندهد . لازم به ذكر است كه : ربا دادن مثل ربا گرفتن حرام است و كسى كه قرض ربايى گرفته ، مالك آن پول نمى شود و نمى تواند در آن تصرف كند ، ولى چنانچه طورى باشد كه اگر قرارداد ربا را هم نگذاشته بودند صاحب پول راضى بود كه گيرنده قرض در آن پول تصرف كند دراين حال گيرنده مى تواند در آن تصرف كند . ( توضيح المسائل مسئله 2291 ) .

اح_كام رهن

تملك عين مرهونه

سؤال 721 : درعقد رهن در صورتى كه مرتهن بخواهد وثيقه را در عوض طلبش از راهن ( مديون ) به تملك خود درآورد و ارزش و بهاى وثيقه جواب گوى طلب مرتهن ( داين ) نباشد . الف : آيا مرتهن مازاد و اضافه بر وثيقه را مى تواند از راهن مطالبه كند ؟ ب : آيا طلب مرتهن ( داين ) محصور در مال مرهونه است ؟

جواب : الف : مرتهن نمى تواند بدون رضايت راهن ( مديون ) عين را تملك كند و در صورت تراضى تابع مقدار تراضى است ، يعنى اگر رضايت دادند كه عين مرهونه مقابل دين حساب شود گرچه دين كمتر يا

بيشتر باشد ، در اين صورت حق ندارد مابقى دين را از مديون مطالبه كند . ب : مرتهن در انتهاى اجل مى تواند عين مرهونه را بفروشد و دين خود را از قيمت آن بردارد و حق او منحصر است در همان عين مرهونه ، به اين معنى كه نمى تواند چيز ديگرى از اموال مديون بگيرد يا بفروشد .

رهن خانه

سؤال 722 : در مورد رهن كردن خانه نظر مبارك چيست ؟

جواب : اگر صاحب خانه منزل خود را اجاره دهد و در ضمن عقد اجاره با مستأجر شرط نمايد كه يك ميليون تومان قرض الحسنه به او بدهد تا مدت معلومى مانعى ندارد .

اح_كام ضمانت

ضمانت بدون عقد

سؤال 723 : شخصى پسرى دارد كه مقروض است . پسر به طلبكار مى گويد : پدرم مغازه اى دارد شما آن را بخريد و طلب خود را كسر نماييد و مابقى را به پدرم رد كنيد ،پدرهم حاضر شد مغازه را بفروشد به اين شخص و بدهى را بدهد ،لكن معامله و فروش مغازه از نظر قانونى به مشكلات برخورد كرد و به فروش نرسيد ، طلب كار مدعى است پدر شما قبول كرد بدهى شما را بدهد و اكنون پدر شما ضامن است شرعاً كه طلب من را بدهد . آيا از نظر شرعى پدر بدهكار است ؟

جواب : در فرض مسئله حسب الظاهر پدر ضامن نيست .

امر كردن شخصى براى عمل خاص

سؤال 724 : شخصى به شخص ديگرى دستور مى دهد مثلاً مسجد را رنگ آميزى كن يا مسجد را از نو بساز و هزينه آن به وسيله اينجانب تأمين و پرداخت مى شود ، بعد از تكميل مسجد ، هزينه را پرداخت نمى كند ، آيا اين شخص هزينه هاى مصرف شده را ضامن است ؟

جواب : ظاهر سؤال اين است كه شخص آمر هزينه مذكور را متعهد شده است ، لذا ضامن است .

اداء وجه ضمانت

سؤال 725 : در گمرك يكى از كشورهاى غير اسلامى به علت نقص مدارك كاركنان مرزى مبلغى به عنوان رشوه درخواست نموده اند كه با ضمانت يكى از معتمدين طرفين مبلغ فوق را به آنها بدهكار شده ايم ، با توجه به وجود ضامن و قول و قرار شفاهى آيا عدم پرداخت مبلغ مذكور شرعاً جايز است ؟

جواب : چنانچه ضامن به امر او وجه را داد او بايد وجه را به ضامن بپردازد .

وسائل گرفته شده از دانش آموزان

سؤال 726 : در بعضى موارد دانش آموزان وسايلى را به آموزشگاه مى آورند كه ممنوع است و توسط مسئولين از آنها گرفته مى شود : اولاً : آيا در بازگرداندن آنها به صاحبانشان كسى كه آنها را گرفته ضامن مى باشد ؟ ثانياً : آيا ديگران كه صاحب آن مال را نمى شناسند مى توانند در پايان سال آنها را تصرف كنند ؟ ثالثاً : با توجه به اين كه در بسيارى از موارد صاحبان اموال فراموش كرده يا مراجعه نمى كنند و فعلاً مجهول المالك است آيا فحص و جستجو از صاحبان آنها لازم است ؟

جواب : 1_ بلى

واجب است آنها را به صاحبانشان بازگرداند . 2 نمى توانند آنها را به تصرف خود در آورند . 3در فرض سؤال بايد از صاحبان آنها فحص و جستجو شود و بعد از فحص دقيق چنانچه اثرى از آنان مشخص نشده و كاملاً مأيوس شدند آن اشياء در حكم مجهول المالك است كه بايد با اجازه حاكم شرعى به فقرا برسد مگر آن كه علم به اعراض اولياء داشته باشند .

خسارت ناشى از بيع مال غير

سؤال 727 : شخصى زمينى متعلق به شخص ديگر را مى فروشد چند سال بعد مالك اصلى پيدا شده و زمين را مطالبه مى كند يا قيمت زمين را همراه با اجرة المثل زمين مى خواهد . 1 خسارات وارده بر خريدار به عهده كيست ؟ 2 قيمت زمين را بايد به قيمت موقع خريد حساب كرد يا قيمت روز ؟

جواب : زمين را بايد به صاحبش برگردانند و اجاره زمين را هم به او بدهند و خسارات وارده بر مشترى بر عهده مشترى است در صورتى كه عالم به غصبيت بوده .

جلوگيرى از تلف نفس

سؤال 728 : شخصى ، بيمارى صرع دارد ، گاهى در حين نماز اين حال بر او عارض مى شود آيا بر نمازگزاران واجب است نماز را رها كنند و او را نگه دارند ؟ اگر اين كار را نكردند و آن شخص در اثر اصابت سر او به ديوار سنگى فوت كرد آيا ضامن هستند ؟ اگر در غير حال نماز باشند چه حكمى دارد ؟

جواب : جايز است براى حفظ نفس اين شخص نماز را بشكنند و او را حفظ نمايند ، بلكه اگر حفظ نفس متوقف بر آن باشد واجب است ، لكن اگر حفظ نكردند چه در حال نماز يا خارج نماز ضامن ديه او نيستند .

اح_كام هديه

نقل و انتقال شرعى و قانونى

سؤال 729 : اگر شخصى منزلى را بنام همسرش در محضر اسناد ثبت كند ولى نه صيغه هبه بخواند و نه اقباض شرعى كند به اين معنى كه اين منزل را نه تخليه كرده نه در اختيارش قرار داده بلكه خودش با فرزندانش و همسر مذكور در آن منزل زندگانى مى كند تا اين كه آن زن وفات مى كند ، آيا اين منزل ملك آن زن محسوب مى شود يا مال شوهر است ؟

جواب : اگر شوهر اين خانم خانه مورد سؤال را به همسر خود در حال حيات او انتقال شرعى نموده و ملك او قرار داده است الآن خانه به تمام ورثه هاى او تعلق دارد و اما اگر واقعاً ملك او ننموده ، و لو به عنوان هبه ، در ملكيت خودش باقى مى ماند و بقيه ورثه از اين خانه ارث نمى برند و لو به اسم ايشان در

محضر ثبت شده باشد .

قبض كردن

سؤال 730 : برادر اينجانب در حيات خود بدون جبر و اكراه كسى تمام اموال خودش رابه من هبه كرد و اجازه قبض داد ، من هم قبول كردم آيا اين هبه صحيح است ؟ آيا همان وقت قبض و اقباض لازم است يا الآن هم مى شود قبض كرد ؟

جواب : چنانچه در حال حيات موهب ، موهوب له قبول و قبض نمود ملك موهوب له مى شود و چنانچه قبول يا قبض بعد از فوت بود ، ملك او نمى شود بلكه ملك جميع ورثه است .

هديه بين زوجين

سؤال 731 : آيا هبه به زوجه قابل استرداد است ؟

جواب : هبه بين زوجين لازم است و قابل استرداد نيست على الاقوى .

هدايايى كه به زوجين داده مى شود

سؤال 732 : هدايايى كه در ايام عروسى براى داماد و عروس مى آورند در صورت عدم قرينه الحاق به يكى از اينها ، به كدام يك از داماد و عروس مربوط مى شود ؟

جواب : هدايايى كه به زن و شوهر داده مى شود اگر از مختصات زن باشد قرينه مى شود كه مربوط به زن است و اگر از مختصات مرد باشد قرينه مى شود كه مربوط به مرد است و در صورتى كه هيچ قرينه اى نباشد حكم اشتراك جارى مى شود .

مصرف پولى كه براى خطيب جمع شود در امور ديگر

سؤال 733 : مرسوم است در مساجد و تكايا در ايام تبليغ پولى را از مردم و حاضرين در مجلس براى مبلّغ و واعظ جمع آورى مى كنند . آيا شرعاً جايز است آن مبالغ يا بعضى از آن را بدون اجازه مبلّغ

در جاهاى ديگر خرج كنند ؟ يا اشخاصى كه جمع آورى مى كنند به خيال اين كه مى توانند حق الزحمه بردارند ، براى خود بردارند يا به خادم مسجد و مداح بدهند ؟

جواب : ميزان قصد دهندگان پول است و در صورتى كه رضايت همه آنان احراز شود مى توان در مورد ديگرى هم صرف كرد .

بخشيدن اموال قبل از مردن

سؤال 734 : از همسر اول خود ، دو فرزند دارم كه مقدارى از اموال خود را به آنها بخشيده ام و از زوجه دوم خود صاحب سه فرزند هستم . آيا مى توانم هر مقدار از اموال خود را در زمان حيات به هر يك از فرزندانم ببخشم ؟ يكى از فرزندانم مالم را به سرقت برد ، مى خواهم او را از ارث خود محروم كنم . آيا اين كار امكان دارد ؟

جواب : هر مقدار كه بخواهيد مى توانيد در زمان حيات خود به هر كه بخواهيد ببخشيد و ممكن است كه يك نفر از ورثه را محروم كرد به اين نحو كه در زمان حيات خود تمام اموال خود را به بقيه ورثه تقسيم نماييد و ببخشيد تا كه حين الموت مالى نباشد كه به ارث رود .

اح_كام صدقات

صدقه غير سيد به سيد

سؤال 735 : حكم دريافت صدقه مستحبى غير سيد توسط سادات چيست ؟ و آيا در اين حكم از نظر ادله شرعى فرقى بين فرزندان درجه اول ائمه عليهم السلام و ساير طبقات سادات وجود دارد ؟

جواب : اولى آن است كه سيد از غير سيد صدقه مستحبى را دريافت نكند .

قرض دادن صدقات

سؤال 736 : اگر مستحق صدقه موجود باشد ، قرض الحسنه دادن از پول صدقات چه حكمى دارد ؟ بايد فى الفور به مستحق برساند يا مى تواند قرض الحسنه بدهد ؟

جواب : اگر مستحق موجود و در دسترس باشد بايد صدقات را به قرض الحسنه ندهند و به مستحق برسانند و با وجود مستحق چنانچه به قرض الحسنه بدهند و از بين برود در اين صورت دهنده ضامن خواهد شد .

رد مظالم

اجازه از مجتهد

سؤال 737 : در امور حسبيه يعنى امورى كه شارع مقدس راضى به ترك يا تعطيل آن نيست مثل رد مظالم . آيا بايد از مرجع خود اجازه گرفت يا از هر مرجعى مى توان اجازه گرفت ؟

جواب : از مجتهد مطلق جامع الشرائط مى شود اجازه گرفت ولو مرجع تقليد او نباشد .

دادن رد مظالم به فرزند

سؤال 738 : شخصى مقلد مرجعى است كه فتواى او را نمى داند يا مى داند ولى از مجتهد ديگرى كه شبهه اعلميت در او هست اجازه گرفته كه رد مظالم را جهت مخارج ازدواج به فرزندش بپردازد . آيا در جواز و عدم جواز رد مظالم به فرزندش بايد فتواى مرجع خود را جويا شود ؟

جواب : با اجازه مجتهد مطلق جامع الشرائط مى تواند عمل نمايد ، مگر در صورتى كه مرجع او فتوى دهد به عدم جواز دادن رد مظالم به فرزند خود .

صرف رد مظالم در مسجد و حمام عمومى

سؤال 739 : آيا مى شود رد مظالم را براى بناء و تعمير مساجد و تعمير حمام عمومى خرج كرد ؟

جواب : مصرف مظالم مختصّ به فقرا است .

مصرف رد مظالم در بيمارستان

سؤال 740 : آيا جايز است با پول رد مظالم و امثال آن براى بيمارستان لوازم پزشكى خريد در حالى كه بيماران گوناگون از مؤمنين ، كفار ، فقير و غنى مداوا و معالجه مى شوند ؟ ممكن است به صاحب پول وكالت دهيد كه از طرف شما دستگردان كند تا لوزام را خريدارى كند ؟ آيا جايز است از مال شخصى خود در اين مورد تبرع كند ؟

جواب : اما اگر تبرع كند كه احسان

كرده و احسان به هم نوع نيكو و پسنديده است ، خواه مومن باشد يا منافق و كافر و خواه فقير باشد يا غنى ، اما حقوق شرعى ، سهم سادات بايد به سيد فقير داده شود و اما مظالم بايد به فقراء شيعه پرداخت شود و اما سهم امام (عليه السلام) كه در هر قضيه اى نيازمند اجازه ويژه از مجتهد جامع الشرائط است و ما نمى توانيم وكالت مطلق بدهيم .

دادن رد مظالم به سادات

سؤال 741 : آيا جايز است رد مظالم را به سادات داد ؟

جواب : به سادات فقير داده مى شود .

سؤال 742 : آيا جايز است مظالم عباد را به سيد نيازمند داد ؟

جواب : جايز است ولى احوط در ترك آن است .

احكام احياء كردن زمين موات

شرايط احياء كردن

قصد

سؤال 743 : حاكم جائرى مردم را ظلماً مجبور مى كند به احيا كردن زمين موات در حالى كه آنها راضى به احياء زمين نيستند ، پس از احياء خودش و افراد مورد نظرش را مالك آن زمينها قرار مى دهد . چه كسى مالك اين زمينها مى شود ؟

جواب : در فرض سؤال آن افرادى كه زمين را احياء مى نمايند اگر قصدشان اين باشد كه آنها هم در زمين سهيم و شريك باشند در اين صورت حاكم جائر بايد سهم آنان را بدهد و يا رضايت آنها را به دست بياورد و اما اگر از اول قصدشان اين بوده كه زمين رابراى حاكم احياء كنند و از خود زمين سهمى نداشته باشند در اين صورت فقط حق مطالبه مزدخودشان را دارند نه سهم از زمين .

احكام احيا كردن

راه محل عبور و مرور

سؤال 744 : در روى زمين شخصى از قديم الايام راه عبور و مرور مردم قرار داشته ، حالا مالك آن زمين اجازه عبور و مرور را به بعضى مى دهد و بعض ديگر از مردم را منع مى كند ، تحت اين عنوان كه قبلاً تعداد كسانى كه عبور و مرور مى كردند كم بود و الآن تعداد زياد شده است آيا مالك حق چنين منعى را دارد ؟

جواب : اگر ساختن منزل يا احياء زمين اسبق از عبور بوده حق منع دارد و اگر قبلاً اينجا طريقى بوده و بعد خانه ساخته شده يا احياء زمين شده ، مردم حق عبور دارند و صاحب خانه حق منع ندارد و از پيرمردهاى محل استفسار نمايند كدام اسبق بوده .

نهال كارى در چراگاه عمومى

سؤال 745 : براى اهل قريه چراگاهى بود از زمان آباء و اجداد كه حيوانات خود را آنجا مى چراندند ، اكنون چند نفر آنجا را نهال كارى كرده و پر از اشجار كرده اند ، در وقت نهال كارى هم از ديگران نپرسيدند و بعضى اصلاً راضى نيستند بخاطر اين كه چراگاه ديگرى ندارند و بالاى كوه بردن گوسفندان مشقت زيادى دارد . بيان بفرماييد با اين وصف در اينجا نهال كارى جايز است يا نه ؟

جواب : در صورتى كه مورد احتياج اهل قريه باشد و اضافه بر احتياج آنها نباشد جايز نيست كسى بدون رضايت آنان تصرف در آن نمايد .

تصرف در چشمه متعلق به اهل قريه

سؤال 746 : چشمه اى هست كه آب كمى دارد كه براى خوردن و آشاميدن براى چند ده و روستا توسط دولت لوله كشى شده و غير از اين آب ، آب صاف ديگرى يافت نمى شود آيا صاحبان نهال مى توانند از آب اين چشمه براى آبيارى نهالها استفاده كنند ؟

جواب : چنانچه چشمه و اطراف آن را اهالى يا دولت حيازت نموده و حوض مثلاً ساخته و لوله كشى نموده اند ، كسى ديگر حق تصرف ندارد بدون رضايت آنها و چنانچه حيازت ننموده اند مى تواند شخص ديگر تصرف نمايد بشرط آن كه ضرر مهمى به اهل قريه نرسد .

علامت گذارى براى استفاده از علف كوه

سؤال 747 : قريه ما در دامنه كوه واقع است و مردم از كوه علف مى آورند و اين علف خودرو است و آبيارى لازم ندارد ، مردم قريه از قديم براى خود با سنگ نشانه گذارى كرده و تقسيم نموده اند آيا

از سهم ديگران علف آوردن جايز است ؟

جواب : در صورتى كه زايد بر احتياج آن شخص باشد جايز است .

احكام نكاح

شرايط عقد

رضايت زوجه

سؤال 748 : ما سه خواهر يتيم هستيم پدر مرحوم ما ، ما را به ازدواج پسران برادر خود درآورد ، ما خواهران در حيات پدر اطلاع داديم كه ما به اين عقد ازدواج راضى نيستيم و عقد خوانده شده صحيح نيست ، ولى پدر قبول نكرد و الآن ما سه خواهر بالغ شده ايم و راضى نيستيم كه با آنها زندگى كنيم ، لطفاً حكم مسئله را بيان فرماييد ؟

جواب : چنانچه عقد دختران قبل از بلوغ شرعى آنها بوده است عقد صحيح است ، ولى چنانچه عقد بعد از بلوغ دختران بوده اگر از اول ناراضى بوده اند و تا الآن ناراضى مانده اند ، عقد فضولى است و بدون رضايت دختران نافذ نيست . در خاتمه تذكر يك مسئله لازم است وآن اين كه در همان صورت اول عقد پدر بر غير بالغ زمانى محكوم به صحت است كه رعايت مصلحت غير بالغ شده باشد ، به اين معنى كه عقد براى آنان ضرر و مفسده نداشته باشد ولى تشخيص آن مشكل و اين كه عقد ضررى است احتياج به اثبات شرعى دارد .

سؤال 749 : اينجانب دخترى هستم بالغ و عاقل و صلاح آينده خودم را تشخيص مى دهم ، ولى پدرم بدون رضايت من ، من را به عقد پسر برادر خود درآورده و عدم رضايت خود را از عقد مذكور اعلام كرده و هنوز خانه شوهر نرفته ام و حق مهريه را برگرداندم و هيچ وقت با

پسر عمويم زندگى نخواهم كرد آيا عقد نكاح اينجانب كه بدون رضايت واقع شده درست است ؟

جواب : در فرض مذكور عقد فضولى واقع شده و اختيار قبول و رد با شماست و اگر هرگز راضى نبوده و الآن هم راضى نيستيد ، عقد نافذ نيست .

اذن پدر براى ازدواج پسر

سؤال 750 : دختر و پسر بالغين عاقلين رشيدين مى خواهند عقد ازدواج خود را اصالتاً انجام دهند ، هردو با سواد و دانشجو هستند و ظاهراً صحيح مى خوانند ، دختر با رضايت پدر و جدش مى خواند ، اماپدر و جد پسر مى گويند اينها وكيل نگرفته اند و عقد آنها صحيح نيست ، آيا براى پسر هم اذن پدر وجد لازم است و بايد براى عقد خواندن وكيل بگيرند يا همين عقد صحيح است ؟

جواب : چنانچه زوجين با شرايط عقد را جارى نمايند صحيح است و احتياج به وكيل نيست و در پسر اذن پدر و جد حتى احتياطاً هم شرط نيست .

دخترى كه پدر يا پدربزرگ ندارد

سؤال 751 : دخترى كه پدر و پدر بزرگ ندارد ، اجازه ازدواج او با چه كسى است ؟

جواب : در صورتى كه رشيده باشد كه مصالح و مفاسد وضع خود را مى داند احتياج به اذن ندارد و الاّ رجوع به حاكم شرع نمايد .

اذن پدر براى دختر

سؤال 752 : آيا جايز است دختر بدون اجازه پدر شوهر كند ؟ در حالى كه هنوز به حدى نرسيده كه خودش مصالح و مفاسدش را تشخيص دهد و هنوز براى اداره زندگى به رشد كافى نرسيده است ؟

جواب : جايز نيست .

سؤال 753 : پسرى قصد ازدواج موقت با دخترى باكره و بالغه دارد و هر دو به بلوغ فكرى رسيده اند و از شرايط اجتماع و ازدواج موقت اطلاع دارند آيا بدون اجازه اولياى خود مى توانند ازدواج كنند ؟ در صورتى كه قصد دخول نباشد و مشروط به اين شرط باشد چطور ؟

جواب : جواب اين سؤال در رساله توضيح المسائل ما مسئله 2384 بيان شده است مراجعه نماييد ، و فرقى بين عقد دائم و موقت يا شرط عدم دخول و شرط نكردن آن نيست .

سؤال 754 : در مسئله 2384 توضيح المسائل درباره ازدواج دختر بالغه و رشيده ، لفظ سزاوار است ذكر شده است آيا تأكيد مستحبى است يا احتياط واجب ؟

جواب : تأكيد است .

سؤال 755 : اگر براى دخترى خواستگار آمد و مى داند غير او شخص هم كفو او نمى آيد اگر پدر رضايت ندهد يا نباشد مى تواند بدون اذن پدر شوهر كند ؟

جواب : در صورتى كه دختر بالغه و رشيده باشد ، يعنى مصلحت خود را به

خوبى تشخيص دهد ،اذن پدر خصوصاً در چنين موارد شرط نيست . اگر چه سزاوار است با موافقت پدر ازدواج كند .

سؤال 756 : چه مى فرماييد درباره عقد نكاح دختر بالغه رشيده بدون اذن پدر ؟ در رساله اذن پدر را سزاوار شمرده ايد ، آيا اين سزاوار به معنى لايق است يا لازم ؟ آيا از مسئله 2385 توضيح المسائل كه فرموده اگر پدر و جد پدرى غايب باشند اذنشان لازم نيست ، مى شود فهميد اگر حاضر باشند لازم است ؟

جواب : در مفروض سؤال چنانچه بالغه و عاقله و رشيده باشد بنحوى كه مصالح و مفاسد امور خود را بداند ، از اجازه جد و پدر بى نياز است .

منع پدر

سؤال 757 : دخترى بدنيا آمد ولى پدر دختر حتى براى ديدن او به زايشگاه قدم نگذاشت و گفت من پسر مى خواستم و اجازه نداد دختر را به منزلش ببرند و تمام هزينه بيمارستان را دايى قبول كرد و پدر تهديد كرد كه او را خواهم كشت ، دايى و مادر بزرگ وى با مشكلات زياد دختر را بزرگ كردند و به مدرسه فرستادند تا ديپلم گرفت ، حالا خواستگار برايش آمده اما پدر اجازه نمى دهد و جهيزيه و خرج نمى دهد ، دايى دختر همه خرج را به عهده گرفت باز هم اجازه نمى دهد ، آيا دختر مى تواند با اجازه مادربزرگ يا دايى ازدواج كند ؟

جواب : در فرض مذكور در سؤال پدر حق امتناع از ازدواج دختر مذكوره را ندارد و بر فرض ولايت ، ولايت او در اين صورت ساقط است ، فلذا ازدواج

او بدون اجازه پدر شرعاً مانعى ندارد .

سؤال 758 : دخترى كه به حد بلوغ رسيده و باكره و رشيده است اگر همسر مناسبى پيدا شود و از پدر هم اجازه طلب كند ولى پدر مخالفت نمايد و با وجود منع پدر ازدواج كند آيا ازدواج او صحيح است ؟

جواب : چنانچه بالغه و رشيده باشد به نحوى كه تمييز مصالح و مفاسد امور خود را بدهد ، عقد صحيح است .

ازدواج سفيه به اذن پدر

سؤال 759 : بين مرد سفيه و زن سفيه به ولايت پدر و جد پدرى عقد نكاح بسته شده و زوجه در خانه مرد سفيه يكسال يا كمتر يا بيشتر مانده ، الآن زن مذكوره

به خانه شوهر نمى رود و اطاعتش نمى كند آيا عقدشان شرعاً فسخ مى شود ؟

و در صورت فسخ نشدن ، حاكم شرع شرعاً اختيار رهايى زن مذكوره را دارد

يا خير ؟

جواب : فسخ نمى شود و حاكم شرع اختيار طلاق دادن زن سفيه را ندارد ،مخصوصاً با عدم رضايت آن مرد .

عقد

تقديم ذكر زوج بر زوجه در عقد

سؤال 760 : بعض فقهاء مى گويند : در عقد نكاح بايد زوج را مقدم بر زوجه گرفت ، يا بنابر احتياط يا احتياط واجب يا اولى ، و دليل از آيه شريفه قرآن آورده شده : (و كذلك وزوجناهم بحور عين) ، پس بايد عقد را چنين اجرا كنند : « زوجت موكلى موكلتى على الصداق المعلوم ، قبلت التزويج لموكلى على الصداق المعلوم . » نظر حضرت عالى دراين باره چيست ؟ آيا اين كه عقد را براى خود بخواند يا براى غير فرقى در اين موضوع مى كند ؟

جواب : هر دو نحو جايز است و احوط جمع است .

دانستن معناى صيغه بنحو اجمال

سؤال 761 : وكيل زوجه بعد از خواندن خطبه عقد نكاح صيغه هايى را جارى مى كند كه وكيل زوج اصلاً متوجه اين صيغه ها نمى شود ، يعنى معانى و مفاهيم اين صيغه هاى عربى را نمى داند آيا در اين صورت اين عقد كه توسط اين دونفر خوانده شده صحيح است ؟

جواب : اگر وكيل زوج به نحو اجمال مى داند كه وكيل زوجه انشاء عقد ازدواج نموده پس قبول مى كند ، صحيح است ، هر چند كه معناى تحت اللفظى انكحت و زوجت را نداند و اگر هيچ گونه تمييز نمى دهد و نمى داند چه انشاء كرده ، بيع است يا نكاح يا غير اينها و به اين نحو قبول مى نمايد ، باطل

است .

شرط در ضمن عقد

سؤال 762 : در عقد نكاح ، زوجه شرط مى كند بر زوج ، در صورت طلاق دادن بدون عذر خاصى ، زوج مكلف باشد نصف درآمدهاى خود را از وقت ازدواج تا وقت طلاق به زن دهد . آيا مجهول بودن اين مقدار تعيين شده موجب بطلان شرط مى شود ؟ و آيا مصداق غرر هست ؟

جواب : اين شرط يك نوع التزام است از طرف زوج در ضمن عقد لازم با طيب نفس خود و در التزامات اين مقدار مجهول بودن ملتزمٌ به ، موجب بطلان التزام نمى شود على الاظهر ، و احوط تصالح است .

شرط ازدواج نكردن در صورت فوت همسر

سؤال 763 : زنى شوهرش مرده و از ازدواج مجدد خوددارى مى كند ، به اين دليل كه مى گويد من باشوهرم عهد داشته ام و مابين خود شرط كرده بوديم كه هر كدام جلوتر فوت كند ديگرى ازدواج نكند . آيا اين شرط صحيح و واجب العمل است ؟

جواب : اين شرط صحيح نيست و مستحب است تزويج نمايد .

وكالت در عقد

وكالت زوج از زوجه

سؤال 764 : اگر كسى بخواهد با خانمى ازدواج كند آيا وكيل يا شاهد لازم است ؟ و اگر مرد و زن راضى باشند به ازدواج موقت ، خود مرد مى تواند صيغه عقد را بخواند ؟

جواب : مى تواند خود وكيل از طرف زن شود و عقد را بخواند ، لكن احوط آن است كه شخص ثالث عقد را بخواند .

وكالت دو نفر از زن

سؤال 765 : زنى دو نفر را وكيل نمود تا براى او زوج اختيار نمايند ، وكيل اول پدرش را و وكيل دوم وكيل اول را به عقد او در آورده است ، در صورت تقارن ، بطلان عقدين معلوم است ، اما درصورتى كه ندانيم كدام مؤخر و كدام مقدم بوده وظيفه چيست ؟

جواب : اگر احتمال تقارن بدهد استصحاب عدم وقوع عقد صحيح در هر دو جارى مى شود و در صورتى كه علم ندارد به مقدم بودن احدهما و مؤخر بودن ديگرى ، مورد قرعه است ، اگر چه احتياط آن است كه هر دو طلاق بدهند و از نو عقد واقع شود .

وكالت تلفنى

سؤال 766 : آيا گرفتن وكالت از پسر و دختر به وسيله تلفن جهت عقد صحيح است ؟

جواب : چنانچه وكيل كاملاً و بدون شك و ترديد صداى آنان را قبلاً مى شناخت مثل پدر ، مادر ، عمو ، دايى و امثال آنها مانعى ندارد و الاّ

ن_ه .

انكار وكالت

سؤال 767 : دختر كر و لال را بدون حضور ولى ( بعلت فوت پدر و جد ) به عقد پيرمردى درآورده اند در حالى كه اين دختر مرد را اصلاً نديده بود ،پس از مشاهده زوج ، دختر اين ازدواج را انكار مى كند و در حقيقت انكار وكالت مى كند ، لطفاً بفرماييد حكم شرعى چه مى باشد ؟ در ضمن كيفيت وكالت و رضايت هم غير مشخص است ؟

جواب : در صورتى كه اصل وكالت مشكوك باشد يا اطلاق آن و شمولش مثل اين مورد را مشكوك باشد ،عقد محكوم به فضوليت و صحت آن موقوف بر امضاء دختر است .

فسخ وكالت

سؤال 768 : دخترى بالغه ، عاقله و رشيده كه پدر و جد پدرى ندارد ، شخصى را وكيل كرده كه او را به عقد ازدواج دائمى شخص ديگرى درآورد ، آن شخص هم عقد را جارى كرده ، ولى قبل از عقد اقوام زن قضيه را فهميده ورأى دختر را زده اند و از اين عمل منع كرده اند ، حالا فاميل زن مى گويند اين عقد صحيح نيست ، چون زن قبل از وقوع عقد ، وكالت را فسخ كرده اما خود زن اعتراف به فسخ وكالت نكرده آيا اگر زن راضى به عقد بوده و تا بحال وكالت را باطل نكرده ، عمو يا ساير فاميل مى توانند او را اجبار به جدايى كنند ؟ و اگر فرضاً زن وكالت را فسخ كرده ، ولى وكيل بدون خبر از فسخ ، عقد را جارى كرده ، در اين صورت صحت عقد چگونه است ؟ و آيا مى شود

بدون طلاق با شخص ديگرى ازدواج كند ؟

جواب : در مفروض سؤال كه وكالت را فسخ ننموده و يا فسخ كرده و خبر

فسخ به وكيل نرسيده در هر دو صورت عقد صحيح است و بدون طلاق

نمى تواند شوهر ديگر اختيار نمايد و مدعى فسخ بايد نزد حاكم شرع اثبات

نمايد كه هم فسخ كرده و هم اين كه خبر فسخ قبل از اجراء عقد به وكيل

رسيده است .

وكالت سنى در خواندن عقد براى شيعه

سؤال 769 : يك شيعه ازدواج كرده ، ولى سنى صيغه ازدواج را خوانده است آيا همين صيغه اى كه سنى خوانده كفايت مى كند يا بايد شيعه بخواند ؟

جواب : در خواندن صيغه عقد ازدواج ، شخص ملاك نيست ، بلكه ملاك صحيح خواندن عقد است ، لذا اگر سنى صيغه عقد را به همان نحوى كه در رساله هاى عمليه نوشته شده ، بطور صحيح و با قصد انشاء زوجيت به اين صيغه بخواند مانعى ندارد .

فسخ كردن عقد

تدليس _ بيمارى زن

سؤال 770 : هر گاه قبل از عقد نكاح طى مذاكرات شفاهى مادر زوجه اظهار نمايد كه زوجه دركمال صحت و سلامت مى باشد و مبتلا به بيمارى خاصى نيست و عقد نكاح بر اين وصف و شرط واقع گردد ، اما بعد كشف شود زوجه قبل از عقد به علت بيمارى زنانگى عمل كرده و يكى از تخمدانها و لوله رحم خود را از دست داده و نيز مبتلا به بيمارى چسبندگى لوله رحم مى باشد ، و پزشك مى گويد كه احتمال باردارى زوجه بسيار كم است ، با توجه به باكره بودن زوجه اولاً آيا خيار تخلف از وصف ( صحت و سلامت ) براى زوج ثابت است ؟ ثانياً مادر زوجه عالماً و بر خلاف واقع زوجه را توصيف كرده آيا براى زوج خيار تدليس ثابت مى باشد و مى تواند عقد نكاح را فسخ نمايد ؟

جواب : خيار فسخ نكاح فقط در موارد خاصى مى باشد و در مفروض سؤال فسخ نمودن به علت تخلف وصف خلاف احتياط است ، اگر چه تدليس ثابت شود . احتياط واجب آن است كه

در صورت قصد جدايى طلاق بدهد و ظاهراً در متن حين اجراء صيغه تصريح به اشتراط سلامت نكرده بوده .

زنى كه رحم او را برداشته اند

سؤال 771 : دخترى قبل از ازدواج رحم او را برداشته اند و بعداً ازدواج كرده و شوهرش از اين امر آگاه نبوده ، حالا اختلاف شده بين زوجه و زوج آيا عقد نكاح منفسخ مى شود يا احتياج به طلاق دارد ؟

جواب : اگر خواستند از هم جدا شوند بايد با طلاق جدا شوند .

ازدواج با مبتلا به مرض ايدز

سؤال 772 : اگر بعد از ازدواج معلوم شود كه زوج مبتلا به مرض ايدز مى باشد آيا زوجه حق فسخ نكاح را دارد ؟

جواب : چنانچه اين مرض از عيوب موجبه فسخ كه در مسئله 2390 توضيح المسائل ما ذكر شده و كذلك در مسئله 2279 ذخيرة المؤمنين عربى ما ذكر شده نباشد حق فسخ ندارد ، لكن چنانچه مرض مهمى باشد و موجب سرايت باشد ، زن حق دارد كه از مقاربت با او خوددارى نمايد و مرد اگر مى خواهد به همين نحو صبر كند و اگر مى خواهد طلاق بدهد و همچنين زن مى تواند كه از هر نحو تماس و مباشرتى كه موجب سرايت است خوددارى نمايد .

مه_ر

اختلاف قيمت مهريه

سؤال 773 : در مورد نوسان قيمتها در مهر كه تفاوت خيلى باشد حكم ضمانت و اشتغال ما فى الذمه چيست ؟ مثلاً مهريه زن در وقت عقد 10 تومان بوده كه آن زمان به ازاى ده تومان ده مثقال طلا داده مى شد يا به ازاى ده تومان صد متر زمين مى شد خريد و الآن همان مقدار زمين به يك ميليون تومان است ، عكس فرض هم وجود دارد ، مثلاً زمينى را مهريه زن قرار داده كه مترى يك تومان بوده و الآن هر متر ده هزار تومان است يا سكه قرار داده كه هر سكه هزار تومان بوده و الآن پنجاه هزار تومان است و معمولاً نيت متعاقدين در موارد مذكوره ماليت شىء است نه عين خارجى ؟

جواب : در فرض و مثال مورد سؤال اگر مهريه زن ده تومان رايج مملكت باشد ، ذمه شوهر به همان

ده تومان رايج مملكت مشغول است نه ما به ازاى آن و همچنين مى باشد عكس فرض مسئله كه مثلاً اگر مهريه زن صد متر زمين باشد شوهر بايد همان صد متر زمين را بدهد ولو آن كه قيمت آن پانصد برابر حين عقد باشد و اگر در آن زمان ، تومان نقره رايج بوده بايد تومان نقره اداء نمايد يا قيمت آن ، بلى اگر مطالبه نمايد و قدرت بر اداء داشته باشد و بدون عذر اداء ننمايد و اين تأخير موجب خسارت شود ضامن است .

تنزل ارزش مهر

سؤال 774 : اگر مهريه زنى غائبش 20 هزار تومان است و شوهرش بعد از 20 سال مى خواهد به او بپردازد و زن مطالبه بالاتر از يك ميليون تومان را بكند و مى گويد اين مبلغ برابر 20 هزار تومان آن زمان است ، آيا شرعاً حق دارد اين چنين مبلغى را مطالبه كند ؟ و آيا بر شوهرش وا جب است چنين مبلغى را بپردازد ؟

جواب : بلى بر شوهر واجب است كه كسرى و تنزل بيست هزارتومان 20 سال پيش را به زنش بپردازد ، البته در صورتى كه زنش قبلاً مهر خود را مطالبه كرده باشد و شوهرش باوجود تمكن پرداخت نكرده باشد .

نحله

سؤال 775 : در كلمه « نحله » دو معنى بيان شده است : اول آن كه مقصود « مهريه » باشد ، برحسب آيه شريفه ، و در ذمه زوج ثابت خواهد شد ، دوم آن كه درلغت « نحله » به معنى « بخشش » باشد كه در نتيجه چيزى در ذمه زوج نخواهد شد ، حال اگر زوجه با توسل به وسايل عديده ، مالى را به نام نحله بدون رضايت زوج از او دريافت كند آيا جايز است ؟ و آيا زن حق تصرف در اين مال را دارد ؟ در حالى كه زوجه كارهاى خانه را به قصد تبرع انجام داده است .

جواب : زوجه حق ندارد غير ازمهريه مبلغ ديگرى به عنوان بخشش ( نحله ) يا به عنوان ديگرى مطالبه كند و اگر از اموال شوهر بدون رضايت او دريافت كند حق تصرف در آن را ندارد و در صورتى

كه عوض و اجرت زحماتى كه براى شوهر و فرزندان كشيده است مطالبه كند ، چون به نحو تبرع انجام داده مستحق چيزى نيست .

سؤال 776 : بعد از پرداخت مهريه اگر از طرف زن مبلغى به عنوان نحله تعيين شود آيا شرعاً مى تواند آن را مطالبه كند ؟ و آيا بر مرد حرام است به او بدهد ؟

جواب : بعد از تعيين و پرداخت مهريه ، قول دادن شوهر به زنش مبلغى را به عنوان نحله جنبه اخلاقى دارد ،لذا پرداخت آن الزامى نيست .

پرداخت مهر به صورت مشاع

سؤال 777 : شخصى در زمان حيات خود 4 دانگ مشاع از 6 دانگ يكى از منازل مسكونى خود را به دو عروس خود به هركدام 2 دانگ مشاع صداق نموده و تحويل آنها داده و در سند ازدواج مكتوب و ممهور شده و بجز نشانى منزل و مقدار دانگ هيچ كدام از مشخصات ديگر خانه و امتيازات آب و برق و گاز و تلفن در سند ازدواج قيد نشده ، الآن بين وراث اختلاف شده آيا اين دو عروس به مقدار دانگ خود به طور مشاع از همه امتيازات خانه سهم مى برند ؟

جواب : با توجه به اين كه اين 4 دانگ مشاع بوده و 2 دانگ با قيمانده مال ميت مى باشد . عروس هاى مذكور در سؤال از امتيازات آب و برق و گاز هم سهم مى برند و از امتياز تلفن نمى برند ، حسب ما يفهم العرف .

بخشيدن مهر به شوهر

سؤال 778 : مهريه همسرم 80 هزارتومان است كه همسرم بخشيده است و مطمئن هستم از ته دل مى گويد كه بخشيده آيا كفايت مى كند و بنده بدهكار نخواهم بود ؟

جواب : بايد از همسرت بپرسى اگر بگويد بدهكار نيستى و من ذمه تو را نسبت به بدهى مبرا كردم كافى است ، بلكه اگر مطلب درست واضح شود احتياج به سؤال نيست .

دادن مهريه از وجوهات شرعيه

سؤال 779 : شخصى زنى را به عقد موقت يكساله درآورده و قرار گذاشته 5 هزار تومان به او بدهد و اين زن هم فقيراست آيا مى شود از بابت زكات يا كفاره روزه و رد مظالم يا سهم سادات پرداخت كند ؟ اگر به زن بگويد و او راضى باشد چطور ؟

جواب : از وجوه منطبقه دادن كفايت از مهر نمى كند ،حتى اگر زن راضى باشد ، لكن اگر به زن از وجوه منطبقه داد و زن ذمه او را ابراء نمود و مهر را بخشيد مانعى ندارد .

كسانى كه ازدواج با آنها حرام است

زن پدر

سؤال 780 : اگر مردى زنى را عقد موقت نمايد بدون دخول آيا آن زن بر پسر آن مرد حرام ابدى مى شود ؟

جواب : بلى حرام ابدى مى شود .

مزنيّه پدر

سؤال 781 : اگر مردى با زنى زنا كند آيا موجب محرم شدن آن زن بر فرزند آن مرد مى شود ؟ آيا فرزند حق ازدواج با آن زن را دارد ؟

جواب : محرميت نمى آورد ، ولى نكاحش بر فرزند حرام مؤبد است على الاحوط .

ملموسه پدر

سؤال 782 : منظوره و ملموسه پدر بطور حرام آيا بر پسر حرام مى شود ؟

جواب : در غير از جاريه پدر ، اظهر عدم حرمت است ، گرچه احتياط خوب است .

محرميت پدر با زنهاى اولاد و نوه ها

سؤال 783 : آيا پدر زن با عروس آن زن محرم است ؟ و آيا پدر مرد با عروس آن مرد محرم است ؟

جواب : انسان با زن اولادش و نوه ها چه نوه پسرى و چه دخترى محرم است و نسبت به زن اولاد رضاعى محرم نيست .

محرميت داماد به مادر زن

سؤال 784 : محرميت داماد با مادر زن درچه حد و چگونه است ؟ آيا اگر مادر زن با سر و صورت باز و بدون جوراب باشد و ساق پاها وسر وسينه او در معرض ديد داماد باشد و شوهر هم راضى نباشد اشكال شرعى دارد ؟

جواب : رضايت شوهر دخيل نيست و داماد مانند پسر محرم است ، ولى نگاه به شهوت حرام است .

سؤال 785 : آيا شوهر حق دارد به زن بگويد كه نزد داماد حجاب را رعايت كن يا اين كه چون داماد محرم است چه شوهر راضى باشد يا نباشد زن مى تواند بدون حجاب نزد او بنشيند و صحبت نمايد ؟

جواب : در صورتى كه نظر ريبه باشد شوهر حق دارد نهى كند ، لكن اصل پوشيدن و حجاب در برابر داماد واجب نيست چون محرم است و احوط آن است كه بيشتر از آنچه كه متعارف بوده ظاهر ننمايد .

مادر و دختر مزنى بها

سؤال 786 : هرگاه مردى با زنى زنا كند مادر و دختر آن زن بر او حرام مى شوند يا نه ؟

جواب : مشهور حرمت است .

ربيبه

سؤال 787 : دختر زوجه قبل از دخول آيابا شوهر زن محرم مى شود يا نه ؟

جواب : بعد از دخول محرميت حاصل مى شود .

سؤال 788 : زنى از شوهر اول طلاق گرفته و باشوهر دوم ازدواج نموده و نتيجه ازدواج دوم يك دختر بچه است ، آيا اين دختر كه از شوهر دوم است به شوهر اول محرم مى شود ؟

جواب : بلى اين دختر به شوهر اول اين خانم محرم مى شود ، البته اگر شوهر اول به اين خانم دخول كرده باشد . ( ربيبه يعنى دخترى كه زن از شوهر ديگر دارد و فرق نمى كند اين دختر از شوهر اولى باشد يا دومى و هكذا ولو از شوهر دهم باشد احكام ربيبه را دارد ) .

سؤال 789 : شخصى زنى را عقد كرده و قبل از اين كه با او همبستر شود آيا مى تواند به مو و سينه دختر اين زن كه از شوهر قبل داشته نگاه كند ؟

جواب : قبل از دخول به مادرش اين دختر براى او محرم نيست و نمى تواند نگاه كند .

ربيبه _ پدر شوهر

سؤال 790 : آيا دخترهاى زن غير مدخول بها نسبت به شوهر آن زن محرم مى شوند ؟ و آيا اين زن به پدرشوهر محرم است ؟

جواب : پدر شوهر محرم است دخول شده باشد يا خير ، و اولاد زن غير مدخول بها محرم نيستند .

حكم زن ربيب

سؤال 791 : آيا زن ربيب بر شوهر مادر ربيب محرم است ؟

جواب : زن ربيب بر شوهر مادر ربيب محرم نيست .

خواهر زن

سؤال 792 : مردى از يك زن دو فرزند دارد ، فرزند بزرگ او با دختر خاله اش ازدواج كرده ، پس از آن همسر آن مرد فوت مى كند آيا آن مرد مى تواند با خواهر زن خود ( كه هم اكنون مادر زن فرزند خود او مى باشد ) ازدواج كند ؟

جواب : اشكال ندارد .

ازدواج پدر و پسر با مادر و دختر

سؤال 793 : زنى شوهر كرده يك دختر دارد آيا پسر شوهر مى تواند دختر اين زن را بگيرد ؟ يعنى پدر و پسر مى شود با مادر و دختر ازدواج كنند ؟

جواب : اشكال ندارد .

ازدواج فرزندان شوهر از زن ديگر با فرزندان

زن از شوهر ديگر

سؤال 794 : خانمى هستم كه در دوران كودكى صيغه محرميت من را براى مردى خوانده اند و بعد از مدتى با مردى ازدواج كرده ام و از اين ازدواج چند دختر دارم آيا پسران آن مرد مى توانند با دختران من ازدواج كنند ؟

جواب : بلى مى توانند با دختران شما ازدواج كنند ، ولى با خود شما حتى اگر شوهر نداشتيد نمى توانند ازدواج كنند .

ازدواج پدر و پسر با دو خواهر

سؤال 795 : آيا مى شود پدر و پسر دو خواهر را بگيرند ؟

جواب : اشكال ندارد .

راه محرميت دختر بچه پرورشگاهى

سؤال 796 : زن و شوهرى بچه دار نمى شوند و قصد دارند دختر چهار ساله اى را از پرورشگاه بياورند و او را بزرگ كنند ، به چه طريقى مى توانند اين دختر را با مرد محرم نمايند ؟

سؤال 797 : اگر حاكم شرع صلاح و حفظ دختر را در ازدواج او به پدر اين شوهر يا به خود شوهر ببيند مى تواند به هر كدام كه صلاح ببيند ازدواجش نمايد .

زنا كردن زن شوهردار

سؤال 798 : زن شوهردارى با مرد اجنبى عمل نامشروع انجام داد و همين باعث شد كه از همسر خود طلاق بگيرد و بعداً با همان مرد اجنبى ازدواج

نمايد و اكنون فرزندى هم دارد ، اين عقد چه صورت دارد و وضع طفل چه

مى شود ؟

جواب : جهت حفظ آبرو صورتاً طلاق بدهند و ديگر مراجعت ننمايند و اما بچه ها در صورتى كه اين دو علم به بطلان عقد نداشتند ، وطى به شبهه مى شود و اولاد ملحق به ايشان مى شوند .

زنا با مادر و خواهر و مادر زن

سؤال 799 : اگر كسى با مادر يا خواهر يا مادر زن خود مقاربت كند و فرزندى متولد شود چه حكمى دارد ؟

جواب : كسى كه با مادر يا خواهر خود مقاربت كرده و فرزندى از او متولد شده است ، آن فرزند حكم ولدالزنا را دارد و همچنين است كسى كه با مادر زن خود نزديكى نمايد ، الاّ اين كه زنش برايش حرام نمى شود .

سؤال 800 : هرگاه زنى را عقد كرد و دخول نمود ، بعد با مادر و خواهر و دختر او زنا كرد آيا اين زن بر او حرام شده است ؟

جواب : خير حرام نمى شود .

حرمت خواهر ، مادر و دختر لاطى و ملوط

سؤال 801 : دو نفر لواط كردند در حال بلوغ حالا مى خواهند با خواهر يكديگر ازدواج نمايند آيا اين كار صحيح است ؟

جواب : در فرض سؤال به نظر ما و مبناى مشهور فقهاء نمى توانند و جايز نيست و حرام است و اصلاً عقد واقع نمى شود و خواهر ملوط را لواط كننده نمى تواند بگيرد .

سؤال 802 : در حين عمل لواط فاعل و مفعول به بلوغ نرسيده اند ،بعد از بلوغ آيا فاعل مى تواند با خواهر مفعول ازدواج كند ؟

جواب : در مسئله 2413 توضيح المسائل گفته ايم كه حتى اگر هر دو بالغ نباشند حرمت مى آورد .

سؤال 803 : آيا لاطى و ملوط مى توانند خواهر يكديگر را به عقد خود درآورند ؟ اگر اين عمل را قبل از بلوغ و زمانى كه مميز بوده اند انجام داده باشند چه حكمى دارد ؟ آيا مى توانند در نماز به يكديگر اقتدا نمايند ؟

جواب :

لاطى نمى تواند دختر و خواهر و مادر ملوط را بگيرد و اين حكم در مميز نيز جارى است و اما ملوط مى تواند دختر و خواهر و مادر لائط را بگيرد ، و اقتدا نمودن احد هما بالآخر در صورت توبه و داراى ملكه عدالت شدن صحيح است .

سؤال 804 : اگر در هنگام لواط نداند كه لواط موجب حرمت ازدواج با خواهر ملوط مى شود آيا بعداً حق دارد با خواهر ملوط ازدواج كند ؟

جواب : نمى تواند ، براى توضيح بيشتر به مسئله 2413 توضيح المسائل ما مراجعه كنيد .

سؤال 805 : اگر در هنگام لواط فاعل به بلوغ رسيده و مفعول نرسيده و هر

دو از حرام بودن ازدواج خواهر مفعول با فاعل درآن زمان اطلاع نداشته باشند حال فاعل قصد ازدواج با خواهر مفعول دارد آيا عدم اطلاع مى تواند دليل جواز باشد ؟

جواب : اطلاع از باطل بودن ازدواج لواط كننده با خواهر يا دختر يا مادر لواط دهنده در حكم آن دخيل نيست ، لذا نمى تواند درصورت علم به تحقق دخول فاعل خواهر مفعول را به عقد خود درآورده و اگر عقد واقع شده باطل است و بايد از هم جدا شوند و احتياج به طلاق ندارد .

سؤال 806 : اگر كسى با پسرى لواط كند آيا فاعل مى تواند با دختر عموى مفعول ازدواج كند ؟ و آيا شبهه اى هم در اين ازدواج از نظر فقهى وجود دارد ؟

جواب : مى تواند با دختر عموى مفعول ازدواج نمايد بلا شبهه .

ازدواج دختر مسلمان با مرد مسيحى

سؤال 807 : برخى دختران مسلمان با جوانان مسيحى ازدواج مى كنند آيا اين عقد

صحيح است ؟ در صورتى كه پاسخ منفى است تكليف بچه هاى متولد از اين زوج چيست ؟و اين همسر حال كه علم پيدا كرده ازدواج با مسيحى حرام است بايد چه كار كند ؟

جواب : ازدواج دختران مسلمان با فرد مسيحى باطل است و در صورتى كه جاهل به مسئله بودند فرزندان آنها ولد شبهه مى باشند و اگر شوهران آن خانمها مسلمان نشوند لازم است از شوهرانشان فوراً جدا شوند و اگر مسلمان شدند احتياج به عقد جديد دارد .

ناصبى و وهابى و سنى

سؤال 808 : آيا ازدواج زنهاى شيعه با سنى و وهابيها جايز است ؟ اگر در منطقه اى همسر شيعه براى آنها يافت نشود آيا از آن محل مهاجرت كنند يا با مرد سنى ازدواج كنند ؟ بر فرض ازدواج آيا اگر بطريقه مخالفين عقد خوانده شود صحيح است يا لازم است بطريقه شيعه عقد خوانده شود ؟

جواب : اما نسبت به وهابى ها و مطلق ناصبى ها كه دشمن اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) مى باشند ازدواج با آنها حرام است و نجس مى باشند ، بلكه از كافر و سگ نجس ترند ، لكن اگر وهابى اتفاقاً دشمن اهل بيت (عليهم السلام) نباشد حكم ساير سنى ها را دارد و اما ساير سنى ها كه ناصبى نيستند ، پس ازدواج با آنها كراهت شديد دارد و على الاظهر حرام نيست و زن بايد مطمئن باشد كه شوهر در ديانت او تأثير نخواهد كرد و اگر از آن محل بيرون شود و با شيعه ازدواج نمايد بسيار خوب است و على اى حال بايد به طريق شيعه عقد نمايد .

عقد

موقت

صيغه فارسى اذن پدر دخول در دبر

سؤال 809 : اگر زن و مردى چنين عقد كنند كه مدت و مبلغ خاصى قرار دهند و زن بگويد راضيم آيا اين عقد صحيح است ؟ اگر دختر باكره بدون اذن پدر باشد چطور ؟ اگر تماس بين آنها در دبر باشد آيا لازم است زن پس از تمام شدن مدت عده نگه دارد يا آن كه مى تواند فوراً با مرد ديگر ازدواج كند ؟

جواب : در مفروض سؤال اگر به گفتن راضيم ، انشاء تمتع موقت نموده بعيد نيست صحت ، لكن معذلك احتياط به گفتن متعت يا زوجت بلفظ عربى ولو بتوكيل غير ترك نشود ، راجع به اجازه پدر در باكره در وقتى كه رساله آية الله العظمى والد را حاشيه مى نمودم متن را ترجيح دادم ترتب آثار جماع از لزوم غسل وعده و تمام المهر و حد بر دخول در دبر محل اشكال است و مشهور بين علما عدم فرق بين دبر و قبل است ، لذا احتياط ترك نشود .

عقد موقت مشروط بعدم استمتاع

سؤال 810 : آيا عقد موقت ، مشروط بعدم استمتاع زوج جايز است ؟ و در صورت جواز ، زوجه مدعى است يكساعت بوده براى محرميت و زوج مدعى است يكسال بوده ، قول كدام يك مقدم است ؟

جواب : عقد موقت بشرط عدم استمتاع جايز است و در فرض سؤال قول زوجه معتبر است ، مگر آن كه زوج بر ادعاى خودش مدرك شرعى داشته باشد چون كه زوج ادعاى زياده مى كند واصل عدم زياده است .

اذن پدر

سؤال 811 : آيا در عقد موقت براى دختر اذن پدر لازم است ؟

جواب : در ثيبه نياز به اجازه پدر و جد نيست و در باكره چنانچه به مصالح و مفاسد خود مى رسد ، مثلاً مانند پدر تشخيص مى دهد ، محتاج اجازه نيست .

هبه كردن مدت

سؤال 812 : فردى در دوران قبل از بلوغ ، پدرش دو دختر براى او عقد كرد ، در همان قبل از بلوغ يكى از دخترها را دوبار رخصت نمود ( يعنى ابراء مدت كرد ) و والدين اين دختر عقد او را با يك نفر ديگر بستند ، بعد از بلوغ وقتى كه مى خواست با دومى عروسى كند سومين بار رخصت نمود و مهريه اش را داد ، حالا ادعا مى كند رخصتى كه داده بودم بدون قصد بود و مجبور بودم ، شاهدى هم بر اين ادعا ندارد ، آيا اين رخصت درست است ؟

جواب : در مفروض سؤال بعد از اين كه رخصت داد و مدت را هبه نمود و مهر را داد ، ادعاى او كه من قصد نداشتم قبول نمى شود ، مگر آن كه به طريق قطعى اثبات نمايد كه قصد نداشته و لقلقه لسان بوده .

عقد موقت با زنان زنا كار

سؤال 813 : ازدواج موقت با زنان زنا كار چگونه است ؟ ( كه وقت و حدود را رعايت نمى كنند ) .

جواب : تا زمانى كه توبه نكرده اند مكروه است على الاظهر ، ولى بعد از توبه كردن با مراعات شرايط و احكام ازدواج موقت مانعى ندارد .

احكام نكاح

نفقه

معيار نفقه

سؤال 814 : ضابطه اصلى در نفقه چيست ؟ آيا نفقه ملاك خاصى دارد يا يك مسئله عرفى است ؟ آيا مقدار نفقه با توجه به وضعيت زن تعيين مى شود يا رعايت حال شوهر معيار و ملاك است ؟

جواب : معيار و مقدار نفقه از نظر زمان و مكان و مراتب شخصيت فرق مى كند و بايد حال فعلى زوجه مراعات شود و تشخيص آن به عهده عرف است .

زمان وجوب و مقدار نفقه

سؤال 815 : آيا نفقه به محض ايجاد علقه زوجيت واجب مى شود يا شرايط ديگرى را قائليد ؟ آيا وسايل تنظيف و آرايش و مخارج مداوا ولو در بيمارى صعب العلاج و هزينه زايمان و هزينه تجهيز و غيره را نيز جزء نفقه مى دانيد ؟

جواب : نفقه به محض اجراى عقد زوجيت واجب نمى شود ، بلكه نفقه با تمكين زوجه واجب مى شود و مخارج چيزهايى كه در سؤال ذكر شده به نحو متعارف به عهده شوهر مى باشد .

مالكيت نفقه

سؤال 816 : آيا زن مالك نفقه مى شود يا فقط حق انتفاع دارد ؟

جواب : نسبت به نفقه كه سه قسم است ( مسكن ، خوراك و پوشاك ) ،زن فقط قسمت خوراك را بعد از دريافت آن مالك مى شود ، و در قسمت پوشاك هم به اندازه احتياج مالك مى شود على الاظهر ، و اما نسبت به مسكن چيزى مالك نمى شود .

مقصود از تمكين

سؤال 817 : در مورد وجوب نفقه آيا منظور از تمكين ، تمكين خاص است يا انجام وظايف زوجيت از قبيل حسن معاشرت و معاضدت با يكديگر در تثبيت مبانى خانواده و احترام نظر شوهر و . . . ؟ آيا مواردى كه با وجود رابطه زوجيت ، نزديكى با زوجه حرام است نيز نفقه واجب مى شود ؟

جواب : بلى منظور از تمكين استمتاعات است ، ولى در مواردى كه زوجه شرعاً معذور است اگر ازنزديكى ممانعت نمايد نفقه اش ساقط نمى شود .

نفقه در ايام عقد

سؤال 818 : آيا زوجه در فاصله بين وقوع عقد شرعى نكاح و مراسم زفاف مستحق نفقه مى باشد ؟

جواب : از ابتداى عقد نكاح زوجه مستحق نفقه هست ، مگر در حالت : 1_ عدم تمكين 2_ شوهر شرط كند ولو ضمناً كه نفقه ندهد مانند آن كه متعارف باشد قبل از زفاف پدر نفقه بدهد و به عهده شوهر نباشد و از وى مطالبه نكند و اين متعارف بودن به حدى باشد كه به شكل يك شرط ضمنى مبنيٌ عليه العقد درآمده باشد .

سؤال 819 : آيا نفقه زوجه دايم در ايام عقد و قبل از عروسى بر گردن شوهر او واجب مى شود ؟

جواب : چنانچه زن از تمتع هايى كه مرد بخواهد ممانعت ننمايد و اطاعت نمايد از شوهر در امورى كه شرعاً اطاعت زوج بر او لازم است ، نفقه او بر مرد واجب مى باشد .

* نفقه زن در عده وفات :

سؤال 820 : آيا نفقه زوجه حاملى كه زوجش فوت كرده و يا در عده وفات است از مال زوج پرداخت مى شود

؟

جواب : زنى كه حامله نيست در عده وفات نفقه ندارد ، ولى اگر حامله باشد تا زمان وضع حمل از سهم الارث همان بچه كه در شكم دارد ، مخارج مادر داده مى شود على المشهور بين القدماء ظاهراً .

تأمين نفقه از طرف دولت

سؤال 821 : در كشورهاى غربى نفقه زن و فرزندانش چه با شوهر زندگى كند يا نكند از طرف دولت تأمين است ، بطورى كه اگر دولت بفهمد كه شوهر نفقه عائله را تأمين مى كند كمك هايش را قطع خواهد كرد آيا در اين فرض هم باز زن مستحق نفقه از شوهرش هست ؟

جواب : در صورت عدم نشوز ، نفقه زن بر شوهر واجب است چه از طرف دولت تأمين شود و چه نشود .

امتناع از پرداخت نفقه

سؤال 822 : در صورتى كه زوج از پرداخت نفقه امتناع كند و يا براى مدت طولانى غايب شود يا به درجه اى از سفاهت برسد كه تصرف او در اموال و دارايى خود غير عقلايى باشد يا اين كه مجنون شود ، تلكيف نفقه زوجه چه مى شود و مسؤول پرداخت آن كيست ؟

جواب : در صورتى كه شوهر از دادن نفقه امتناع كند حاكم شرع او را امر مى كند به انفاق يا طلاق و اگر امتناع كرد ، خود حاكم شرع طلاق مى دهد و اما اگر غايب يا سفيه يا مجنون باشد ، زن مى تواند با اذن حاكم شرع از اموال او مصرف كند .

اجرت كار زن در خانه

سؤال 823 : اگر زنى بعد از گذشت سالها زندگى مبلغى به عنوان اجرت المثل زحمات و كار كردنهاى خود در خانه شوهرش از شوهر مطالبه كند آيا شرعى است ؟ و آيا بر شوهرش واجب است به او بدهد ؟ و حكم كار تبرعى زن در منزل چيست ؟

جواب : اگر حين كار كردن به شوهرش نگفته باشد كه من در مقابل اين كارها از تو اجرت مى گيرم ، بر شوهر واجب نيست تحت اين عنوان چيزى به زنش بدهد .

نشوز

سؤال 824 : آيا در صورتى كه زن با اختيار خود زندگى خانوادگى را ترك كرده و فرزندانش را با خود برده همچنان مستحق نفقه است ؟ و آيا نفقه گذشته را نيز از زمان ترك خانه شوهر ، مى تواند مطالبه كند ؟

جواب : در صورتى كه زن به اختيار خودش و بدون مجوز شرعى زندگى خانوادگى را ترك كرده حق نفقه

ندارد و در صورتى كه انفاق بر فرزندانش به امر پدرشان و از قبل پدر نبوده ، حق مطالبه نفقه آنها را ندارد .

سؤال 825 : دخترى به عقد شخصى در مى آيد و دو هفته بعد از ازدواج به منزل پدرش باز مى گردد و ديگر از بازگشت به منزل شوهرش خوددارى مىورزد و هرچه پدر و مادر و نزديكان به منظور بازگشت به منزل شوهر تلاش مىورزند با مخالفت دختر روبرو مى شوند و در اين اواخر دختر تهديد به خودكشى در صورت فشار جهت رفتن به خانه شوهر كرده و بعد از اين پدر با رأى گرفتن طلاق خلع به شوهر مراجعه مى كند ولى شوهر از روى عناد او را طلاق نمى دهد آيا حاكم شرع يا وكلاى او مجاز به اجراى صيغه طلاق بمنظور نجات زندگى دختر هستند ؟

جواب : در مفروض سؤال بر زن واجب است به خانه شوهر برگردد مگر آن كه عذر شرعى داشته باشد از قبيل خوف تلف نفسى مثلاً .

اطاعت زن از شوهر

سؤال 826 : آيا اطاعت كردن زن از تمام دستورات و اوامر شوهر كه خلاف شرع نباشد واجب است ؟

جواب : زن لازم نيست هرچه شوهرش بگويد و يا امر كند اطاعت نمايد مگر آن كه با حق استمتاع و بهره برى و تلذذ از زن منافات داشته باشد .

سؤال 827 : زن تا چه حد بايد از شوهر اطاعت كند و فرمان بردار باشد ؟

جواب : در امور مربوط به استمتاع شوهر از زن ، بايد زن از شوهر اطاعت كند و نسبت به بيرون شدن از خانه و مسافرت نيز بدون اجازه شوهر

حق ندارد و نيز حق ندارد بدون اجازه شوهر كسى را به منزل راه دهد و شوهر مى تواند مانع از نذر كردن زنش شود و هكذا اگر روزه مستحبى منافى با استمتاع شوهر باشد ، مى تواند مانع شود و در صورت عدم مزاحمت احوط استحبابى آن است كه بدون اجازه روزه نگيرد .

اطاعت زوجه در ايام عقد

سؤال 828 : خانمى به عقد مردى درآمده ولى هنوز عروسى نكرده ، پدر به او مى گويد به خانه فلان شخص برو براى صله رحم ، ولى همسر مى گويد راضى نيستم ،او بايد حرف كدام يك را عمل كند همسر را يا پدر را ؟

جواب : چنانچه شوهر مصلحت نمى داند كه زوجه به خانه آن شخص رود فلذا نهى مى كند زوجه بايد اطاعت نمايد .

بيرون رفتن زن بدون اذن شوهر

سؤال 829 : رفتن زن به خانه پدر و مادرش بدون اجازه شوهر چه حكمى دارد ؟ اگر مدت زيادى به او اجازه ندهد چطور ؟

جواب : بدون اجازه شوهر ، زن حق ندارد از خانه خارج شود ، حتى براى رفتن به خانه پدر ومادر و در صورتى كه شوهر فشار بياورد به نحوى كه زن در حرج واقع شود ، آنگاه بى اجازه او مى تواند از خانه بيرون رود به مقدارى كه رفع حرج شود .

سؤال 830 : مردى كه از همه جهت حقوق زنش را كه عقد دايم و رسمى كرده اند رعايت مى كند و كوچكترين كوتاهى در انجام وظيفه ندارد آيا حق دارد كه از زنش بخواهد بدون رضايت او به جايى نرود ؟ وظيفه زن در اين مورد چيست ؟

جواب : بيرون رفتن زن از خانه اگر بى اذن شوهر باشد جايز نيست و بدون اجازه او يا نهى او حق ندارد از خانه خارج شود مگر براى كار واجب شرعى مانند حج واجب و امثال آن .

سؤال 831 : با وجوب احسان به والدين اگر شوهر زن را از رفتن به منزل آنها منع كند آيا زن مى

تواند بدون اذن شوهر به منزل والدين برود ؟

جواب : زن حق ندارد بدون اذن شوهر از خانه خارج شود حتى براى ديدار پدر و مادر ، لكن اگر به حدى برسد كه براى زن حرجى و مشقت آور باشد ، برزن لازم نيست از شوهراجازه خروج بگيرد ، به مقدار رفع حرج به نحو اكل ميته ، مخصوصاً اگر شوهر به قصد ايذاء و اضرار او را از بيرون رفتن منع كند .

حق مطالبه مهر قبل از تمكين

سؤال 832 : آيا زوجه مى تواند قبل از نزديكى با استفاده از حق حبس ، كل مهريه را مطالبه كند ؟ يا اين كه حق حبس مطالبه دين مستقر ( نصف مهريه ) را مشروعيت مى بخشد ؟

جواب : زوجه شرعاً مى تواند قبل از نزديكى از تمكين ممانعت كند تا تمام مهريه خود را بگيرد ، البته اگر در ضمن عقد شرط تأخير نداشته باشد كه در اين صورت حق حبس و ممانعت ندارد و همچنين اگر زوجه قبل از گرفتن مهريه تمكين نموده و زوج نزديكى كرد ، بعد از آن زوجه نمى تواند به جهت مطالبه مهريه از تمكين امتناع كند .

تمكين زوجه نسبت به زوج تارك الصلاة

سؤال 833 : مردى است كه نماز نمى خواند و به طهارت اهميت نمى دهد و فرزند خود را هم از انجام كارهاى شرعى منع مى كند ، آيا همسر اين مرد مى تواند از همبستر شدن با او خوددارى كند ؟

جواب : زن حق امتناع از همبسترى ندارد مگر آن كه واقعاً شوهرش منكر نماز و روزه و امثال آن گردد كه در نتيجه مرتد و كافر شده باشد .

استفاده كردن شوهر از خانه زن

سؤال 834 : زنى به عقد ازدواج مردى درآمده و پس از 6 سال از ايشان

جدا شد ، در طول زندگى مشترك ، شوهر از تهيه منزل كه جزء وظايف مرد مى باشد ، امتناع نمود و دراين مدت در منزل متعلق به زوجه سكونت داشت

و على رغم اعتراض مكرر اقدام نكرد ، با توجه به اين كه شوهر از ملك

زن استفاده برده آيا زوجه مى تواند از شوهر اجرت المثل زمان تصرف را مطالبه كند ؟

جواب : چنانچه اين خانم واقعاً راضى نبود كه شوهرش در منزل شخصى او سكونت كند و اين مطلب را مكرراً به او گفته باشد و شوهر تهيه مسكن نكرده باشد زوجه مى تواند از شوهرش اجرت المثل زمان استفاده از منزل شخصى خود را مطالبه نمايد .

عزل منى

سؤال 835 : عزل منى در موقع انزال چه حكمى دارد ؟ آيا كفاره هم

دارد ؟

جواب : عزل منى در موقع انزال اگر با رضايت همسرش باشد جايز است و گرنه احوط استحبابى ترك است .

بوسيدن عورتين

سؤال 836 : بوسيدن و مكيدن عورتين براى زوجين چه حكمى دارد ؟

جواب : جايز است .

خوردن شير همسر

سؤال 837 : آيا شوهر مى تواند شير همسر را بخورد ؟

جواب : مانعى ندارد .

ازدواج مجدد

سؤال 838 : شخصى كه ازدواج كرده و به عللى به حرام مى افتد ، آيا ازدواج مجدد بر او واجب است ؟

جواب : ازدواج مجدد بر او واجب نيست لكن فعل حرام را نبايد انجام دهد و خود را حفظ نمايد .

حكام شير دادن

محرميت زن پسر رضاعى

سؤال 839 : آيا زن پسر رضاعى بر پدر رضاعى محرم است ؟

جواب : زن پسر رضاعى محرم است .

شيردادن مادر بزرگ به نوه

سؤال 840 : آيا مادر بزرگ مى تواند نوه دختريش يا نوه پسريش را شير بدهد ؟

جواب : اگر مادر بزرگ فرزند يا نوه دختر خود را شير دهد ،آن زن بر شوهرش حرام مى شود ، ولى اگر فرزند پسرش را شير دهد ، حرمت نمى آورد .

شير دادن خواهر به برادر خود

سؤال 841 : اگر خواهر بر اثر نداشتن مادر ، برادر يا خواهر را شير دهد ، اشكال دارد يا نه ؟

جواب : مانعى ندارد .

شير دادن عمه به فرزند برادر

سؤال 842 : اگر خواهر كسى به پسر يا دختر برادرش شير دهد ، اشكال دارد يا نه ؟

جواب : مانعى ندارد .

شير دادن زن عقيم

سؤال 843 : هر گاه زن عقيم بچه اى را شير بدهد ، آيا محرم مى شود ؟

جواب : محرم نمى شود .

احكام طلاق

صيغه طلاق

توافق بر طلاق بدون اجراى صيغه

سؤال 844 : در حدود دو سال قبل با همسرم به اجراى طلاق توافق كرديم و دادگاه هم فقط بر اساس توافق زوجين با صدور گواهى عدم امكان سازش ، اجازه مراجعه به محضر و اجراى طلاق را به زوجين داده است و قبل از وقوع طلاق بنده خواهان ادامه زندگى مشترك با همسرم شده و از توافق خود و اجراى طلاق منصرف گرديدم . آيا بدليل اين كه زوجين توافق به اجراى طلاق كرده اند بدون وجود سببى كه طلاق را در اختيار زوجه قرار دهد مى توان زوج را اجبار به طلاق كرد و چنانچه به صرف اين توافق غيابى و يك طرفه و بدون اطلاع و رضايت زوج صيغه طلاق جارى گرديده باشد اين طلاق صحيح است ؟

جواب : در صورتى كه شما شخصى را وكيل كرده ايد كه همسرتان را طلاق بدهد و قبل از اين كه عزل وكيل به وكيل برسد او طلاق داد ، طلاق صحيح است ، ولى در صورت دخول به زوجه طلاق رجعى است و اگر عده باقى باشد مى توانيد رجوع كنيد ، مگر اين كه طلاق خلعى باشد ، اما اگر شخصى را وكيل ننموده ايد و بنا داشتيد طلاق بدهيد و منصرف شده ايد نمى توان شما را مجبور به

طلاق كرد و اگركسى طلاق بدهد باطل است .

طلاق حاكم

امتناع شوهر از نفقه

سؤال 845 : در صورت استحقاق نفقه زن و استنكاف شوهر از پرداخت آن آيا حاكم شرع مى تواند طلاق را ولايتاً اجرا كند ؟

جواب : در صورتى كه مستحق نفقه باشد مثلاً خروج او به امر شوهر بوده يا به جهت حفظ نفس بوده حاكم شرع در صورت قطعى بودن آن به شوهر امر مى كند كه يا فعلاً نفقه بدهد و يا طلاق بدهد و الاّ حاكم شرع طلاق مى دهد و اما ندادن شوهر طلبهاى زن را راجع به نفقه هاى سابق ، موجب صحت طلاق نمى شود .

تنفر زن از شوهر

سؤال 846 : در صورتى كه زن از شوهرش حالت تنفر و انزجار شديد پيدا كرده و در معرض انحراف قرار دارد و از او هم چند سال است كه جدا شده آيا از باب عسر و حرج حاكم شرع مى تواند او را طلاق بدهد ؟

جواب : صرف عسر و حرج موجب صحت طلاق نمى شود .

طلاق زن شيعه از مرد حنفى در دادگاه

سؤال 847 : من زنى هستم كه مذهب شيعه دارم و با شخصى حنفى المسلك ازدواج كرده بودم ، بعد از مدتى بين ما اختلافى رخ داد و لذا من از شوهرم جدايى را اختيار نمودم چون ايشان مى خواست بچه هارا پايبند به مسلك خويش نمايد

و من راضى نبودم و بچه ها هم راضى نيستند و حالا به خاطر اين سه فرزند جوان نمى خواهم با او زندگى كنم لذا از طريق دادگاه هم طلاق گرفته ام ومى خواهم طلاق شرعى بگيرم . آيا راهى براى اين كار هست ؟

جواب : اگر علت و سبب طلاق دادن دادگاه جهت شرعى داشته باشد مثل آن كه مدتى خرج و نفقه شرعى را نداده و بعد از مراجعه و ابلاغ بازهم نمى دهد و شرايط هم مراعات شده باشد ، طلاق مزبور صحيح است و الاّ بايد از شوهر خود طلاق بگيريد به هر نحوى كه ممكن است و يا اين كه با او سازش كرده و به زندگى خود ادامه دهيد و عقيده بچه هاى خود را قوى نماييد كه حرفهاى پدرشان در آنان تأثير نكند .

طلاق خلعى

مقاربت با زن در عده طلاق خلع

سؤال 848 : خانمى از شوهر خود طلاق خلع مى گيرد و در ضمن عده ، شوهر بدون قصد برگشت با او همبستر مى شود آيا حكم زنا تلقى مى شود و حد شرعى دارد ؟

جواب : زن مختلعه حق رجوع از بذل دارد و در اين صورت شوهر حق رجوع به زوجيت دارد . و همبستر شدن با او بدون قصد رجوع به مهر و بدون قصد رجوع به زوجيت حرام است و بايد فوراً توبه نمايد

قبل از رجوع به حاكم

شرع .

عده طلاق

غير مدخول بها

سؤال 849 : اگر زنى از شوهر اول خود طلاق بگيرد و بعد از طلاق عده نگه داشته و با شوهر دوم ازدواج كند ولى همبسترى و دخول صورت نگيرد آيا بعد از طلاق دوم عده دارد ؟ آيا طلاق بائن غير مدخول بها محسوب مى شود ؟

جواب : زنى كه قبل از دخول طلاق بگيرد ، عده ندارد و مى تواند بلافاصله شوهر ديگر اختيار كند .

عده زن عقيم

سؤال 850 : در اين زمان جهت جلوگيرى از باردارى ، رگ مربوط به آن را قطع مى كنند كه انسان داراى اولاد نشود ، هم زن و هم مرد مى توانند اين كار را بكنند ، در اين صورت چنانچه متاركه نمايند آيا زن بايد عده نگه دارد ؟چون نازا مى شود و حامله نمى شود ؟

جواب : در مفروض سؤال چنانچه زن در سن من تحيض (1) باشد بايستى كه عده نگه دارد .

عده وفات

استفاده از عطر در نماز در حال عده وفات

سؤال 851 : زنى كه شوهرش مرده و در حال عده نگه داشتن است آيا مى تواند بجهت ثواب در نماز از عطر استفاده كند ؟

جواب : عطر زدن براى نماز زينت حساب نمى شود و معذلك حرام است على الاظهر .

اموال داده شده به زن

سؤال 852 : دختر و پسرى قبل از دوسال عقد ازدواج بستند و پس از سه ماه زندگى مشترك اختلاف پيش آمده و در آستانه جدايى هستند آيا طلاهايى كه پسر در اين مدت خريدارى كرده به پسر مى رسد يا به دختر ؟

جواب : اگر طلاها را پسر به دختر تمليك كرده بود نمى تواند از اوپس بگيرد على الاظهر ، ولى اگر تمليك نكرده بود ، مال پسر مى باشد .

ظهار

حكم رجوع به زنى كه ظهار شده

سؤال 853 : آيا بعد از ظهار و لعان دوباره با عقد جديد مى شود زندگى كرد ؟

جواب : بعد از ظهار ،زن بر مرد حرام مى شود و حق همبستر شدن با او را ندارد ، مگر بعد از دادن كفاره و حليت زن ظهار شده احتياج به عقد جديد ندارد . و اما لعان موجب حرمت ابدى زن مى شود و ديگر به هيچ عنوان حلال نمى شود .

لعان

ادعاى زوج بر زناى زوجه

سؤال 854 : شخصى به زنش مشكوك است و افراد متفرقه اى در خانه اش تردد دارند و اين زن چند سال است در خانه شوهر بوده و باردار نشده ، ولى از روزى كه افراد غير در خانه او بدون اذن شوهر مى آمدند و قرينه اى هم به دست آمده كه رابطه نامشروع وجود داشته و دارد ، بچه دار شده است ، اكنون شوهر اين زن مدعى است كه اين بچه ها مربوط به من نيستند ، آيا به علم ژنتيك و تشخيص گروه خون مى توان حكم كرد ؟

جواب : بچه شرعاً ملحق به پدر است و اشياء مذكوره در سؤال حجت شرعى نيست ، ولى اگر يقين و قطع پيدا كرد ، مى تواند بينه و بين الله به قطع خود عمل كند و اگر قطعاً نفى ولد نمود يا نسبت زنا داد نوبت به لعان مى رسد و احكام آن در وسيلة النجاه : جلد 2 ص 391 مذكور است ، و طرفين به حاكم شرع مراجعه نمايند .

احكام غصب

تصرف در آب قنات بدون رضايت مالكين

سؤال 855 : قريه اى داراى آب قنات است كه بين مالكين به مدار 12 شبانه روز تقسيم مى شود ، فقط در تابستان براى اشخاصى كه مالك آب نيستند از سالهاى گذشته به مدار 14 شبانه روز تقسيم مى كنند ، با اين كه مسلماً رضايت مالكين شرط است متأسفانه چند نفرى از اهل قريه به مصلحت خودشان و بدون رضايت مالكين آب را به مدار 14 تقسيم كرده اند ، اين كار بدون رضايت مالكين شرعاً جايز است يا نه ؟ مخفى نماند كه دليل آنهايى كه آب

را به مدار 14 تقسيم مى كنند اين است كه اگر اين كار را نكنيم باغهاى اشخاص بى آب از بين مى رود .

جواب : تصرف در آب فوق الذكر به نحو مذكور احتياج به رضايت همه مالكين دارد و بدون رضايت مالكين جايز نيست ، مگر در صورت اضطرار و حرج شديد ، بطورى كه امرار معاش متوقف به همين مختصر آب باشد و راه ديگرى براى گذراندن زندگى نداشته باشد و منجر به هلاكت گردد .

حفر كردن چاه در ملك ديگرى

سؤال 856 : زمينى داشتم ملكى ، شخصى در اين زمين چاه حفر كرد ، بعداً با رضايت طرفين بنا شد نصف چاه متعلق به من باشد ، چاه مورد بهره بردارى قرار گرفت ، پس از مدتى آب رودخانه طغيان كرد و چاه خراب شد ، دوباره همان شخص در فاصله ديگرى در همين زمين چاه حفر كرد بدون اطلاع و رضايت من ، حالا به من مى گويد : شما حقى از چاه دوم نداريد آيا با اين كه در زمين من بدون رضايت من چاه حفر كرده من در چاه دوم حقى دارم ؟

جواب : بله همانطورى كه در چاه اولى طبق رضايت طرفين عمل مى كرديد ، در همين چاه دوم هم عمل نماييد در غير اين صورت صاحب چاه كه غصباً چاه را در زمين تو حفر كرده است اگر واقعاً چاه دوم درزمين تو حفرشده باشد ، حق استفاده از آن را ندارد ، حتى شما مى توانيد آن چاه را خراب و پر كنيد و چون مسئله نزاعيه است بايد طرفين نزد حاكم شرع حاضر شوند و طرح دعوى كنند

تا طبق موازين حكم فرمايند .

وارد كردن خسارت به زمين

سؤال 857 : زيد زمين خود را شخم زده و تخم پاشيده است عمرو كه همسايه اين زمين بوده زمين زيد را دو مرتبه غفلتاً تخم پاشيده و زراعت كرده و اهل خبره مى گويند چون تخم دو برابر ريخته شده بطور كلى ناقص است و ثمره نخواهد داد آيا بايدعمرو خسارت زيد را بپردازد ؟ يعنى اگر درآمد زمين در سال 50 هزار تومان بوده بايد كل آن را بدهد يا فقط پول بذر را بدهد يا پول بذر و شخم و ساير مخارج را ، يا اصلاً هيچ مسئوليت ندارد چون غفلت كرده است ؟ و اگر عمرو حاضر شود زمين خود را در اختيار زيد بگذارد آيا واجب است پول بذر و ساير مخارج زراعت را هم بدهد ؟

جواب : بايد پول بذر و جميع خسارات را كه وارد كرده حتى اجاره زمين در اين مدت كه از قابليت افتاده بدهد .

احكام چيزهايى كه انسان پيدا مى كند

يأس از پيدا كردن صاحب مال

سؤال 858 : شخصى انگشتر طلايى پيدا كرده و از پيدا شدن صاحب آن مأيوس است ، در حال حاضر قيمت انگشتر مذكور به 15 تا 20 هزار تومان مى رسد ، تكليف اين شخص چيست ؟

جواب : اگر واقعاً يقين دارد كه صاحب آن پيدا نخواهد شد ، مى تواند با اجازه مجتهد جامع الشرائط آن را به فقير بدهد .

حيوان گم شده

سؤال 859 : حيوانى گم شده با حيوانات كسى همراه مى شود ، بعد از يكسال مالك آن پيدا نمى شود ، حيوان را ذبح مى كنند و مردم آن را مى خورند در حالى كه علم دارند كه اين مجهول المالك است يا آن كه نمى دانند مجهول المالك است ، حكم اين مسئله چيست ؟

جواب : حيوانى كه با حيوانات شما مى آيد بهتر آن است كه تحت يد و تصرف خود نياوريد و او را بخود واگذاريد و اگر تحت يد و تصرف خود در آوريد داخل عنوان لقطه مى شود وبايد يكسال تعريف نماييد ، بعداً مى خواهيد به فقراء بدهيد و مى خواهيد مثل اموال خود قرار دهيد و مى خواهيد دائماً حفظ نماييد براى صاحبش و چنانچه قبل از فحص ذبح نموديد ضامن مى باشيد و هركه هر مقدار خورد به همان مقدار ضامن است و به حاكم شرع مراجعه نمايد و اگر خبر ندارد كه مجهول المالك است و خسارت نموده ، خسارت خود را از دعوت كننده مى گيرد .

پيدا كردن طلا در كوه

سؤال 860 : شخصى در يكى از كوهها مقدارى طلا پيدا كرده است يا براى اين منظور رفته بوده يا بطور اتفاقى پيدا كرد آيا براى او حلال است ؟

جواب : چنانچه از معدن طلا پيدا كرده به احكام خمس معدن مسئله 1807 و بعد آن در رساله ما را مراجعه نمايند ، و چنانچه مالكى داشته و از او گم شده به احكام لقطه مسئله 2572 مراجعه نمايد .

احكام شكار كردن و سربريدن حيوانات

شرايط ذبح كردن

ذبح با غير آهن

سؤال 861 : ذبح با كارد استيل و مس و طلا و غير آهن صحيح است يا نه ؟

جواب : در صورتى كه انسان متمكن از آهن باشد بغير آهن صحيح نيست و اما استيل شنيده ايم كه از جنس آهن است و به اين نحو عملش آورده اند چنانچه حقيقتش آهن باشد ذبح به آن حلال است ، مع ذلك از اهل خبره سؤال نمايند .

ذبح كردن با استيل

سؤال 862 : آيا ذبح حيوان با كارد استيل جايز است ؟

جواب : ظاهراً جايز باشد ، چون استيل نوعى آهن است ، چنانچه اهل خبره گفته اند .

مباشرت مسلمان

سؤال 863 : آيا ذبح حيوان با دستگاههاى تمام اتوماتيك با رعايت همه شرايط ذبح به اين صورت كه مسلمانى با گفتن بسم الله دكمه دستگاه را فشار دهد صحيح است ؟

جواب : در ذبح مباشرت شرط است .

بريدن چهار رگ

سؤال 864 : در صورتى كه گرگ گلوى گوسفند را بگيرد و دوتا از اوداج را قطع كند و دو رگ بزرگ دو طرف گردن باقى مانده باشد اگر چوپان برسد و با چاقو ببرد آن گوسفند حلال است يا حرام ؟

جواب : در فرض سؤال چنانچه چوپان هم دو رگ بزرگ سالم را با موازين شرعى ببرد و هم دو رگ قطع شده را از بالا و يا از پايين آن دوباره ببرد ، گوسفند مذكور حلال مى شود .

انداختن مرغ در آب پس از سربريدن

سؤال 865 : بعضى از مرغدارى ها سر مرغ را كه مى برند آن را در بشكه اى كه در آن آب است مى ريزند و همه را روى هم مى اندازند يا بعد از سربريدن مرغ در آب نهر مى افتد آيا اين گونه مرغها حلال است ؟

جواب : در صورتى كه ذبيحه تمام شرايط ذبح را واجد باشد از قبيل اسلام و قبله و ذبح با حديد و قطع او داج اربعه و بعد از احراز اين شرايط در بشكه يا در نهر روى هم بيندازند مانعى ندارد و حلال است .

اختلاف شيعه و سنى در ذبح

سؤال 866 : شيعه و سنى نسبت به طريقه ذبح شرعى اختلاف دارند تكليف ما نسبت به گوشت و چرمى كه مى خريم و نمى دانيم چه كسى ذبح كرده چيست ؟

جواب : از بازار مسلمانها بخريد و فحص بر شما لازم نيست .

مسائل متفرقه

قتل حشرات و حيوانات بى جهت

سؤال 867 : قتل حيوانات و حشرات بى جهت چه حكمى دارد ؟

جواب : اگر موذى نباشند بهتر ترك است .

شكار حيوانات در شب

سؤال 868 : آيا شكار كردن حيوانات در شب بويژه شكار كبك و كبوتر در صحرا و چاهها و قنوات اشكال دارد ؟

جواب : جايز است لكن ظاهراً مكروه است .

پوست حيوانات وحشى

سؤال 869 : آيا پوست سمور و روباه و خرگوش و شغال و پلنگ و خرس با ذبح آنها و دباغى پاك مى شود ؟

جواب : پوست حيواناتى كه در سؤال ذكر شده است چنانچه با شرايط ذبح شرعى ذبح شود پاك مى شود ولى نمى شود با آن نماز خواند ، و اما پوست سگ و خوك با ذبح شرعى هم پاك نمى شود .

حيوان مشرف به موت

سؤال 870 : هر گاه گوسفند در اثر اصابت سنگ يا پرت شدن از بلندى مشرف به موت باشد و چوپان آن را ذبح كند و خون بقدر معمولى بيايد ولى گوسفند نه پاى خود را تكان بدهد و نه دم خود را آيا حلال است ؟

جواب : گوسفند و يا حيوان ديگر بعد از ذبح شرعى حتماً بايد حركتى بكند مثلاً چشم يا دم و يا پاى خود را تكان دهد و الاّ حلال نمى شود ولو اين كه خون معمولى از او بيرون آمده باشد .

سؤال 871 : گاهى سنگ از كوه سرازير مى شود و گوسفند را نصف مى كند و مى برد نصف ديگرش كه سربه آن متصل است اگر فوراً ذبح شود آيا حلال است ؟

جواب : در فرض سؤال چنانچه چهار رگ گوسفند سالم باشد و حيوان نمرده باشد يعنى حيات مستقره فى الجمله داشته باشد و با شرايط ذبح نمايند حلال مى شود .

صيد ماهى

صيد ماهى به وسيله ظرف

سؤال 872 : در كنار ردوخانه جايى كه عمق آب به غايت اندك است ظرفى براى صيد ماهى حفر مى كنند كه لبه ظرف مقدارى بالاتر از آب است و به اين جهت آب داخل آن نمى شود و ماهى ها براى تخم گذارى كه كنار آب مى آيند درون ظرف مى ريزند لطفاً حكم اين مسئله را بيان فرماييد .

جواب : در صورتى كه در ظرف آب نباشد و ظرف را جهت صيد ماهى گذاشته باشند و ماهى در آن بيفتد و بميرد ملك صاحب ظرف مى شود و حلال است ولى اگر در ظرف آب باشد و ماهى در آب ظرف

بميرد ، حليت آن محل اشكال است و احوط اجتناب است .

ماهى در شكم ماهى

سؤال 873 : اگر در شكم ماهى كه صيد شده ماهى ديگرى پيدا شود آيا حلال است ؟

جواب : حلال است .

صيد ماهى حرام گوشت

سؤال 874 : آيا صيادان ماهى مى توانند ماهى حرام گوشت صيد كنند ؟ و با فرض عدم جواز اگر تجرى كند و صيد كند آيا مى تواند آن را بفروشد و بعد از تخميس اموال آن را تصاحب نمايد ؟

جواب : صيد ماهى حرام گوشت اگرداعى عقلايى داشته باشد مانعى ندارد و فروش آن براى استفاده حلال مانند آن كه آن را خوراك حيوان يا ماهى ديگرى بكند اشكال ندارد و تخميس لازم نيست مگر آن كه يكسال بگذرد و فاضل مؤونه سنه شود ( يعنى صرف در مؤونه آن سال نشود ) .

سؤال 875 : اگر شخصى به نيت صيد ماهى حلال گوشت ، ماهى صيد كند در ضمن در تور مقدارى ماهى حرام گوشت پيدا شود آيا بايد آنها را دوباره به دريا بريزد ؟ يا اين كه مى تواند بفروشد و بعد از تخميس مالك پول شود ؟

جواب : مى تواند آن را به مصرف حلال برساند يعنى در غير خوردن انسان استفاده نمايد و جايز است آن را بفروشد در صورتى كه منفعت محلله اى داشته باشد و تخميس لازم نيست مگر آن كه يكسال بگذرد و فاضل مؤونه سنه شود .

احكام خوردنيها و آشاميدنيها

احكام خوردنيها

خوردن تربت امام حسين (عليه السلام)

سؤال 876 : خاك شفا ، اطلاق بر حاير حسينى (عليه السلام) مى شود يا شهر كربلا ؟

جواب : قدر متيقن حاير است .

ظرف طلا و نقره

سؤال 877 : خوردن و آشاميدن از ظرف طلا و نقره حرام است هرگاه خوراك يا آشاميدنى داخل آن را در ظرف ديگر بريزد آيا خوردن آن جايز است ؟

جواب : بعد از ريختن در ظرف ديگر جايز است .

آشاميدنى در استكان طلا و نقره

سؤال 878 : گيره استكان كه از طلا يا نقره است بعد از برداشتن استكان اگر ظرف گفته شود استعمال آن چه به تنهايى و چه با استكان حرام است و اگرظرف گفته نشود مانعى ندارد ، مراد از ظرف چيست ؟

جواب : ظرف امر عرفى است مراجعه به عرف نماييد و ظاهراً ظرف محسوب نيست چون مشبك است .

غذاى نجس به سبب الكل

سؤال 879 : اگر در غذا يا خوراكى الكل استفاده شود آيا آن غذا نجس است ؟ درآمد حاصله از فروش آن خوراكى يا غذا چه حكمى دارد ؟ در صورت نجس بودن و حرام بودن كسب چه راهى براى جلوگيرى از اسراف وجود دارد ؟

جواب : خوردن و خوراندن آن حرام است ودور ريختن آن مصداق اسراف نيست.

خوردن گوشت عقيقه براى والدين

سؤال 880 : آيا والدين مى توانند از گوشت عقيقه فرزندشان بخورند ؟

جواب : براى پدر فرزند مكروه است ليكن نسبت به خوردن مادر نهى شده است .

پرندگان

شترمرغ

سؤال 881 : نظر مبارك را در مورد حليت يا حرمت گوشت و تخم شتر مرغ اعلام فرماييد ؟

جواب : اظهر حليت گوشت و تخم شتر مرغ است ، كما اين كه اكثر فقهاى اماميه رضوان الله تعالى عليهم قائل به حلال گوشت بودن شتر مرغ هستند ، فلذا توليد وفروش گوشت و تخم اين حيوان شرعاً جايز و بلا مانع است على الاظهر .

مرغ موطوئه خرگوش

سؤال 882 : مرغى كه موطوئه خرگوش شده حكم تخم مرغ و گوشت آن چيست ؟

جواب : اثرى بر گوشت وتخم مرغ ندارد و خوردن آنها جايز است .

چهارپايان

گوشت خرگوش

سؤال 883 : آيا گوشت خرگوش حرام است ؟

جواب : گوشت خرگوش حرام است .

سؤال 884 : خوردن گوشت خرگوش چه حكمى دارد ؟ آيا فرقى بين خرگوش سم دار ، و خرگوش پنجه دار در حكم هست ؟

جواب : بنابر احتياط وجوبى بلكه اقوى بايد از خوردن گوشت خرگوش حتى از گوشت سم دار آن ] بر فرض وجود داشتن آن [ هم اجتناب شود .

بزى كه شير خود را مى خورد

سؤال 885 : بزى كه شير خود را مى خورد حرام است يا حلال ؟

جواب : اشكالى ندارد .

كشتن گراز براى دادن به غير مسلمان

سؤال 886 : آيا شكار گراز و توليد فرآورده هاى گوشتى مثل كالباس و سوسيس از گوشت آن براى مصرف اقليتهاى دينى و اتباع خارجى با ذكر (مخصوص اقليتهاى دينى) روى فرآورده توليد شده، بلحاظ شرعى مجاز ميباشد؟

جواب : تهيه فرآورده هاى گوشتى از اين نوع حيوانات اگر در مذهب خود آنها حرام نباشد مانعى ندارد على الاظهر ولى بايد ترتيبى دهند كه فرآورده هاى مذكور بين مسلمانها توزيع نشود .

حيوانات دريايى

سگ و خوك دريايى

سؤال 887 : سگ و خوك دريايى پاك است آيا خوردن گوشت آنها حلال است ؟

جواب : هر حيوان دريايى كه فلس ندارد ، خوردن آن حرام است ، اما در خصوص « خز » آن قسم از آنها كه دندان تيز انياب دارد قطعاً حرام است و آنها كه ندارد احوط وجوبى اجتناب است .

اح_كام نذر

مصرف نذر

سؤال 888 : مصرف نذر چيست ؟

جواب : هر چه ناذر قصد نموده بايد در همان مصرف شود .

لزوم عمل بر طبق نذر

سؤال 889 : كسى كه صيغه نذر را جارى نكرده ولى بر حسب متعارف متعهد شده كه روزه دار را اطعام نمايد ، آيا مى تواند آنرا به صورت پول در

اختيار مستحقين بگذارد ؟ در فرضى كه صيغه نذر جارى شده باشد چه حكمى

دارد ؟

جواب : در صورت اول اختيار با او است عمل كند يا نكند ، ولى در صورت دوم كه صيغه خوانده است بايد مطابق آنچه نذر كرده است عمل نمايد و تغيير آن جايز نيست .

صرف مورد نذر در غير آن

سؤال 890 : كسى كه نذر كرده مبلغى در موردى نظير اطعام و غيره صرف

نمايد آيا مى تواند اين مبلغ را به يكى از حسابهاى خيريه ضرورى تر واريز

نمايد ؟

جواب : اگر صيغه نذر شرعى را خوانده باشد اگر چه به زبان فارسى باشد نمى تواند و الاّ مى تواند .

نذر براى صندوق خيريه

سؤال 891 : اگر صندوق قرض الحسنه اى بنام حضرت امام زمان ( عجل الله تعالى فرجه ) باشد ، آيا مى شود نذورات خود را به حساب اين صندوق واريز نمود ، تا در امور خيريه كه مختص به امام زمان ( عجل الله تعالى فرجه ) است مصرف گردد ؟ ب ) و اگر پول موجود در اين صندوق يكسال بر آن بگذرد خمس يا زكات دارد ؟

جواب : در صورتى كه قصد مصرف خاص درباره امام زمان ( عجل الله تعالى فرجه ) نكرده اند مى توانند به حساب اين صندوق واريز كنند تا در امور خيريه كه مختص به امام زمان ( عجل الله تعالى فرجه ) هست مصرف شود ، در صورتى كه اطمينان داشته باشند كه مصرف مى شود . ب ) خمس و زكات تعلق نمى گيرد بعد از واريز .

سؤال 892 : آيا استفاده كردن از پولهاى موجود در صندوق قرض الحسنه امام زمان ( عجل الله تعالى فرجه ) جهت برگزارى مراسم ميلاد يا شهادت ائمه اطهار (عليهم السلام) جايز است يا خير ؟

جواب : در صورتى كه نذر مصرف خاصى نكرده اند جايز است .

سؤال 893 : ممكن است اشخاصى درشهرستان ها نذر خاص نمايند و نذورات خود را به حساب صندوق

قرض الحسنه امام زمان ( عجل الله تعالى فرجه ) واريز نمايند ، امناء نيز هيچگونه اطلاعى از اينگونه نذورات خاص افراد نداشته باشند تكليف شرعى استفاده كردن از اين پول ها چيست ؟

جواب : هر مقدار كه يقين دارند نذر خاص شده بايد به آن عمل شود و در غير آن مى توانند در امور خيريه صرف كنند .

صرف نذورات روضه خوانى در تعزيه

سؤال 894 : آيا جايز است كه هدايا و نذورات مربوط به عزادارى و روضه خوانى حضرت سيدالشهداء (عليه السلام) در قالب عزادارى هاى نمايشى و تئاترى مصرف شود ؟

جواب : حسب الفرض كه هدايا و نذورات براى روضه خوانى تعيين شده جايز نيست آنرا در تعزيه خوانى و عزادارى نمايشى مصرف كرد .

اموال منذور براى امامزاده

سؤال 895 : اينجانب كليددار امامزاده هستم ، نذورات مردم مدت به مدت جمع آورى مى گردد ، آيا مى شود اين نذورات را در آينده در همين جا مصرف نمود ؟ در امور فرهنگى روستا چطور ؟

جواب : نذورات جمع آورى شده بايستى مصرف امامزاده و شئونات او بشود ، و چنانچه مبالغى اضافه بماند كه مورد مصرف در آنجا نباشد و احتمال نياز در آينده هم نباشد ، مى توان صرف امور خيرى شرعى مانند كارهاى فرهنگى دينى و مدارس علوم دينى و كمك به فقراء مؤمنين نمود .

احكام مالى كه معلوم نيست نذر است يا چيز ديگر

سؤال 896 : پولى را زيد به عمرو داد و گفت اين پول را در روز عاشورا بين مردم تقسيم كن و قصدش را نسبت به اين پول معلوم نكرده آيا هبه است يا نذر يا صدقه ولى به قرينه معلوم مى شود پول براى امام حسين (عليه السلام) بوده ، عمرو قسمتى را در روز عاشورا تقسيم كرد و مبلغى هم براى خود نگه داشت آيا تصرف در اين پول براى خود او مشروعيت دارد يا نه ؟ تكليف عمرو نسبت به اين پول چيست ؟

جواب : در مفروض سؤال بايد به دهنده وجه مراجعه نمايند و به دستور او عمل نمايند و چنانچه دسترسى به او

ندارند و مأيوس از او باشند به فقراء شيعه در روز عاشوراء تفسيم نمايند .

فوت كردن منذور له

سؤال 897 : شخصى نذر كرده مقدار مالى يا جنسى را به سيدى بپردازد و قبل از پرداختن آن سيد فوت كرده است ، اكنون مال منذور را چه كند ؟ آيا براى ميت خيرات كند ؟ يا به ورثه اش بدهد ؟ يا آنكه نذر فسخ مى شود ؟

جواب : احوط آنست كه مال منذور را به ورثه منذورله بپردازد .

نذر پوشيدن لباس سياه

سؤال 898 : آيا نذر پوشيدن لباس سياه در حالت عادى يا براى فوت دوستان و بستگان يا به عنوان عزادارى و اظهار حزن براى ائمه معصومين (عليهم السلام) منقعد مى شود يا خير ؟

جواب : نذر پوشيدن لباس سياه در حال عادى صحيح نيست زيرا رجحان ندارد ، ولى براى اظهار حزن و تألم در مصيبت اهل بيت (عليهم السلام) صحيح است و لازم الوفاء است ، و اما براى فوت بستگان و يا دوستان ممكن است رجحان دنيوى يا اخروى داشته باشد ، و لذا نذر آن صحيح خواهد بود .

نذر به عدم احتلام

سؤال 899 : فردى نذر مى كند اگر به مدت يك ماه در خواب محتلم نشود مبلغى پول صدقه بدهد ، آيا نذر او صحيح است ؟

جواب : احتياط آن است كه به نذرش عمل نمايد .

اح_كام عه_د

وعده دادن بدون صيغه شرعى

سؤال 900 : اينجانب 5 ميليون تومان به مردم مقروض شده ام و قدرت پرداخت ندارم ، يكنفر از نزديكان به من گفت من دو مغازه دارم يكى را مى فروشم و 5 ميليون به شما مى دهم و شما در هر ماه 20 هزار تومان تدريجاً پرداخت كنيد ، بنده يك مشترى پيدا كردم كه تا 5/19 ميليون مى خريد ، به خريدار گفتم شما 20 ميليون بخريد من از 5 ميليونى كه فروشنده به من مى دهد 500 هزار تومان به شما خواهم داد خريدار قبول كرد و خريد ، فروشنده كه مى خواست 5 ميليون به اينجانب بدهد پشيمان شد وگفت مغازه را مرجوع مى كنم و من به خريدار گفتم به وعده اى كه داده ام وفا نمى كنم چون فروشنده مغبون شده و پولى به من نمى دهد ، خريدار گفت من معامله را با فروشنده به هم نمى زنم و حالا بعد از سه ماه ازتاريخ معامله ، خريدار بمن مى گويد : بايد مرا راضى كنى ، آيا ايشان دينى بر من دارد ؟

جواب : در مفروض سؤال خريدار حق مطالبه از شما ندارد .

/

اح_كام قسم

قسم خوردن به امر غير راجح

سؤال 901 : هر گاه پسر با لفظ والله ويا تالله ويا بالله قسم بخورد كه به ديدن پدرش نرود ، آيا اين قسم درست است و خلاف آن موجب كفاره مى شود ؟

جواب : چون كه رجحان ندارد شرعاً باطل است و كفاره ندارد .

قسم خوردن به تورات

سؤال 902 : اگر شخصى را قسم دهند براى راست بودن حرفى و او مسلمان باشد و به تورات قسم بخورد آيا اين قسم ملاك صحت سخنش مى باشد ؟

جواب : خير ملاك صحت نخواهد بود و اثرى بر آن مترتب نمى شود .

قسم بر انجام عملى تا آخر عمر

سؤال 903 : كسى كه قسم ياد كرده از الآن تا آخر عمر نماز شب بخواند ، ولى بعد از مدتى به قسم خود عمل نكند آيا بايد كفاره بدهد ؟ كفاره او چه قدر مى باشد ؟

جواب : چنانچه بنحو مجموعى قسم خورده كه در اين مدت نماز شب را ترك ننمايد يك كفاره كافى است ، مسئله 2678 توضيح المسائل ما را ملاحظه نماييد .

اح_كام وقف

صيغه وقف

صيغه وقف مسجد

سؤال 904 : آيا عنوان مسجد داخل عنوان وقف است يا عنوانى است مستقل ، مثلاً اگر شخصى زمينى را براى مسجد قرار دهد و بگويد : جعلت هذا مسجداً ، كافى است ،يا بايد بگويد : وقفت هذا للمسجد ؟ و عبارت فقها كه فرموده اند تحرير ملك است ، وقف ملك براى مصرف خاصى فرق مى كند يا نه ؟

جواب : در صورتى كه بخواهد زمين را مسجد قرار دهد كافى است بگويد : جعلت هذا مسجداً ، و اگر يك نفر يا بيشتر در آن نماز خواند ، احكام مسجد بر آن مترتب مى شود و امّا عبارت : وقفت هذا المكان للمسجد كافى نيست ، زيرا اعم است از اينكه مسجد شود يا منافع آن صرف در مسجد شود ، و امّا معنى تحرير ملك در مسجد و مانند آن اين است كه از ملك واقف خارج مى شود و ملك كسى نمى شود ، ولى در وقف ملك براى شخص خاص يا مصرف خاص نه فقط از ملك واقف خارج مى شود ، بلكه عين يا منافع آن ملك موقوف عليه مى شود .

تصرف درموقوف قبل از لازم شدن وقف

سؤال 905

: شخصى قولاً با اختيار خود زمينى با مساحتى معين براى مسجد وقف كرده ، ولى تاكنون هيچ گونه بنايى در آن براى مسجد نشده و حتى حدود زمين مسجد هم خط كشى نشده ، آيا جايز است خود واقف اين زمين را فروخته و قيمت آن را در مسجد ديگر صرف كند ؟

جواب : در مفروض سؤال ، تاتسليم موقوف له نشده ولو به يك نماز خواندن درآن ، وقف لازم نشده و جايز است جميع تصرفات مالك در آن .

منزلى كه به عنوان مسجد نماز در آن خوانده شده

سؤال 906 : به علت فقدان مسجد در محلّه اى ، شخصى منزل خودش را كه كلاً هفتاد متر بوده مسجد قرار داده و مردم در آن نماز مى خواندند ، پس از مدتى تمام آن هفتاد متر را زير بنا كردند و به عنوان مسجد در آن نماز خواندند و بخاطر كوچكى مكان پشت همان مسجد را خريدارى كردند و مسجد بزرگى بنا نمودند و آن خانه يا مسجد اول براى ساليان سال خالى و متروك ماند ، آيا مى توان اين خانه يا مسجد قبلى را براى شغلى مثلاً نجارى و يا امثال آن اجاره داد تا از خرج آن مسجد را بزرگ كنند ؟ اگر جواب منفى باشد با اين خانه يامسجد چه كنند ؟ ( اين مسجد فاقد وقف نامه است )

جواب : داشتن وقف نامه شرط صحت نيست و چنانچه صيغه وقف را جارى نموده ولو به فارسى صحيح است و نمى توان آن را اجاره داد بلكه چنانچه متصل به مسجد بزرگ است ديوار در بين را بردارند و با مسجد بزرگ يكى شود .

وكالت دادن به غير در وقف كردن

سؤال 907 : الف ) اگر مالكين زمين را در اختيار چند نفر بعنوان هيئت مديره قرار دهند تا در امور خيريه و عام المنفعه بكار گرفته شود آيا هيئت مديره بدون اطلاع و اذن مالكين مى توانند زمين را وقف كنند ؟

ب ) در صورتى كه هيئت مديره مأذون به وقف باشند و شخص را وكيل كنند كه به شرط ساختن و تكميل ساختمان درآن زمين ماذون در وقف كردن آن زمين باشد و هنوز ساختمان تكميل نشده است آيا وقف به قوت

خود باقى است ؟

جواب : الف ) در صورتى كه هيئت مديره در حقيقت وكلاى مالكين حتى در وقف كردن باشند ، وقف زمين جهت امور خيريه جايز و نافذ مى باشد .

ب ) اذن وقف مشروط به تكميل ساختمان بوده و چون بشرط عمل نشده اذنى نيست و در نتيجه وقفى محقق نشده .

قراردادن خانه بعنوان نماز خانه

سؤال 908 : سالها قبل جد ما در ملك خود نماز خانه اى احداث كرد ، تا نماز گزاران از آن استفاده نمايند ، هم اكنون آن ساختمان مخروبه شده و اصلاً مورد استفاده نمى باشد ، آيا حق دارم آن را بفروشم و به نيت جدم پول آن را در مسجد ديگرى صرف نمايم ؟

جواب : در مفروض سؤال ، اگر جدتان قصد وقف كرده و درآن نمازخوانده مى شده ، نمى توان آن را تغيير داد و به شما تعلق ندارد ، ولى اگر قصد وقف نكرده فقط قصد كرده فعلاً مردم در آن نماز بخوانند ، اگر چه باقى بر ملك خويش باشد اين ملك مربوط به ورثه است و در صورتى كه ورثه منحصر به شما باشند هر تصميمى كه بگيريد صحيح است و نافذ .

اختصاص دادن زمين براى گلدسته

سؤال 909 : مالكين زمينى به مساحت حدود 2 هزار متر مربع قسمتى از آن را كه حدود 1200 متر مربع بوده است براى مسجدى اختصاص داده اند ، حدود 5 متر مربع از آن زمين كه بين مسجد مذكورو بقيه مالكين قرار دارد براى ساختن گلدسته اختصاص داده شده بود ، اما به علت مسائل مختلفى مانند وجود عقب نشينى ، عدم موافقت شهردارى و هزينه

سنگين و غير لازم بودن ، موضوع ساختن گلدسته منتفى شده است ، مالكين آن تكه زمين كه واقفين زمين مسجد مذكور نيز مى باشند به زمينى كه براى ساختن گلدسته در نظر گرفته شده بود احتياج دارند ،

تكه زمين مذكور بوسيله ديوارى از مسجد مورد بحث جداشده و تصرف آن توسط مالكين مذكور ضرر يا نقصانى براى مسجد ندارد ، آيا تصرف مالكين يا همان واقفان مسجد نسبت به تكه زمين كه براى گلدسته اختصاص داده شده بود بخاطر احتياجى كه به آن براى تكميل سهم اختصاصيشان دارند از نظر شرعى جايز است ؟

جواب : در صورتى كه آن تكه زمين را وقف مسجد نكرده باشند مى توانند در آن تصرف كنند به هر نحو كه بخواهند ، زيرا از ملك آنان خارج نشده است ، و همچنين اگر وقف كرده اند لكن قبض نشده باشد ازطرف متولى مسجد .

متولى وقف

تعيين متولّى

سؤال 910 : آيا بانى مسجد مى تواند براى مسجد متولّى معين كند و امر تعيين امام جماعت و تعيين ساعات اقامه نماز و اقامه مجالس را به او واگذار نمايد و آيا چنين تعيينى نافذ است ؟

جواب : بلى جايز است بانى و واقف مسجد هنگام وقف جهت اداره و حفاظت آن ، متولى تعيين نموده و موارد ذكر شده در سؤال و امثال آنها را به عهده ايشان واگذارنمايد .

مقدار تصرفات هيئت امنا

سؤال 911 : آيا هيأت امناى مسجد مى توانند براى تعمير مسجد و ساير تصرفات بدون اجازه متولّى اقدام كنند ؟

جواب : هر مقدار از تصرفاتى كه متولّى تحت اختيار آنها قرار داده مانعى ندارد و در زايد آن بايد اجازه بگيرند .

تصرف در موقوف

فروختن يا تبديل وقف

سؤال 912 : يك دانگ از شش دانگ هر يك از قطعات اراضى روستايى وقف حضرت سيدالشهداء (عليه السلام) مى باشد و مدتى بدون توجه به مسئله وقف در اختيار زارعين قرار داشته است ، حالا آيا زارعين با توجه به گذشت زمان مى توانند ادعاى مالكيت داشته و اراضى فوق الذكر را با اراضى ديگرى تعويض نموده واراضى معوضه و مأخوذه را به تملك شخصى خويش درآورند ؟

جواب : تبديل وبيع وقف جايز نيست ، مگر در صورت خاص كه در توضيح المسائل 2101 2102 نوشته ايم ، و اجاره اين مدت كه از حصه وقف استفاده نموده ، بايد بپردازند .

خسارت وارد بر وقف

سؤال 913 : الف ) اگر خسارت بر وقف وارد گردد آيا جبران خسارت در اشياء مثلى به قيمت و بالعكس براى رفع ضمان كافى مى باشد ؟ ب )مصالحه با متولى يا خادم وقف در قيمت ، مثلاً قيمت شيشه شكسته شده چه صورت دارد ؟

جواب : الف ) در تلف مثلى رفع ضمان به اداء مثلى است و چنانچه ممكن نشد تبديل به قيمى مى شود ، ولى ضمان قيمى فقط قيمى مى باشد . ب )چنانچه متولّى حق مصالحه را داشته باشد مانعى ندارد .

زمين مجهول الهويه

سؤال 914 : زمينى است مجهول الهويه كه پيران محل از قول پيران قبل مى گويند : در اين محل مسجد بوده و بعضى ديگر مى گويند محلّ خيرات بوده و كسى از اهل شهر به ياد ندارد از بناى قبل اين زمين ، آيا اجازه مى دهيد درآن زمين تصرف كنيم و مبلغى را در راه خدا انفاق نماييم ؟

جواب : در صورتى كه احتمال دارد زمين مذكور مسجد بوده قبلاً و احتمال دارد كه محل برگزارى خيرات بوده در اين صورت بهتر آن است زمين مذكور را مسجد بسازند و مانع از برگزارى خيرات هم نباشند .

پولى كه موعد مصرف آن نرسيده

سؤال 915 : درآمد موقوفه اى كه براى عزادارى سيدالشهداء (عليه السلام) جمع آورى شده و تازمان مصرف يك سال يا كمتر باقى مانده است ، آيا جايز است با آن در فاصله مذكور تجارت نمود بطور مضاربه يا غير آن ؟ و اگر بدون تفريط خسارت ديد ضمان دارد يا نه ؟ و همچنين پول موجود را آيا مى شود به طور قرض الحسنه به كسى داد يا به مصرف ديگر رسانيد تا موعد صرف آن فرا برسد ؟

جواب : اگر حفظ آن درآمدها متوقف باشد بر قرض دادن يا تجارت با آن ، متولى مى تواند آنچه صلاح مى داند براى حفظ مال انجام دهد ، واگر اتفاقاً خسارتى واقع شد ضامن نيست ، و در غير اين صورت قرض دادن يا مضاربه و يا تجارت با آن در اختيار متولى نيست .

تبرعات عزادارى

سؤال 916 : پولهايى كه مؤمنين در دهه اوّل محرم به يكى از معتمدين مسجد مى دهند و مورد مصرف آن را روضه خوانى يا گوشت و برنج تعيين مى كنند ، آيا زايد آن را مى توانيم در مخارج مسجد صرف كنيم ؟ اگر مصرف آن را تعيين نكرده باشند مى توانيم در مخارج مسجد صرف كنيم ؟

جواب : درهر دو صورت بايد در عزادارى صرف شود .

تبديل ظروف قديمى

سؤال 917 : شخصى تعدادى بشقاب وقف حسينيه محل كرده متولى حسينيه هم تعدادى بشقاب براى حسينيه خريده وآن زمان اين ظرفها مورد استفاده قرار مى گرفته والآن حدود 2 الى 3 سال است كه مورد استفاده قرار نمى گيرد آيا متولى حسينيه مى تواند اين ظرفها را بفروشد و بجاى آن چيزى كه درحال حاضر مورد استفاده قرار مى گيرد بخرد ؟

جواب : چنانچه ظروف مذكوره درسؤال به هيچ وجه مورد استفاده نباشد و اميد به استفاده از آنها ولو درآينده هم نباشد متولى حسينيه مى تواند آنها را تبديل كند به چيزهايى كه مورد استفاده قرار گيرد .

تعويض ملك با وقف سيد الشهداء

سؤال 918 : مسجدى است درمحل كه در جوار آن ملك شخصى است ، در جوار ملك شخصى ملكى است كه وقف سيدالشهداء (عليه السلام) است ، مسجد كوچك است آيا مى شود براى توسعه مسجد از ملك شخصى به مقدار لازم بردارند در قبال آن از ملك سيدالشهداء به صاحب زمين بدهند ؟

جواب : در فرض سؤال جايز نيست از ملك سيد الشهدا (عليه السلام) به كسى بدهند ، ولى مى توانند از ملك آن شخص مقدارى بخرند و جزء مسجد نمايند .

خانه اى كه وقف مسجد شده

سؤال 919 : شخصى خانه مسكونى خود را وقف مسجد نموده و وصيت كرده بعد از مرگ درآمد حاصله از آن تحت اختيار هيئت امناى مسجد و صرف هزينه هاى آن مكان شود ، آيا هيئت امنا جهت توسعه مسجد و عمران آن مى توانند آن خانه را به فروش برسانند و هزينه مسجد نمايند يا خير ؟

جواب : در فرض سؤال چون نظر واقف آن بوده كه منزل باقى بماند و درآمد حاصله مصرف مسجد مذكور بشود ،لذا فروش آن جايز نيست فقط از درآمد آن مى توانند هزينه براى توسعه مسجد وعمران بنمايند .

ساختن حسينيه در زمين موقوف براى مسجد

سؤال 920 : زمينى است كه منفعت آن وقف مسجد شده است و از روى ناآگاهى به آن وقف ، حسينيّه اى به نام حضرت ابا عبدالله الحسين (عليه السلام) و 6 باب دكان در آن احداث شده است ، بعد از آن باز در همين زمين موقوفه چند دستگاه ساختمان بنا شده ، آيا اينها بايد ماهانه به مسجد اجاره پرداخت نمايند و يا اينكه ساختمانها و دكانها را تخريب نموده و زمين موقوفه را به حال اوّل برگردانند ؟

جواب : اگر اين زمين بنحو خاص وقف شده ، مثلاً براى اين كه در زمين

زراعت شود و حاصل آن صرف مسجد شود و بنحو ديگرى از آن استفاده نشود در اين صورت بايد همه بناها تخريب شوند و بنحوى كه واقف تعيين نموده عمل شود و اگر واقف تعيين نحوه استفاده را ننموده و يا اينكه اين نحوه استفاده را كه تعيين نموده بوده فعلاً ممكن نيست مثلاً تعيين نموده بوده كه زراعت كنيد و فعلاً زراعت در

آن ممكن نيست ، بايد در اين دو صورت بناها باقى باشند و اجاره بدهند ومال الاجاره صرف مسجد شود با نظريه متولّى وقف .

قرآن موقوف براى حسينيه

سؤال 921 : واقفى قرآنى را به صورت جزوه وقف حسينيه كرده و چون فقط در ايام عاشورا ممكن است قرائت بشود ، آيا بردن به مساجد ديگر محل و قرائت نمودن جايز است ؟

جواب : اگر در زمان خود واقف فقط در ايام عاشورا از حسينيه استفاده مى شد و واقف عالماً به اين وضع وقف كرده جايز نيست آنها را از حسينيه بيرون ببرند ، بلى اگر احراز شود كه وقف جزوات براى حسينيه به اين معنى بوده كه در حسينيه مستقر باشد و براى مجالس فاتحه ديگر با قيد برگرداندن به حسينيه ببرند جايز است بردن به مساجد ديگر .

خوراكى هاى زائد بر مصرف مسجد

سؤال 922 : مردم در مراسم شبهاى قدر چاى ، قند و ساير اشيا مانند ماست و نان به مسجد مى آورند و بسيارى از اين اشيا تا سال ديگر در معرض فساد واقع مى گردد ، آيا مى توانيم آنها را بفروشيم و يا به فقراى محلّه بدهيم ؟

جواب : اشيايى كه از مصرف سال زياد مى آيد و مورد احتياج نيست ، تبديل وصرف در ضروريات ديگر و امور لازمه مسجد نمايند و نان و ماستى كه زياد مى آيد به فقرا بدهند .

زمينى كه وقف نهر آب شده

سؤال 923 : زمينى وقف آبى است ، اين زمين را ديوار كشى نموده اند ، و ديوار را مقدارى داخل زمين گذاشته اند ، آيا اين باقى مانده از زمين را كه در شاهراه مانده است ديگران مى توانند تصرف كنند و نهال كارى كنند ؟

جواب : در مفروض سؤال جايز نيست مردم در باقيمانده زمين تصرف كنند مگر به اذن متولى در صورتى كه منافات با وقف نداشته باشد .

اجاره دادن سهم خود از آب موقوف

سؤال 924 : شخصى آب ملكى خود را وقف بر اولاد ذكور كرده است ، بعد از فوت آن شخص يكى از پسرها آن مقدار آب را كه سهم او مى باشد بعنوان اجاره طويل المدت مثلا مدت 50 سال يا بيشتر اجاره داده است ، آيا اين اجاره صحيح است يا خير ؟

جواب : اجاره صحيح است تا مدت حيات موجر ، در صورتى كه ضرر به ديگر اولاد موقوف عليهم نرسد .

موقوفه براى طلاب مدرسه

سؤال 925 : موقوفه اى وقف شده كه درآمد آن بين طلاب مدرسه تقسيم شود ، درآمدهاى موقوفات در طول پنج سال جمع آورى شده ، در اين مدّت عدّه اى از طلاب منتقل شده اند به مدرسه ديگر وعده اى جديد آمده اند ، اكنون پولها را مى خواهيم تقسيم كنيم ، طلاب گذشته كه هنگام حصول درآمد بوده اند آيا مستحق هستند و همچنين طلاّبى كه بعد از حصول ربح و قبل از تقسيم آمده اند مستحق مى باشند يا نه ؟

جواب : درآمدهاى سابق را بايد به طلاّب سابق داد چونكه حق آنها به درآمدهاى سابق تعلّق گرفته بود ، لكن در اثر قصور يا تقصير به آنان

نرسيد ، ولى درآمدهاى بعد از خروج طلاّب سابق را بايد به طلاّب جديد

داد .

سؤال 926 : طلاب علوم دينى كه مشغول تحصيل در حوزه و دانشگاه مى باشند ، آيا مى توانند ازا مكانات حوزه علميه مثل حجره و شهريه استفاده نمايند ؟

جواب : در صورتى كه حقيقتاً محصل علوم دينيه باشد مشمول اوقافى كه براى طلاب علوم دينيه وقف شده مى شود و اما شهريه اى كه مى گيرند

منوط به رضايت مرجعى است كه به آنان شهريه مى دهد .

احكام مسجد

داخل شدن كفار در مسجد

سؤال 927 : آيا داخل شدن كفار در مسجد براى شنيدن مطالب اسلامى جايز است ؟

جواب : جايز نيست .

جشن گرفتن در مسجد

سؤال 928 : آيا جشن گرفتن براى ولادت ائمه( ع ) در مسجد جايز است ؟در صورت همراه بودن با سوت و كف چطور ؟

جواب : گرفتن جشن جايز است اگر چه همراه با دست زدن باشد ، به شرط اينكه دست زدن به نحو لهوى نباشد و باعث تهييج نشود و باعث هتك مسجد بوسيله سوت زدن يا كار ديگرى نشود .

خارج نمودن لوازم مسجد

سؤال 929 : آيا جايز است لوازم مسجد از قبيل كولر و بلندگو و فرش جهت استفاده شخصى مثل فاتحه يا عروسى و يا استفاده پيش نماز مسجد از مسجد خارج شود ؟

جواب : دائرمدار توسعه و ضيق وقف مى باشد .

متولى خاص براى مسجد

سؤال 930 : اگر واقف مسجد متولى خاصى را براى اداره آن مسجد نصب نموده ، آيا متولى مى تواند بحسب مصالح اجتماعى ، مثل اعلم بودن و سيد بودن امام جماعت در نصب و عزل امام جماعت دخالت كند و آيا نصب چنين توليتى نسبت به مسجد نافذ است ؟ يا اينكه وقف تحرير ملك است و مسجد المسلمين كسوقهم ؟

جواب : احوط مراعات نظر واقف است .

شرط در ضمن وقف

سؤال 931 : واقف مسجد هنگام وقف شرط نموده كه امامت جماعت با اولاد او باشد و اگر در اولاد او روحانى نبود با اذن آنها باشد ، آيا اين شرط نافذ است ؟ حكم تخلف از آن شرط چيست ؟

جواب : احوط مراعات نظر واقف است .

اقامه مجالس در مسجد

سؤال 932 : مسجدى كه متولى دارد آيا اقامه فواتح و مجالس روضه خوانى و غيره منوط به اجازه اوست كه بدون اجازه او اقامه مجلس حرام است ؟

جواب : در صورتى كه متولى از طرف حاكم شرع يا واقف مسجد براى مصالح و امور مربوطه تعيين شده باشد در اقامه فواتح و مجالس و غيره لازم است با نظر و صلاحديد او انجام گيرد ، و در صورتى كه صلاح نداند جايز نيست .

اجرت اقامه عزا در مسجد

سؤال 933 : براى اقامه مجالس عزا و اطعام و شادى در مسجد ، آيا مى توان اجرتى مطالبه كرد يا بر همگان مباح است ؟

جواب : بلى متولى مسجد مى تواند جهت مصرف آب ، برق ، گاز و خدمت خادم براى اقامه مجالس مبلغى مطالبه كند ، ولى در عوض استفاده از مسجد نمى توان اجرت گرفت .

ساختن خانه در زيرزمين مسجد

سؤال 934 : زمينى براى مسجد خريدارى شده و درآن زمين مسجد بنا شد و در صحن آن مسجد آشپزخانه و دستشويى بنا گرديد آيا مى توان براى خادم مسجد خانه اى در زير زمين مسجد احداث كرد ؟

جواب : چنانچه زيرزمين جزء مسجد نباشد درآن خانه از براى سكناى خادم بسازند و چنانچه خانه ساختن لازم نباشد مى توانند از براى نفع مسجد اجاره دهند .

تجديد بناى مسجد بصورت چند طبقه

سؤال 935 : اگر مسجدى را با اهداف چند منظوره به صورت چند طبقه تجديد بنا كنند آيا علاوه بر طبقه اول كه به طور يقين به مسجد بودن خود باقى است ،طبقات ديگر حكم مسجد را دارند يا خير ؟

جواب : تمام طبقات متعلق به مسجد مى باشد و بايد با اجازه متولى سابق باشد و هر طور صلاح بداند از طبقات بعدى به نفع مسجد استفاده كند .

تخريب مسجد و ساختن مسجدى كنار آن

سؤال 936 : اگر مسجد سابق را تخريب كنند و در كنار آن مسجد ديگرى بسازنند با توجه به اينكه صيغه مسجد بودن براى مسجد فعلى انشاء نشده ، آيا جايز است در بخشى از اين مكان مخصوصاً طبقه بالا ( محل بانوان ) صيغه مسجديت نخوانند ؟

جواب : در صورتى كه طبقه بالا را به عنوان مسجد بودن ساخته اند و در آن اقامه نماز شده ، نمى توان آنرا تغيير داد ، ولى اگر آنرا به عنوان مسجديت نساختند يا هنوز به عنوان مسجد در آن نماز خوانده نشده ، مى توان به قصد حسينيه يا غيره آن را مورد استفاده قرار داد .

سؤال 937 : الف ) مسجدى به قصد توسعه

تخريب شد و مسجد ديگرى را در كنار مسجد سابق ساختند ، و وسايل مسجد سابق از قبيل آجر و آهن آلات و درب و پنجره و . . . كلا در مسجد فعلى به كار گرفته شده است ، آيا اشكال دارد يا خير ؟ ب ) برخى از مؤمنين كمك هاى نقدى و غير نقدى خود را به قصد توسعه مسجد سابق اعطا كرده اند ولى اين كمكها در مسجد فعلى استفاده شده ، با فرض رضايت يا عدم رضايت اين افراد تكليف شرعى چيست ؟

جواب : الف ) چنانچه استفاده از آن وسايل در مسجد سابق ممكن نبوده اشكال نداشته است ، ولى اگر ممكن بود همانجا را دوباره ساخت و وسائل را درجاى ديگر ( مسجد فعلى ) مصرف كرده اند اشكال داشته ، اما حالا كه مسجد فعلى ساخته شده ، باقيمانده اش اشكال ندارد مادامى كه شروع به ساختن مسجد سابق نكرده اند . ب ) چنانچه راضى باشند اشكالى ندارد ،و در غير اينصورت متخلف ضامن است .

افتادن حياط مسجد در خيابان

سؤال 938 : مسجدى است كه تجديد بنا شده و هم اكنون حياط سابق آن جزء طرح توسعه خيابان شده ، رفت و آمد مردم از اين مكان چه حكمى دارد ؟ و نيز با احتمال عبور حيوانات مخصوصا حيوانات نجس العين يا افتادن نجاسات در اين محل آيا اهل محل تكليفى دارند ؟

جواب : اگر حياط جزء مسجد بوده فعلا هم مسجد مى باشد و بايد احكام مسجد را حتى المقدور در آن رعايت كنند ، ولى چنانچه آسفالت يا خاك جديد ريخته اند تنجيس اينها اشكال ندارد ،

و تطهيرش لازم نيست .

اح_كام وصيت

احكام وصيت

شخصى كه وصيت نكرده

سؤال 939 : اگر شخصى وصيت نكند آيا مستحق ثلث مى باشد ؟ مصارف كفن و دفن و فاتحه او در صورتى كه و ارث صغير يا سفيه يا غايب داشته باشد چگونه تأمين شود ؟

جواب : چنانچه وصيت نكند مستحق ثلث نيست و بعد از اخراج آنچه از اصل خارج مى شود ، جميع مابقى ملك ورثه مى شود و ورثه كبار اگر مايل باشند از حصه خود فاتحه و رسومات را انجام دهند .

مدت وصيت

سؤال 940 : اگر موصى براى عمل كردن به وصيت در مورد مال الوصيه براى وصى تعيين مدت نكرده باشد ، تكليف وصى چگونه است ؟

جواب : مادامى كه مال باقى است به وصيت عمل نمايد .

وصيت به اولويت

سؤال 941 : متوفى كه دين بر گردن داشته در وصيت قيد مى كند جهت خريد مغازه ، فرزندش كه مستأجر مغازه است از سايرين مقدم مى باشد ، حال اگر بخواهد مغازه را به مدت يكسال و نيم بخرد آيا مى توان به او داد ؟يا بايد ديگرى را پيدا كنند كه نقد بخرد ، تا پولش به مصارف معينه برسد ؟

جواب : بايد براى تأمين و اداء ديون ميت مغازه به فروش برسد ، نهايتاً اگر كسى نقد مى خرد ولو به مقدار كمتر بايد بفروشند و اگر كسى نبود كه نقداً خريدارى كند چون فعلاً در اجاره فرزند ميت است به كسى كه كمتر از يكسال و نيم مى خرد بايد بفروشند و اگر هيچ كدام نشد مى تواند فرزندى كه مستأجر است بخرد .

ثبت نام براى حج قبل از مردن

سؤال 942 : شخصى براى همسر يا فرزند خود براى سفر حج ثبت نام مى كند و فيش تهيه مى كند ، قبل از رسيدن وقت آن از دنيا مى رود آيا صرف اين ثبت نام حكم وصيت را دارد ؟

جواب : در مفروض سؤال حكم وصيت را ندارد .

كسى كه وارث ندارد

سؤال 943 : كسى كه هيج وارث سببى و نسبى ندارد آيا وصيت او نسبت به مازاد بر ثلث اموال خود متوقف بر اذن واجازه امام (عليه السلام) و حاكم شرع مى باشد ؟

جواب : على القاعده وصيت در اكثر از ثلث منوط به اذن ورثه مى باشد ، لذا در مفروض سؤال بايد از امام (عليه السلام) اذن بگيرند على الاحوط ، اگر چه ممكن است كه از بعض اخبار استفاده شود كه در جميع مال نافذ است .

احكام وصى

رد وصيت بعد از فوت موصى

سؤال 944 : اگر خبر وصيت بعد از فوت وصى به موصى برسد ، آيا بر وصى جايز است وصيت را رد كند ؟

جواب : جايز نيست .

تعيين دو وصى

سؤال 945 : شخصى دو وصى براى خود قرار داده آيا يكى از اين دو وصى مى تواند ثلث خانه را به وصى ديگر بدهد و آن ديگرى هم تمام آن را به پسر كوچكتر موصى بدهد ؟

جواب : يكى از وصى ها ، وصى بودن خودش را نمى تواند به وصى ديگر واگذار نمايد ، اما اگر اين ثلث را به عنوان اين كه وصى ديگر شخص امينى است در اختيار او قرار دهد و او هم با تشخيص نظر خود عمل نمايد اشكالى ندارد .

تعيين وصى و ناظر

سؤال 946 : الف ) آيا با تعيين و قبول ناظر و امضاء وصيت نامه ، ناظر مى تواند بعد از فوت آن شخص منصرف شود ؟

ب ) آيا شخصى كه وصى شده است مى تواند بدون نظارت ناظر به طور دلخواه خود به وصيت عمل كند ؟

جواب : الف ) در فرض مذكور حق انصراف ندارد على الاظهر . ب ) خير بلكه كارهاى وصى بايد با نظارت ناظر باشد .

ممانعت از اجراى وصيت

سؤال 947 : شخصى به خط خود وصيت نامه اى نوشته و فرزند غير ارشد خود را بدون علم و اطلاع وى وصى قرار داده كه بعد از فوت باغ و ملك من را بفروشد و ثلث آن را صوم و صلاه و خيرات معينه و حج بجاى آورد ، وصى به تمام وصايا عمل نموده الاّ حج ، اولاد ارشد مدعى شده كه به باغ و ملك احتياج دارم و اولاد ارشد من هستم و حج را خودم انجام مى دهم و باغ و ملك را به تصرف خود گرفته و مدت 13 سال است از حج خوددارى نموده و مى نمايد آيا اين حج به عهده اولاد ارشد است كه قبول كرده يا به عهده وصى ؟

جواب : بر وصى واجب است كه انفاذ وصيت را حتى المقدور بنمايد ولو به شكايت و گرفتن زمين باشد .

تعيين زارع از طرف وصى

سؤال 948 : اگر موصى شخص خاصى را براى زراعت زمين مورد وصيت ، تعيين نكرده باشد ، پس از فوت او آيا پسر او بايد در آن زمين زراعت كند

يا آن كه وصى بايد شخصى را به اختيار خودش براى زراعت در آن زمين تعيين

نمايد ؟

جواب : وصى بايد تعيين نمايد و بهتر آن است كه پسر زارع را تعيين

نمايد .

مال مورد وصيت

مال مشاع

سؤال 949 : شخصى به ثلث وصيت كرده اما از بين املاك معين نكرده ، اكنون به چه صورت ثلث را جدا كنند و حال آن كه نسبت به تمام اموال مشاع است ؟ و اگر در ميان ورثه صغير باشد جدا كردن ثلث در چه هنگام است ؟

جواب : در فرض سؤال بايد تمام اموال آن مرحوم را قيمت كنند و بعد از مجموع آن ، يك سوم را جهت مصرف در موارد وصيت در اختيار وصى قرار دهند و دو سوم ديگر را بين ورثه تقسيم نمايند و سهم صغير را هم بايد در اختيار قيم قرار دهند .

تبديل مال مورد وصيت

سؤال 950 : اگر محل اقامت وصى به محل زمين مال الوصيه دور باشد و براى او پيدا كردن شخصى براى حفظ مال الوصيه مشكل باشد ، آيا وصى مى تواند زمين آن محل را بفروشد و به محلى كه مورد اطمينان است تبديل نمايد ؟

جواب : نمى تواند تبديل نمايد .

سؤال 951 : آيا وصى بجهت ابقاء مال الوصيه جايز است مال الوصيه را به عنوان وقف به تصرف اداره اوقاف بدهد ؟

جواب : جايز نيست .

وصيت به چيزى كه در زمان حيات از بين رفته

سؤال 952 : اگر وصيت كند فلان چيز را بفروشيد و به نماز و روزه بدهيد و آن چيز در زمان حيات خود او از بين رفته و او متوجه نشده تا وصيت را تغيير دهد آيا بايد از اموال ديگر او فروخته شود و به وصيت عمل كنند ؟

جواب : در فرض سؤال لازم نيست چيزى از اموال او را بفروشند و به وصيت او عمل كنند

.

وصيت به عمل خاص

وصيت به نماز و روزه

سؤال 953 : اگر ميت وصيت كرد كه چند سال نماز و روزه برايم بدهيد ، حداقل چند سال بايد انجام داد ؟

جواب : اگر سه سال نماز وروزه برايش بگيرند و بخوانند كفايت مى كنند .

سؤال 954 : اگر كسى وصيت كند كه من نماز و روزه بدهكار هستم اما تصريح نكرده كه براى من قضا كنيد يا اين كه تصريح كرده كه عبادتهاى فوت شده را قضا كنيد ، منتها از طرفى او وصيت به ثلث نكرده ، آيا ورثه از اصل مال مبلغى را به كسى بپردازند تا براى ميت نماز و روزه قضا كند ؟ يا اول ثلث را جدا كنند و از ثلث مصرف كنند ؟

جواب : اجرت نماز و روزه هاى مذكور در صورت وصيت از ثلث اموال ما ترك اداء مى شود نه از اصل ،ولى در صورتى كه گفته باشد نماز و روزه بدهكارم و پسر بزرگ مطمئن شد بر اين مطلب ، بر او واجب است از طرف پدر قضا نمايد ، مگر آن كه از ثلث تركه براى او نماز و روزه داده باشند و يا كسى تبرعاً قضاء نموده باشد .

وصيت به وقف اموال

سؤال 955 : شخصى وصيت كرده كه اموال او را بعد از فوت وقف كنند ، ورثه اجازه ندادند و عمل به وصيت نكردند حتى از ثلث ، آيا تنفيذ وصيت نسبت به ثلث واجب است و اگر ورثه عمل نكردند بر عهده چه كسى مى باشد ؟

جواب : تنفيذ وصيت از ثلث واجب است بر وصى و بر عهده ورثه نيز مى باشد و چنانچه عمل به وصيت ننمايند بر حاكم شرع

است كه آنها را وادار نمايد و الاّ بر حاكم شرع است كه خود در صورت امكان وصيت را در ثلث تنفيذ نمايد .

وصيت دفن در مكان خاص

سؤال 956 : آيا وصيت پدر به دفن يا عدم دفن در مكان خاص نافذ است ؟ ( گرچه وصى خاص وجود نداشته باشد . )

جواب : نافذ است على الاظهر .

امور خيريه

سؤال 957 : شخصى وصيت كرده ثلث كليه ما يملكم از نخيل و فصيل وساير اشجار و اراضى مزروعى و غيره بعد از افراز و فروش صرف شود در كفن و دفن و ساير مخارج مرسوم محلى و ما بقى از ثلث در امور خيريه از قبيل نماز و روزه و . . . مصرف شود . و اين شخص بدهكار واجبات بدنى و مالى از حج و زكات و خمس و نماز و روزه نيست آيا جايز است مقدار اموال اضافى از ثلث را خرج تعمير مسجد كه ناتمام مانده و بانى ندارد كنند ؟

جواب : احتياطاً مقدارى نماز و روزه بدهند و بقيه را در تعمير مسجد صرف كنند .

وصيت كردن به حج

سؤال 958 : شخصى در زمان حيات خود وصيت مى نمايد فلانى به نيابت از من حج انجام دهد ، بعد از فوت او ورثه ، كس ديگرى را مى فرستند آيا اين از نظر شرعى جايز است ؟ و آيا كسى كه قبول مى كند اين عمل را كه بر خلاف وصيت است ، عمل حرام مرتكب شده ؟

جواب : جايز نيست بر خلاف وصيت عمل نمايند و تصرف شخص ثالث در آن فيشى كه وصيت شده كه به شخص معين بدهند جايز نيست و حرام است .

وصيت به منافع نخلستان

سؤال 959 : شخصى در وصيت نامه خود نسبت به ثلثش كه در نخلهاى خرما است ، چنين وصيت كرده : فهو ( يعنى ثلث نخيل ) لاولادى الذكور ليس لاحد من اولادى و غيرهم أن يبيع اى نخل منها ، و اذا عجز عن مباشرتها فيتركها للعالم . . . (2) با توجه به اين مقطع از وصيت سؤالات زير براى ورثه ذكور

مطرح است :

1 _ آيا اين عبارت وصيت دلالت بر تمليك ثلث براى فرزندان ذكور مى كند ؟

2 _ اگر تمليك كرده ورثه مى توانند بفروشند ؟ يا بايد طبق وصيت عمل نكنند ؟

3 _ آيا بچه نخل كه بعد بوجود مى آيد حكم اصل نخل را دارد كه نمى توان آن را فروخت ؟ ( حتى در صورت خوف تلف بواسطه گراز و امثال آن وصورت عدم احتياج به آن براى كاشت ) .

جواب : 1 _ از مجموع عبارتهاى وصيت چنين استفاده مى شود كه بايد اصل ثلث همشه باقى بماند و منافع آن طبق وصيت عمل شود .

2 _ اصل

ثلث را نمى توانند بفروشند و بايد طبق وصيت عمل نمايند .

3 _ بچه نخلها در حكم منافع مى باشد كه مى توانند آنها را بفروشند و يا بنحو ديگرى استفاده كنند على الاظهر .

اح_كام ارث

وراث نسبى

سؤال 960 : 1 _ افراد نسبى خانواده شامل چه كسانى هستند ؟ 2 _ آيا شامل خانواده پدر مى شوند ؟ 3 _ آيا شامل خانواده مادر مى شوند ؟

جواب : 1 _ افراد نسبى عبارتند از پدر و مادر و پدربزرگها و مادربزرگها و عموها و عمه ها و اولاد آنها و دايى ها و خاله ها و اولاد آنها . 2 _ آرى شامل افراد مذكور در خانواده پدرى مى شود . 3 _ آرى شامل افراد مذكور در خانواده مادرى مى شود .

دسته اول

سؤال 961 : پدرى است كه يك پسر دارد و دو دختر دارد و از اين پسر دو نوه دارد ، پسر فوت مى كند و بعد از مدتى پدر فوت مى كند : 1 _ حكم ارث ايشان چيست ؟ 2 _ با توجه به اين كه پدر مبلغى پول از پسر طلبكار بوده آيا حج بر گردن او ثابت مى شود ؟ 3 _ پدر وصيت كرده سهميه دخترانم از ارث بطور كامل و يكجا بدهيد و سهميه نوه هايم ( يعنى فرزندان پسرش ) را زمانى كه به سن تكليف رسيدند و صاحب خانه وزندگى شدند تدريجاً بدهيد ، چگونه به وصيت او عمل مى شود ؟

جواب : 1 _ بعد از فوت پسر پدر از مجموع تركه او يك ششم ارث مى برد و بعد از فوت پدر دو دختر وارث منحصر تمامى تركه پدر مى باشند . 2 _ اگر يقين دارند كه سهم الارث از پسرش و طلبى كه از او داشته براى حج كافى بوده مستطيع بوده و بايد از طرف

او حج بجا بياورند ولو از ميقات و نسبت به تركه او حج مقدم است و بايد بعداً باقيمانده ماترك را بين دخترها تقسيم نمايند .

3 _ با وجود دختران به نوه هاى مذكور سهميه ارثى نمى رسد مگر آن كه با قرائن و شواهد معلوم شود كه منظور آن مرحوم از سهميه نوه ها وصيت به ثلث مال آن مرحوم باشد كه در اين صورت بايد يك سوم اموال ماترك او را بعد از بلوغ و رشد نوه ها بين آنان تقسيم و تحويل دهند و ممكن است مقصود او آن باشد كه آن مقدارى كه اگر پدرشان زنده بود مى برد ، همان مقدار را ازثلث بعد از بلوغشان بدهيد كه اگر از قرائن معلوم شد بايد عمل نمايند .

پدر و فرزند

سؤال 962 : بچه اى كه دركودكى بعد از پدربميرد چه دختر باشد و يا پسر و ارثش چه كسى است ؟ اگر بعد از مادر بميرد چگونه است ؟

جواب : اگر بعد از پدر بميرد و مالى داشته باشد به مادرش مى رسد و اگر بعد از مادر بميرد به پدر مى رسد و اگر پدر و مادر نداشته باشد بحسب طبقات ارث تقسيم مى شود و به طبقه دوم مى رسد و اگر طبقه دوم نبود به طبقه سوم مى رسد .

زوج و زوجه

فوت زوجه بعد از زوج

سؤال 963 : در تقسيم اموال ميت آيا ارث زوجه او را كه مرده است بايد بپردازند ؟

جواب : اگر زوجه بعد از زوج فوت كرده باشد حصه زوجه را بايد به ورثه زوجه بدهند .

ارث بردن زن از آب

سؤال 964 : آيا زن از آب ارث مى برد ؟

جواب : فقط از آب موجود در محل در زمان فوت ارث مى برد ، اما آبهايى كه بعد از فوت موجود مى شود باقى ورثه ارث مى بردند و زن ارث نمى برد .

ارث از آب و زمين

سؤال 965 : شخصى از چاه عميقى كه در روستا بين چند نفر مشترك است حدود يك شبانه روز از آب آن شريك است ، حالا كه فوت شده آيا زوجه او هم از اين آب و زمين و موتور آب ارث مى برد ؟ يا فقط به فرزندان شخص مى رسد ؟ و اگر از عين اينها ارث نمى برد ، در رابطه با قيمت اينها چطور ؟

جواب : در مفروض سؤال زوجه آن مرحوم فقط از زمين و مجراى آن چاه ارث نمى برد ، ولى از قيمت بقيه متعلقات آن از قبيل خود موتور و ساختمانى كه جهت حفاظت موتور ساخته شده ارث مى برد ، در ضمن اين مسئله در توضيح المسائل ما بيان شده ، به مسئله 2782 مراجعه نماييد .

مرگ همزمان متوارثين

سؤال 966 : ميراث مرگهاى دسته جمعى ( تصادف ، زلزله و . . . ) به چه نحو بايد تقسيم شود ؟

جواب : ارث كسانى كه خانه بر آنها خراب شده و ارث كسانى كه با هم غرق شده اند به اين نحو است كه هر كدام فرض مى شود سابقاً مرده و ارثش به ديگرى مى رسد و از او به وارثش مى رسد و اما در غير اين دو صورت ارث هر كدام به وارث خودش مى رسد .

والحمد لله

رب العلمين والصلوات و السلام على محمدوآله الطيبين الطاهرين پايان جلد اول از كتاب استفتائات حضرت آيت الله العظمى شاهرودى حاج سيد محمد

حسينى شاهرودى

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109